اشرفغنی احمدزی، رئیسجمهور پیشین افغانستان، با فرار ناگهانی و بزدلانهاش در آگست ۲۰۲۱، میراثِ پر از خیانت، تناقضات و بحرانها را برای افغانستان و مردمانش بهجا گذاشت. این اقدام نهتنها بر آینده سیاسی و اجتماعی کشور تأثیر عمیقی گذاشت، بلکه به طور گستردهای بهعنوان خیانت بهمردم و دولت افغانستان تفسیر شد. در اینجا به برخی از جنبههای مهم میراثِ فرار و خیانت او میپردازیم:
بیثباتی سیاسی و سقوط حکومت: فرار اشرفغنی احمدزی در لحظات حساس و بحرانی، بهفروپاشی سریع دولت و نیروهای امنیتی افغانستان انجامید. این عمل باعث شد طالبان بهسرعت کنترل کشور را بهدست گیرند و یکبارِ دیگر دورهی از بیثباتی و هرج و مرج آغاز شود. این رویدادها نهتنها ساختار دولت را بههم ریخت، بلکه اعتماد عمومی بهنهادهای دولتی را نیز بهشدت تضعیف کرد.
بحرانِ انسانی و مهاجرت: با بازگشت دوبارۀ طالبان بهقدرت، موجِ جدیدی از مهاجرت و آوارهگی آغاز شد. هزاران افغانستانی بهدلیل ترس از سرکوب و انتقامجویی، مجبور به ترک خانه و کشور خود شدند. شرایط انسانی در افغانستان بهشدت وخیم شد و بحرانهای اجتماعی و اقتصادی به اوج خود رسید.
نقض حقوق بشر و محدودیتهای گسترده: تسلط طالبان بر افغانستان باعث بازگشت محدودیتهای شدید بر حقوق و آزادیهای مدنی شد. زنان و دختران افغانستانی بهویژه از حقوق اولیه خود مانند: «آموزش و کار» محروم شدند. این محدودیتها نهتنها به عقبگردهای بزرگی در زمینه حقوقِ بشر انجامید، بلکه آینده نسلهای بعدی را نیز بهخطر انداخت.
از دسترفتنِ دستآوردهای دو دهه: در دو دهه پیش از بازگشت طالبان، افغانستان پیشرفتهای قابل توجهی در زمینههای مختلف: «از جمله آموزش، بهداشت و توسعه زیرساختها» داشت. با فرارِ غنی احمدزی و سقوط دولت، بسیاری از این دستآوردها از بین رفتند و یا هم بهشدت تضعیف شدند. این پسرفتها و عقبگردها باعث شد تلاشها و منابع صرف شده برای بازسازی افغانستان بههدر رود.
کاهش اعتماد به جامعه بینالمللی: اشرفغنی احمدزی با فرار خود، بهنوعی جامعه بینالمللی را نیز در موقعیت دشواری قرار داد. کشورها و سازمانهای بینالمللی که برای حمایت و توسعه افغانستان سرمایهگذاری کرده بودند، اکنون با یک بحران اعتماد مواجه شدند. این اقدام باعث شد که بسیاری از کشورها و نهادهای جهانی نسبت به تعهدات و همکاریهای بینالمللی در افغانستان تجدید نظر کنند و از ادامه سرمایهگذاری و کمک به این کشور دلسرد شوند.
تقویتِ گروههای افراطی: فرار غنی احمدزی و فروپاشی دولت افغانستان بهتقویت گروههای افراطی مانند: «طالبان و دیگر گروههای تروریستی» منجر شد. این گروهها اکنون بهمنابع و امکانات بیشتری دسترسی دارند و از خلاءقدرت بهوجود آمده، برای گسترشِ نفوذ خود استفاده میکنند. این وضعیت نهتنها امنیت داخلی افغانستان را تهدید میکند، بلکه برای منطقه و جهان نیز پیامدهای منفیای به همراه دارد.
تضعیف روحیه ملی و امید به آینده: فرار اشرفغنی احمدزی و سقوط ناگهانی دولت، بهتضعیفِ روحیه ملی و کاهش امید به آینده در میان مردم افغانستان منجر شد. بسیاری از افغانستانیها احساس میکنند که رهبری آنها را در لحظات حساس و بحرانی رها کردهاست. این احساس ناامیدی و بیاعتمادی نسبت به آینده کشور، به بحران روانی و اجتماعی عمیقی در جامعه افغانستان دامن زدهاست.
تشدید بحران اقتصادی: با سقوطِ دولت و بازگشت دوبارۀ طالبان بهقدرت، اقتصاد افغانستان دچار بحران شدیدی شدهاست. تحریمهای بینالمللی، قطع کمکهای خارجی و فرار سرمایهها از کشور بهفروپاشی اقتصادی و افزایش بیکاری و فقر منجر شدهاست. این بحران اقتصادی زندگی میلیونها افغانستانی را تحت تأثیر قرار داده و شرایط معیشتی را بهشدت وخیم ساختهاست.
تخریب روابط بینالاقوامی: فرار اشرفغنی و فروپاشی دولت مرکزی به افزایش تنشها و تخریب روابط بینالاقوامی در افغانستان منجر شدهاست. گروههای مختلف قومی و مذهبی اکنون با بیاعتمادی بیشتری به یکدیگر نگاه میکنند و احتمالِ درگیریها و نزاعهای داخلی افزایش یافتهاست. این وضعیت برای کشوریکه سالها درگیر جنگ و تنشهای داخلی بوده، خطرناک و نگرانکنندهاست.
نتیجهگیری: فرار بزدلانهی اشرفغنی احمدزی، میراثِ از بحرانهای متعدد و چالشهای جدی برای افغانستان و مردمانش بهجا گذاشت. از بیثباتی سیاسی و سقوط حکومت تا بحرانهای انسانی و اقتصادی، از نقض گستردهی حقوق بشر تا تضعیف اعتماد به جامعه بینالمللی. این اقدام تأثیراتِ عمیق و گستردهای بر آینده افغانستان داشتهاست. امروز، مردم افغانستان با چالشهای بزرگی روبهرو هستند و معلوم نیست که آیندهی این مردمان بختبرگشته و فروختهشده در یک معاملهی ننگینِ سیاسی چهگونه رقم خواهد خورد. این پرسشیست که گذشت زمان به آن پاسخ خواهد داد.