امروز، ۲۹ فوریه، مصادف با چهارمین سالروزِ توافقنامه دوحه میان ایالات متحدهی آمریکا و طالبان.
چهارسال قبل در چنین روزی، توافقنامهی به نام « توافق آوردن صلح برای افغانستان» میان آمریکا و طالبان در دوحه، پایتخت قطر، به امضاء رسید.
از پیامدهای توافقنامهی دوحه میتوان فرار آمریکا از افغانستان، فروپاشی نظام جمهوری و بازگشت مجدد طالبان به قدرت را نام برد.
این توافقنامه، باعث گردید که افغانستان یکباری دیگر فروپاشی کامل سیاسی و اقتصادی را تجربه کرده و در کشور ما یک رژیم تکقومی و تکمذهبی حاکم گردد و میلیونها نفر مجبور به مهاجرت و آوارهگی به کشورهای منطقه و جهان شوند.
در بارهی پیامدهای توافقنامه دوحه میشود، بسیار نوشت؛ اما آنچه را که من میخواهم در اینجا به آن اشاره کنم لافها و گزافهایی است که آمریکا و مطبوعات غربی در نخستین روزهای تهاجم نظامی آن کشور همراه با متحدانش در ناتو بر افغانستان میزدند.
وقتی ایالات متحدهی آمریکا در اکتبر ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کرد، یکی از پژوهشگران استرالیایی، مطلبی نوشت با عنوان «چرا غرب در جنگها پیروز میشوند؟».
وی در این مطلب با اشاره به آماری که ویکتور دیویسهنسن از مخاصمات گذشته غرب با قدرتهای اسلامی گرد آورده، مدعی شده بود که غربیها در تمام جنگها پیروز بودهاند.
او، دلیل پیروزی و شکست ناپذیری مستمر غرب را سنت ۲۵۰۰ ساله عقل و قانون و فرهنگمدنی سپاهیگری میدانست که مغرب زمین، از یونان و روم باستان به ارث برده است.
او، بدین عقیده بود که حضور این فرهنگ در کنار سنت ۲۵۰۰ ساله عقل و قانون باعث گردیده است که سربازان غربی در میدانهای نبرد، نمونهای از انضباط گروهی، فداکاری و برتری را به نمایش بگذارند و در برابر دشمن دست بالا داشته باشند.
نمیدانم این نویسندهی غربی در حال حاضر زنده است یا خیر، تا به او فرار ذلتبار آمریکا و متحدانش پس از توافقنامهی دوحه را یادآوری کنیم.
کسانی که توافقنامهی دوحه را مرور کردهاند، اذعان میکنند که آمریکاییها در مذاکرات دوحه فقط در جستجوی راه فرار از افغانستان و تضمین تامین امنیت آمریکا بودهاند و بس. در این توافقنامه، هیچ شرط و شروطی که برای منفعت مردم افغانستان باشد و بقای نظام بیست ساله، رعایت حقوق زنان و حقوق بشر از سوی طالبان را تضمین کند، دیده نمیشود.
جالب اینکه در این توافقنامه، از میان همه گروههای افراطی و تندرو فقط بر القاعده به عنوان بزرگترین تهدید، تمرکز صورت گرفته است. علتش هم این است که القاعده با آمریکا مشکل دارد، اما گروههای مانند داعش خراسان و ترکستان شرقی میتواند علیه رقبای آمریکا استفاده شود.
آنچه باعث شد تا آمریکا فقط به فرار بیندیشد، چند چیز بود:
شکست مفتضحانهی آن کشور از یک گروهی که در مقایسه با نظامیان آمریکایی کمترین امکانات را داشت و با وسایل ابتدایی میجنگید.
تغییر اولویتها آمریکا در سطح جهانی. در حال حاضر، اولویتهای آمریکا را در سطح جهانی مقابله با چین و زمینگیرسازی روسیه در جنگ اوکراین تشکیل میدهد.
آمریکا از افغانستان فرار کرد، تا از یکسو از شر هزینههای سرسامآوری حضور نظامی در این کشور رهایی یابد و به طولانیترین جنگ تاریخ خود پایان دهد، و از سوی دیگر به اولویتهای خود در جهان رسیدگی کند.
فرار آمریکا از افغانستان، البته خیانت بزرگ به نظام جمهوریت در افغانستان هم بود. نظام جمهوریت در افغانستان، از متحدان اصلی آمریکا بود. میان آمریکا و نظام جمهوریت در افغانستان چندین توافقنامه استراتژیک همکاری امضاء شده بود.
آمریکاییها در کنفرانس دوحه اما نظام جمهوری را نادیده گرفته و به آن خیانت کردند.
خیانت آمریکا به نظام جمهوری، البته باعث بیاعتباری بیشتر این کشور در میان متحدانش در سطح جهان شد.
چند روز پیش، یکی از روزنامهنگاران اماراتی میگفت که امارات عربی به آمریکا هشدار داده است که از خاک آن کشور علیه گروههای مقاومت در دنیای عرب حمله پهپادی انجام ندهد. استدلال اماراتیها نیز این بوده است که شما متحدان خوبی نیستید و با این کار ما را با بقیه دشمن ساخته و سپس تنهای مان رها میکنید.