برخی از ملاهای افراطی، بهویژه آنهاییکه گرایشهای سلفی دارند، نوروز را بدعت و تقلید از کفار میدانند و برگزاری آنرا در افغانستان و برخی کشورهای دیگر حرام اعلام میکنند.
آنها معتقدند که تنها اعیاد اسلامی (عید فطر و قربان) مشروع بوده و هر جشن دیگری نوعی انحراف از دین است. این دیدگاه در حالی مطرح میشود که اسلام بهطور کلی با جشنها و شادی مخالفتی ندارد، بلکه بر پاکدامنی و نیت درست در اعمال تأکید میکند.
بسیاری از علمای معتدلتر نوروز را یک سنت فرهنگی و اجتماعی میدانند که ارتباطی با امور دینی ندارد.
از دیدگاه فقه اسلامی، بدعت یعنی افزودن چیزی جدید به دین که قبلاً در آن وجود نداشته است. اما نوروز پیش از اسلام وجود داشته و یک جشن فرهنگی بوده است، نه یک آیین دینی. بنابراین، نوروز را نمیتوان بدعت دانست، زیرا این جشن نه بخشی از احکام اسلامی بوده و نه پس از اسلام ابداع شده است.
برخی از این ملا های افراطی دین را تنها چارچوب برای تمام ابعاد زندگی معرفی میکنند و معتقدند که هر چیزی باید از دریچه دین سنجیده شود. اما در قرآن، آیهای وجود دارد که آزادی در دین را تأیید میکند:
“لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ” (بقره: ۲۵۶)
در دین هیچ اجباری نیست.
این آیه نشان میدهد که دین برای هدایت است، اما زندگی انسان فقط بر پایه دین نیست؛ بلکه فرهنگ، تمدن، شادی، علم و سنتها نیز بخشهایی از آن هستند. نوروز نیز یکی از این سنتهای تاریخی و فرهنگی است که شادی و همبستگی اجتماعی را تقویت میکند.
یکی از زیباییهای نوروز این است که نمادی از تجدید حیات طبیعت است. در فصل بهار، زمین پس از خواب زمستانی دوباره زنده میشود، درختان شکوفه میدهند و هوا لطیفتر میشود. این زنده شدن طبیعت به یادآورنده رستاخیز و معاد نیز میتواند باشد؛ مفهومی که در اسلام هم جایگاه مهمی دارد. بنابراین، نوروز نهتنها با آموزههای دینی تضادی ندارد، بلکه میتواند الهامبخش تفکر درباره خلقت و حیات پس از مرگ باشد.
نوروز یکی از کهنترین جشنهای شناختهشده جهان است که قدمت آن به بیش از ۳۰۰۰ سال پیش بازمیگردد. این جشن در افغانستان امروز، ایران، تاجیکستان، میانرودان، آسیای مرکزی و قفقاز رواج داشته و همچنان در بسیاری از کشورها جشن گرفته میشود.
خاستگاه نوروز
۱. اسطورهای:
طبق افسانهها، نوروز به جمشید شاه نسبت داده میشود. در شاهنامه فردوسی آمده است که جمشید پس از غلبه بر دیوان و آبادانی جهان، تختی زرین ساخت و در روزی که خورشید در برج حمل (فروردین) قرار گرفت، بر آن نشست. مردم این روز را جشن گرفتند و آنرا نوروز نامیدند.
۲. تاریخی:
در زمان هخامنشیان (۵۵۰–۳۳۰ ق.م.)، نوروز بهعنوان جشن رسمی دربار برگزار میشد. در دوره اشکانیان و ساسانیان نیز این جشن ادامه داشت و شامل مراسمی مانند روشن کردن آتش، دید و بازدید و دادن هدایا بود.
۳. نجومی:
نوروز دقیقاً به اساس اعتدال بهاری تعیین شده است، یعنی زمانیکه روز و شب برابر میشوند و طبیعت به نقطه تعادل و شکوفایی میرسد. این موضوع نشان میدهد که نوروز ریشهای علمی و نجومی نیز دارد.
ورود اسلام و تغییر جشنهای سنتی
با ورود اسلام به خاک آریانا کهن در قرن هفتم میلادی، بسیاری از سنتها و آیینهای مردم این خطه باستانی یا تغییر کردند یا به حاشیه رانده شدند. برخی از خلفا بهویژه در دوره امویان و اوایل عباسیان، جشنهای آریاییان مانند مهرگان، سده و یلدا را بدعت یا غیر اسلامی اعلام کرده و سعی در حذف آنها داشتند.
اما نوروز با وجود این مخالفتها زنده ماند. در دوره عباسیان، مخصوصاً در زمان وزرای خراسانی مانند برمکیان، نوروز دوباره شکوه یافت و حتی خلفایی مانند هارونالرشید و المأمون آن را گرامی داشتند. در دورههای بعدی، حکومتهای خراسان مانند سامانیان و آلبویه نیز از نوروز حمایت کردند و باعث استمرار آن شدند.
جشنهایی که از بین رفتند یا کمرنگ شدند
۱. سده: جشن آتش که در دوران اسلامی رو به افول گذاشت.
۲. مهرگان: جشن پاییزی آریاییان که اهمیت خود را از دست داد.
۳. بهرامشید و جشنهای زرتشتی: بهدلیل ارتباط با آیین زرتشتی، به تدریج فراموش شدند.
جشنهایی که باقی ماندند
۱. نوروز: با تغییراتی در برخی آداب، همچنان به عنوان یک جشن فرهنگی ادامه یافت.
2. یلدا: گرچه برخی از رسوم آن تغییر کرد، اما همچنان در فرهنگ آریاییان زنده است.
3. چهارشنبهسوری: باوجود مخالفت برخی روحانیون، مردم همچنان آن را برگزار میکنند.
جان گپ
نوروز یک جشن تاریخی، فرهنگی و نجومی است که ریشه در هویت مردم منطقه دارد. برخلاف ادعای برخی از روحانیون افراطی، نه بدعت است و نه حرام، بلکه یک سنت اجتماعی است که شادی، همبستگی و احترام به طبیعت را ترویج میدهد.
هرچند که برخی حکومتهای اسلامی در گذشته سعی کردند جشنهای باستانی را از بین ببرند، اما نوروز همچنان پابرجا مانده و میلیونها نفر در سراسر جهان آن را گرامی میدارند.