روز جهانی دختر امسال در زمانی فرا رسید که گروهی از دختران افغانستانی در دادگاه مردمی مادرید اسپانیا ایستادهاند و روایتهایی را به زبان میآورند که شنیدن آن وجدان هر انسان آگاهی را میلرزاند. آنان از شکنجه، زندان، تجاوز و تحقیر سخن میگویند. از روزهایی که به جرم زن بودن، تن و جان شان در چنگ قدرتی اسیر شد که زن را تهدیدی برای رژیم مردانه خود میدانند. این دختران نمایندگان نسلی هستند که به سختی از مرزهای جغرافیایی، ایدیولوژیکی و سکوت فرار کردهاند تا به گوش جهان برسانند که افغانستان، امروز بزرگترین زندان زنان است.
در همین لحظهی که این متن را مینویسم، صدها زن و دختر در زندانهای طالبان محبوس و زیر شکنجه قرار دارند. برخی بهدلیل اعتراض به حجاب اجباری، برخی به جرم درس دادن به دختران و عدهای هم تنها بهخاطر اینکه در جادهها و بازار بدون محرم قدم زدهاند. این روز ها روایتهایی زیادی از تجاوز، شکنجه و قتل از درون زندانهای طالبان بیرون میآید؛ روایتهایی که با گذشت زمان رنگ عادت به خود گرفتهاست، اما دردشان تازه و زخمشان هم باز و خون چکان است.
پیش از حاکمیت دوباره طالبان، زنان افغانستان در مسیر دشوار دستیابی به حقوق اجتماعی گامهایی برداشته بودند. در شهرهای بزرگ، دختران به دانشگاه میرفتند، وکلا و خبرنگاران زن در رسانهها فعال بودند و بسیاری از آنان نقش سازندهای در جامعه داشتند. هرچند سنتهای سختگیرانه در مناطق جنوب و شرق کشور همچنان مانعی بزرگ برای تحصیل و اشتغال زنان بود، امیدی در نسل جوان شکل گرفته بود که آینده متفاوت بسازند.
با تسلیم دهید افغانستان به طالبان، تمام آن دستاوردها از هم فروپاشید. رهبران طالبان یکبهیک فرمانهایی صادر کردند که ساختار زندگی زنان را ویران کرد. دختران از ادامه تحصیل در مکتبها و دانشگاهها بازماندند. زنان از مشاغل دولتی، رسانهها، دادگاهها و نهادهای مدنی کنار زده شدند. سازمانهای مدافع حقوق زنان منحل گردید و فعالان زن بازداشت یا مجبور به فرار شدند. در بسیاری از ولایتها، زنان از خروج از خانه بدون محرم منع شدهاند. آنها حتا اجازه ندارند از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند. لباس سیاه و چادری اجباری به پوششی تحمیلی تبدیل شده است که هویت فردی را میپوشاند و حضور اجتماعی را خاموش میکند.
محدودیت در آموزش، تنها بستن درهای مکتب نیست؛ بستن درهای آینده است. دخترانی که از تحصیل بازماندهاند با افسردگی، فقر و ازدواج اجباری روبهرو میشوند. بسیاری از خانوادهها از ترس طالبان، دختران خود را پنهان میکنند یا به اجبار شوهر میدهند تا از خطر در امان بمانند. این. روند خشونت و تبعیض، نسل تازهای از زنان بیسواد، بیصدا و بیپناه را در حال شکل دادن است.
سازمان ملل متحد روز جهانی دختر را در یازدهم اکتبر ۲۰۱۲ بنیان گذاشت تا به چالشهای جهانی پیشروی دختران توجه بیشتری شود؛ چالشهایی چون تبعیض، فقر، ازدواج زودهنگام، کمبود دسترسی به آموزش و مراقبتهای بهداشتی. هدف این روز، تقویت آگاهی عمومی نسبت به حقوق دختران و نشان دادن ظرفیتهای آنان در ساخت جامعهای عادلانهتر است. با اینحال، آنچه امروز در افغانستان میگذرد، بازتابی از شکست جامعه جهانی در تحقق همین آرمانهاست.
در بسیاری از کشورها، روز جهانی دختر با جشن و برنامههای آموزشی برگزار میشود، اما در افغانستان، این روز یادآور درهای بسته، کتابهای خاکخورده و سکوت اجباری است. دختران در خانهها زندانیاند، و در حالیکه جهان از توسعه و برابری سخن میگوید، آنها از حق ابتدایی خواندن و نوشتن محروماند. چنین وضعیتی نهفقط نقض آشکار حقوق بشر است، بلکه تهدیدی جدی برای آینده اجتماعی و فرهنگی افغانستان به شمار میآید. جامعه که نیمی از جمعیت آن حذف شود توان بازسازی ندارد.
فعالان حقوق بشر، رفتار طالبان را مصداق جنایت علیه بشریت دانستهاند. آنان بر این باورند که سلب سیستماتیک حقوق زنان و دختران، بخشی از پروژه سازمانیافته برای کنترول کامل جامعه از طریق حذف زنان است. سازمانهای بینالمللی گزارش دادهاند که این محدودیتها آثار گستردهای بر سلامت روانی و جسمی زنان برجای گذاشته است. افسردگی، خودکشی و آسیبهای اجتماعی در میان دختران جوان به شکل نگرانکنندهای افزایش یافته است. در مناطق روستایی، دسترسی به خدمات صحی برای زنان تقریبن از میان رفته، زیرا طالبان اجازه نمیدهد داکتران مرد بیماران زن را درمان کنند و در عین حال، بسیاری از داکترهای زن از کار محروم شدهاند. این وضعیت، سلامت مادران و نوزادان را به خطر انداخته است.
اهمیت روز جهانی دختر در همینجاست: یادآوری اینکه عدالت جنسیتی شعاری تزئینی نیست، بلکه بنیانی برای بقای جامعه انسانی است. دختران، حاملان دانش، فرهنگ و آیندهاند.
هنگامیکه آموزش از آنان گرفته میشود، چرخه نادانی و خشونت استمرار مییابد. وقتی زنان از کار و مشارکت اجتماعی بازمیمانند، اقتصاد و فرهنگ نیز فرو میپاشد. و زمانی که سکوت بر آنان تحمیل میشود، وجدان جمعی جهان نیز خاموشتر میگردد.
در دادگاه مادرید، دختران افغانستانی گفتند: «ما از درد سخن میگوییم تا دیگران سکوت نکنند.» این جمله ساده، معنای عمیقی در خود دارد. آنها نه برای جلب ترحم، بلکه برای ثبت حقیقت در تاریخ سخن گفتند. صدای آنان یادآور مسوولیتی جهانی است؛ مسوولیتی برای شنیدن، گزارش دادن، و پیگیری عدالت. جامعه جهانی اگر به اصول انسانی خود وفادار است، باید از حمایت نمادین فراتر رود و فشار سیاسی و اقتصادی لازم را برای پایان دادن به این وضعیت اعمال کند.
در کنار سیاست و قانون، نقش رسانهها و نهادهای فرهنگی نیز حیاتی است. هر مقاله، فیلم، تصویر و گزارش میتواند گامی باشد در جهت زنده نگهداشتن صدای دخترانی که در سایه فراموشی زندگی میکنند.
در سرزمینهایی که هنوز آموزش جرم است، هر دختر خواننده یک کتاب، انقلابی خاموش بهپا میکند. روز جهانی دختر به ما یادآور میشود که برابری جنسیتی یک آرمان دور نیست، ضرورتی برای عدالت، صلح و توسعه است. تا زمانی که دختران افغانستان از حق تحصیل، کار و زندگی آزادانه محروماند، این روز نه جشن، که فراخوانی است برای بازگرداندن انسانیت به جهانی که در برابر رنج آنها خاموش مانده است.