در طول دو سال گذشته، رژیم صهیونیستی با حمایت کامل آمریکا، جنگی ویرانگر را پس از عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر علیه نوار غزه به راه انداخت که حاصل آن تاکنون بیش از ۶۶ هزار شهید و ۱۵۰ هزار زخمی بوده است. در حملات وحشیانه، زیرساختهای شهری نابود شدند، بیمارستانها هدف قرار گرفتند و زندگی دو میلیون انسان به خاکستر تبدیل شد. اما پس از دو سال و جنایات فجیع، همچنین شکست در آزادی اسرای صهیونیست از راه نظامی، اکنون اسرائیل در غزه با بنبست سیاسی و امنیتی مواجه شد؛ بنا برای خروج آبرومندانه از باتلاق غزه، در این نقطه، آمریکا به عنوان مهمترین و بزرگترین حامی اسرائیل، وارد میدان شده البته نه برای نجات مردم غزه از جنگ و حملات اسرائیل، بلکه برای نجات رژیم اشغالگر و بازتولید سلطه آن تحت عنوان «طرح صلح».
طرح ۲۱ مادهای ترامپ، که با مشارکت مستقیم تلآویو و مشورت چهرههایی چون تونی بلر و جارد کوشنر داماد او تدوین شده، در ظاهر به دنبال آتشبس و بازسازی است، اما در واقع پروژهای برای تثبیت اشغالگری، حذف مقاومت، و بازتعریف آینده غزه مطابق با منافع اسرائیل و آمریکا. اگر نگوییم این طرح را اسرائیل نوشته، بیتردید در تدوین جزئیات آن نقش اصلی را داشته است.
خلع سلاح حماس؛ حذف مقاومت از معادله
یکی از بندهای اصلی طرح، خلع سلاح کامل حماس و غیرنظامیسازی نوار غزه است. این بند، در ظاهر با هدف ختم جنگ مطرح شده، اما در واقع تلاشی برای حذف کامل مقاومت فلسطینی است. حماس، با وجود هزینههای سنگین انسانی، نماد ایستادگی در برابر اشغالگری است. حذف آن، به معنای پایان هرگونه مقاومت سازمانیافته و تثبیت سلطه اسرائیل بر غزه و تمام سرزمین های اشغالی خواهد بود.
همچنین در طرح ترامپ، هیچ نقشی برای حماس در اداره آینده غزه در نظر گرفته نشده است.
آزادی فوری اسرای اسرائیلی؛ نیرنگ دیگر امریکا
طرح ترامپ آزادی اسرای اسرائیلی را ظرف ۷۲ ساعت تضمین میکند، اما زمان آزادی اسرای فلسطینی نامشخص باقی مانده است. این فریب آشکار، نشاندهنده اولویتبندی سیاسی و فریب طرح است: اسرائیلیها باید فوراً آزاد شوند، اما فلسطینیها باید منتظر بمانند تا شرایط «مناسب» فراهم شود.
همچنین در این طرح، خروج ارتش اسرائیل از نوار غزه را به صورت مرحلهای پیشبینی کرده است. این روند تدریجی، با توجه به سابقه اسرائیل در نقض توافقات، میتواند بهانهای برای ماندگاری بخشی از نیروهای نظامی این رژیم در غزه باشد. در نتیجه، اشغال نظامی به شکلی دیگر و با پوشش بینالمللی ادامه خواهد یافت.
قیمومیت بینالمللی؛ بازتولید اشغال با چهرهای جدید
تشکیل دولت تکنوکرات انتقالی تحت نظارت کمیتهای بینالمللی، در ظاهر جایگزین اشغال نظامی است، اما در واقع نوعی قیمومیت پوشیده است که تصمیمگیریهای کلان را در اختیار واشنگتن و متحدانش قرار میدهد. مردم غزه، به جای تعیین سرنوشت خود، باید تحت نظارت خارجی زندگی کنند؛ نظارتی که با منافع اسرائیل همراستا خواهد بود.
توسعه اقتصادی یا وابستگی ساختاری؟
طرح وعده ایجاد منطقه اقتصادی ویژه و جذب سرمایهگذاری را میدهد. اما این توسعه، نه با هدف استقلال اقتصادی فلسطینیها، بلکه برای ادغام غزه در بازار نئولیبرالی منطقهای طراحی شده است. سرمایهگذاری خارجی، تحت نظارت نهادهای غربی، به گونهای هدایت خواهد شد که ثبات امنیتی اسرائیل را تضمین کند، نه رفاه مردم غزه.
تأیید کشورهای عربی؛ همراهی با اشغالگر
نکته خیانت آمیز تر و یکی از جنبههای نگرانکننده طرح ترامپ، استقبال محتاطانه برخی کشورهای عربی از آن است. این کشورها، تحت فشار سیاسی و اقتصادی آمریکا، به جای حمایت از آرمان فلسطین، به تأیید طرحی پرداختهاند که در واقع مهر تأیید بر حذف مقاومت و تثبیت اشغالگری است. این همراهی، نه تنها خیانت به مردم غزه است، بلکه نشاندهنده آخرین مرحله فروپاشی اخلاقی بخشی از جهان عرب در برابر فشارهای غربی است. اعرابی که در دو سال گذشته و قتل عام بیش از ۲۰۰ هزار فلسطینی هیچ کار نکردند.
پذیرش طرح توسط حماس؛ پایان مقاومت؟
در شرایطی که کشورهای عربی از جمله قطر گفته می شود که فشار زیادی بر حماس وارد کردهاند تا با طرح ترامپ موافقت کند، احتمال پذیرش این طرح توسط حماس به معنای پایان رسمی مقاومت در غزه خواهد بود. اگر حماس مجبور به پذیرش شود، نه تنها ساختار نظامی آن فرو میپاشد، بلکه مشروعیت سیاسیاش نیز تضعیف میشود. این سناریو، مطلوبترین نتیجه برای اسرائیل است: حذف مقاومت بدون نیاز به ادامه جنگ.
واشنگتن؛ شریک جرم یا ناجی جعلی؟
نکته جالب و طنز دیگر ماجرا اینکه؛ از آغاز جنگ در اکتبر ۲۰۲۳، آمریکا نه تنها از اسرائیل حمایت کرده، بلکه در بازنویسی روایت جنگ نیز نقش داشته است. رسانههای غربی، با تکرار روایت «دفاع مشروع اسرائیل»، جنایات جنگی را سفیدنمایی کردهاند. طرح صلح ترامپ، ادامه همین روند است: ارائه تصویری بشردوستانه از پروژهای که در واقع بازتولید اشغالگری با ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی است.
پایان آرمان فلسطین؟
در نهایت، طرح ترامپ نه گامی به سوی تشکیل دولت فلسطینی، بلکه آغاز مرحلهای جدید از قیمومیت بینالمللی است. صحنه سیاسی غزه، به نفع اشغالگر بازطراحی میشود و آرمان آزادی و استقلال، در سایه وعدههای توسعه و ثبات، به حاشیه رانده میشود. این طرح، دو سر برد برای اسرائیل است: هم در کوتاهمدت با تثبیت امنیت و آزادی اسرا، و هم در بلندمدت با حذف مقاومت و بازتعریف ساختار سیاسی غزه.