طی دو روز گذشته مراسم تشییع جنازه آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رییس جمهور فقید جمهوری اسلامی ایران و همراهان وی در شهرهای تبریز، قم و تهران برگزار گردید. بر اساس گزارشات میدانی حضور مردم ایران در این مراسم کم سابقه بوده است چنانچه حتی رسانههای به شدت مخالف ایران نیز به این حضور میلیونی مردم اعتراف کردند. در حالیکه برآوردها از حضور ۴ میلیون نفر تنها در مراسم تشییع در تهران حکایت دارد، همزمان روز گذشته در یک برنامه تلویزیونی و مجری مهمترین شبکه ضد نظام جمهوری اسلامی ایران (انترنشال) با اذعان به حضور کم سابقه مردم گفت: “تعارف نداریم و ملت را نمیخواهیم سرکار بگذاریم،
جمعیت زیادی برای تشییع پیکر رئیسی آمدند، اما ما همچنان دست و پا میزنیم”.
با این وجود پرسش این است که با تمام تبلیغات منفی که از سوی مخالفان نظام ایران صورت میگیرد و همچنین بعضا نارضایتیها که تعدادی به خاطر بعضی مشکلات اقتصادی در ایران دارند؛ چرا بازهم این مسائل نتوانست جلو حضور میلیونی مردم را بگیرد؟ برای پاسخ به این پرسش در اینجا به چند مورد مهم از دلایل محبوبیت آقای رئیسی اشاره میکنم:
اول: یکی از مواردی که آیت الله سید ابراهیم رئیسی را در قلوب مردم ایران محبوب کرد، تلاش وی برای تغییر وضعیت زندگی محرومان و آنانی بود که به نوعی در فقر اقتصادی بودند. رییسی شخصیتی بود که در خانواده مذهبی رشد یافت و علاوه بر این که در دوران کودکی از داشتن نعمت پدر محروم شد، بار مسئولیت خانواده نیز بر دوش وی قرار گرفت؛ این امر سبب شد تا وی طعم فقر و ناداری را به معنی واقعی کلمه بچشد. همین روز گذشته وقتی با مادر وی که در یک خانه بسیار ساده در حاشیه شهر مشهد زندگی میکند، رسانهها مصاحبه کردند، او گفت که رئیسی زمانی بود که فقط یک دست لباس بر تن داشت و تمام. یعنی اینقدر درد فقر و محرومیت را لمس کرده تا بداند که فقر چیست. از همین رو تمام تلاش وی بر این متمرکز بود تا وضعیت آنانی را که در محرومیت و فقر هستند، بهبود بخشد. همین امر بود که به محبوبیت چند برابری او افزود.
دوم: رئیس جمهور فقید ایران با هدف خدمت و با شعار از بین بردن فساد پا به عرصهی انتخابات ریاست جمهوری ایران گذاشت. وی با بهدست گرفتن زمامِ امور اجرایی ایران، گامهایی در جهت برقراری تامین عدالت، برخورد با فساد اداری و احیای رونق اقتصادی این کشور انجام داد. یعنی شعار وی در مبارزه با فساد در حد حرف و صحبت دوران انتخابات باقی نماند. چنانچه در همین مدت سه سال ریاست جمهوری وی، چندین پرونده بزرگ فساد اقتصادی را رو کرده و چند وزیر و مقام ارشد را نیز از وظایف شان برکنار کرد. خوب وقتی مردم میبینند که شخصی مانند رئیسی هیچ خط قرمزی در بحث مبارزه با فساد نداشت و تمام تلاش وی بر زدودن این امر بدون مماشات با فرد و گروهی استوار بود، به وی ارادت می ورزند
سوم: نکته بارز دیگر که به چند برابری محبوبیتی رییس جمهور فقید ایران کمک کرد، مردم داری و سفرهای ولایتی بود که او انجام میداد و از نزدیک و رو به رو مشکلات مردم را میدید و میشنید و برای برطرف ساختن آن چاره اندیشی میکرد. البته نه مانند سفرهای نمایشی رهبران افغانستان که یک پروژه را چند باره با عوام فریبی افتتاح میکردند و میکنند. او در سفر میرفت تا حرف مردمش را از نزدیک بشنود و برای حل مشکلات آنان اقدام کند. او برای این محبوب شد که تلاش وی متمرکز بر گره باز کردن از مشکلات مردمش بود.
چهارم: مورد مهم دیگر که به محبوبیت چند برابری آیت الله رئیسی افزود، عدم خستگی وی بود. وقتی نظرات مختلف در جامعه ایران را رصد میکردم، اکثریت متفق به این بودند که رئیسی باور قلبی داشت که خدمت برای خلق خدا عبادت محسوب میشود. لذا او هم برای کسب رضای خدا و هم به جهت شاد ساختن دل مردم کار میکرد و هیچگاه هم تسلیم خستگی و مشکلات نگردید. چنانچه در اولین پیامی هم که از سوی رهبر جمهوری اسلامی ایران پس از جان باختن وی صادر شد، وی را مرد خستگی ناپذیر نامید که تا پای جان در این راه تلاش کرد.
پنجم: موضوع مهم دیگر که رییسی را از مسئولان دیگر ایرانی متمایز میکرد، تلاش او از هر راه ممکن برای فقرزدایی، رسیدگی به معیشت و تامین مسکن مردم ایران بود. او بر خلاف بسیاری از دولتهای قبلی ایران، اقتصاد ایران را با مسئله هستهای و رفع تحریم از سوی غرب گره نزد.
او محبوب شد زیرا مهمترین دغدغه وی این بود که علی رغم تحریمهای غرب علیه ایران، باید برای رفع مشکلات مردم کار کند. او با سفرهای مختلف خود صدها مجموعه اقتصادی را که در این کشور تعطیل و یا نیمه کاره رها شده بود،
دوباره فعال کرد. او زیر ساختهای اقتصادی ایران را نوسازی و حمایت همه جانبه از تولید داخلی را سر لوحه اقدامات خویش قرار داده بود.
ششم: فعالیت بسیار مهم دیگر که دولت آقای رئیسی و وزیر پرکار وی آقای عبداللهیان انجام دادند، گسترش روابط با کشورها و تثبیت جایگاه ایران در منطقه و جهان بود. کارهای بسیاری مهمی در دولت آقای رییسی با درایت امیر عبداللهیان فقط در سه سال در حوزه سیاست خارجی ایران انجام شد. عضویت رسمی در سازمان شانگهای، عضویت رسمی در بریکس، از سرگیری روابط با عربستان، ترمیم روابط با کشورهای منطقه و بسیاری از موارد دیگر کارنامه بسیار مثبت سیاست خارجی ایران بوده است. دولت رییسی در حوزه بینالملل دیپلماسی فعالی را در منطقه و جهان دنبال میکرد. وی با بهرهگیری از ظرفیتهای منطقهای، جایگاه ایران را در میان آنان به کشور تعیین کننده و شاخص مبدل کرد. اعتماد سازیمیان کشورهای همسایه و منطقه، رفع تنش و برجستهسازی نقاط قوت از مهمترین دستاوردهای دولت رئیسی به شمار می آید.
علاوه بر دیپلماسی موفق منطقهای که اقتدار ایران را بیشتر کرد، همچنین دولت رئیسی توانست نقش موثری در ایجاد روابط و جهانی نیز ایفا کند. با کارهایی که عبداللهیان انجام داد، کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی جزئی از دوستان و همپیمان واقعی ایران محسوب میشوند که این تعامل و دوستی، فراتر از یک روابط صرفا سیاسی یا اقتصادی میباشد.
از جانب دیگر، وقایع اخیر غزه در هفت ماه گذشته و حمایت قاطع دولت آقای رئیسی از جبهه مقاومت و مخصوصا ملت فلسطین، او را به یک چهرهی محبوب و جهانی تبدیل کرده بود.
روز گذشته وقتی هیات بلند پایه حدود ۶۰ کشور جهان در مراسم تشییع و احترام حضور یافتند، این نشان از محبوبیت و کار اساسی در حوزه سیاست خارجی دولت آقای رئیسی دارد. چنانچه کشورهای مانند بحرین که حتی روابط سیاسی با ایران ندارد در این مراسم حضور یافته یا سفر رئیس جمهور تونس برای اولین بار به تهران و وزیر خارجه مصر. اینها نشان میدهد که دولت آیت الله رئیسی کارهای مهمی را در سیاست خارجی انجام داده است.
خوب این حضور بهم رساندنهای هیات کشورها و شخصیتها و همچنین موجی از واکنشهای ملی و جهانی حتی دشمنانی مانند امریکا که در فقدان ریاست جمهوری ایران ابراز کردند، نشانگر محبوبیت او در میان سایر ملتها و دولتها بوده که در تاریخ ایران و جهان ماندگار خواهد شد
هفتم: نکته پایانی هم اینکه بسیاری از افغانستانیها باتوجه به اینکه منابع خبری شان رسانههای غربی و یا وابسته به آن هستند و تبلیغات به شدت منفی که این رسانهها علیه نظام ایران میکنند، تصور آنان با واقعیت میدانی که در ایران وجود دارد، کاملا متفاوت و مغایر است. مردم ایران هرچند بعضیهای شان از نظام به دلیل تورم شاکی هستند و از وضعیت اقتصادی شان ناراضی، ولی مخالف نظام شان به معنی سرنگونی نیستند به جز دسته محدود. واقعیت میدانی در ایران نشان میدهد که آنان این بلوغ همچنان با خود حمل میکنند میدانند که نظام شان حافظ کشور و امنیت آنان است و کارهای مهمی در راستای اعتلای ایران با تمامی مشکلات و تحریمها انجام داده و باید از آن محافظت کنند. از این رو در هر مراسم و همایش غم و یا شادی، بسیاری با وجود ناراحتی و بعضا نارضایتی که از وضع اقتصادی بجا یا بیجا، دارند، حضور می یابند و از کلیت نظام و افرادی که در راس هستند، تقدیر و ارج گزاری و احترام می کنند.