پس از پاسخ پهپادی ایران به اسرائیل، دولت اردن اعلام کرد که در رهگیری و انهدام موشکهای ایرانی با اسرائیل و آمریکا همکاری است. از سوی هم، باوجود انکار اولیهی دولت عربستان مبنی بر عدم مشارکت در رهگیری موشکهای ایران، روز گذشته رسانهها گزارش دادند که عربستان سعودی در مطلبی در رابطه با عملیات “تنبیهی ایران ” علیه اسرائیل که در وبگاه رسمی خاندان آلسعود منتشر شده، اعلام کرده است که در کنار امارات، به آمریکا برای مقابله با عملیات موشکی – پهپادی ایران کمک کرده است. طبق این اعتراف، رهگیری موشک و پهپادهای ایرانی با کمک رادارهای «کشورهای خلیجفارس» از طریق مرکز عملیات قطر صورت گرفته است.
هرچند این بار اول نیست که همکاری و همراهی کشورهای عربی درزمینهی همکاری با اسرائیل و “خیانت” به فلسطین و همینگونه مقابله با ایران برملا میشود، ولی اقدام اخیر دو کشور عربی (اردن و سعودی) نشان داد که بیجا نیست که این کشورها متهم به دشمنی با ایران از یکسو میشوند و از سوی هم انگشت اتهام درزمینهی خیانت به آرمان تشکیل کشور فلسطین و پیروی بدون قید و شرط از سیاستهای امریکا به این کشورها وارد میشود. بنابراین برای بررسی بیشتر به چند نکته اشاره میکنم.
خیانت اعراب به فلسطین: پرسشی که از سوی بخش وسیعی از مسلمانان مطرح است اینکه اگر انفعال دولتها و ملتهای عرب نبود، آیا اسرائیل قادر به جنایت هولناک و نسلکشی در غزه میشد و میتوانست بیش از ۳۵ هزار انسان را در مدت شش ماه سلاخی کند؟
اگر دولت و ملتهای عرب در کشورهایی نظیر مصر و سعودی که بزرگترین ظرفیت سیاسی و اقتصادی را در منطقه و بین کشورهای عربی_ اسلامی در دست دارند، یکدست و یکپارچه بر اسراییل اعمال فشار م یکردند و مانع از تداوم نسلکشی همنژادان خود در غزه میشدند، قطعا اتفاقی که اکنون در غزه جریان دارد واقع نمیشد. اگر جنبش و پویش مردمی اعراب و کشورهای عربی در این دو کشور اتفاق میافتاد موج و طوفان آن سایر کشوهای عرب خلیجفارس و شمال آفریقا را درمینوردید و اتفاقی نظیر بحران نفتی سال ۱۹۷۳ رخ میداد و دولتها را مجبور به موضعگیری قاطع و اعلانجنگ علیه اسرائیل میکردند. چه اینکه ملک فیصل، پادشاه وقت عربستان، در پی جنایت صهیونیسم در حق ملت عرب، خاصه فلسطین، همه کشورهای عرب را آن زمان و در اقدام نادر برای اولین و آخرین بار برای چند روز علیه اسرائیل بسیج کرد. شش ماه شیرهای نفت کشورهای عربی به روی کپمانیها و ترمینالهای نفتی غرب و آمریکا و اسرائیل بسته شد. بحران انرژی سرتاسر اروپا و آمریکا را درنوردید. قیمت حاملهای انرژی در این کشورها بیست برابر شد. اسرائیل منزوی و آمریکا در تنگنای راهبردی قرار گرفت. کیسنجر، وزیر خارجه وقت آمریکا، در طول فقط سه ماه پانزده بار سفر دیپلماسی التماسی به منطقه و کشورهای عرب داشت و کار بهجایی رسید که نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، برای عبور از بحران شکننده انرژی طرح صلح به نفع اعراب را مطرح کرد و بهناچار حمایت از اسرائیل را تا حدودی کاهش داد.
اما این امر به دلایل متعدد بعد از ۱۹۷۳ اتفاق نیافتاد و کشورهای عربی در یک معاملهی پنهانی دست از پشتیبانی و حمایت فلسطین برداشتند. مصر در ۱۹۷۸ و پس از شکست در جنگ یوم کپور ۱۹۷۳ بهطورکلی از حمایت فلسطین کنار کشید. عربستان هم با سیاست پنهان به آرمان فلسطین پشت کرد و در سالها و ماههای اخیر قرار بود/ است به پیمان ابراهیم بپیوندد. درواقع استراتژی جدا کردن سران کشورهای عربی و اعراب از مسئله فلسطین درنهایت به پیمان ابراهیم ختم شد و امروز اعراب به متحدان اسرائیل تبدیل شدهاند.
پروژه ابراهیم، از دید بسیاری از کارشناسان بزرگترین خیانت کشورهای عربی مانند عربستان، امارات، بحرین و… به مسئله فلسطین است. زیرا آنها تحت عنوان صلح با اسرائیل وارد عادیسازی روابط شدهاند و کاملا به آرمان فلسطین پشت کردند
چرایی دشمنی کشورهای عربی با ایران: وقتی به نقشه کشورهای عربی نگاه میکنید میبینید ایران تقریباً با همه کشورهای عربی رابطه دارد که در برخی شرایط حتی این رابطه بسیار “خوب و صمیمی” بوده است.
شاید بتوان گفت تنها کشور عربی که ایران با آن اختلاف ریشهی دارد که بعد روابط این کشور با ایران، روابط با سایر کشورهای عربی را تحت تأثیر قرار میدهد، عربستان سعودی هست. زیرا برخی کشورهای عربی هم به دلیل واهمه از عربستان و یا امتیازگیری از این کشور سعی میکنند وانمود کنند که با ریاض همراه هستند ولی عموماً مشکلی با ایران ندارند.
اما برای بسیاریها این پرسش مطرح است که دلیل دشمنی بین ایران و عربستان چیست؟ چرا حتی در قضیه فلسطین نیز عربستان به دلیل اینکه ایران بهصورت همهجانبه از آرمان آزادی فلسطین حمایت میکند، علیه این آرمان قرار دارد؟
از دید صاحبنظران و مورخین، دلایل زیادی در این زمینه مطرح است؛ اما مهمترینها را میشود در چند مورد خلاصه کرد.
یکی از دلایل اصلی اختلافنظر و دشمنی بین ایران و عربستان مسئله سردم داری جهان اسلام است که هردو کشور با توجه به جایگاهی که دارند، مدعی این مسئله هستند. هر دو میخواهند رهبری جهان اسلام و بیش از یک میلیارد مسلمان را داشته باشند.
نکته دیگر هم اختلاف عمیق مذهبی است که هرگز نگذاشته سیاست ایران و عربستان بهصورت واقعی با هم نزدیک شود.
نکته دیگری هم ازنظر تاریخی مطرح است؛ به دلیل اینکه ایران (مردمان فارسیزبان) دارای تمدنی بسیار دیرینه بوده و در کشورداری تبهر داشتند، عملا دیوان خلافت مخصوصاً در زمان عباسیها توسط ایرانیها اداره میشد و بهنوعی فضای رقابت میان نفوذ ایرانی و عربی از همان زمانهای گذشته در حکومتهای اسلامی وجود داشت و بعدها البته ترکها هم وارد ماجرا شدند و همچنین فاطمیهای مصر و رقابت بر سر کنترل حکومت اسلامی میان این چهار جهت تابهحال ادامه دارد.
دیدگاهی که مطرح است، اینکه سعودیها بهعنوان بخشی از اعراب مدعی سردمداری مسلمانان، موفق شدند با استفاده از ابزار پول، مصریها را مهار کنند و ترکها هم بهنوعی از مواضع خود نسبت به عربستان عقبنشینی کردند اما ایرانیها هنوز بر سر حفظ جایگاه نفوذ خود در میان کشورهای اسلامی سعودیها را به چالش میکشند.
پیروی کشورهای عربی از سیاستهای امریکا: بدون شک یکی از موضوعات اصلی که بالای روابط ایران و کشورهای عربی از یکسو و مسئله حمایت از فلسطین از سوی دیگر سایه افکنده، موضوع همراهی کشورهای عرب منطقه باسیاستهای امریکا بهعنوان مهمترین و بزرگترین حامی اسراییل است.
بههرحال، فارغ از اینکه عربستان سعودی در کمک به امریکا و اسرائیل در برابر پاسخ پهپادی و موشکی ایران شامل بوده یا نه؛ این کشور از زمان تاسیس تاکنون یک شریک راهبری برای امریکا و غرب بوده است. بنابراین، دوام بقای حکومتهای مطلقه شاهی امثال عربستان، اردن، بحرین و حتی حکومتی با نام جمهوری تحت کنترول نظامیان در مصر، وابسته به حمایتهای سیاسی و اقتصادی آمریکا بوده و است و سردمداران این کشورها برای بقا در قدرت، با امریکا و شریک استراتژیک آن (اسراییل) همکاری میکنند.