در این روزهای اخیر گزارشهایی در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر می شود که مدعیاند شماری از بالگردهای ارتش پیشین افغانستان اکنون در اختیار اوکراین قرار گرفته و در جنگ این کشور با روسیه مورد استفاده قرار میگیرند. هرچند تا کنون هیچ مقام رسمی در اوکراین، امریکا یا کشورهای آسیای میانه این موضوع را بهطور علنی تأیید نکرده است، اما طرح مکرر این ادعا پرسشهای مهمی را درباره سرنوشت تجهیزات نظامی افغانستان، معادلات ژئوپولیتیک منطقه و نقش قدرتهای بزرگ در بازتوزیع تسلیحات بهجا گذاشته از جنگها مطرح میکند. پس از سقوط حکومت افغانستان تعدادی ازبالگردها به تاجیکستان و اوزبیکستان منتقل شدند و تعدادی هم داخل افغانستان باقی ماندند، اینکه این بالگردها چگونه از کشورهای آسیایی میانه که تحت نفوذ روسیه است به اوکراین منتقل شده است جای بحث و بررسی عمیق دارد.
این یادداشت کوتاه به همین مهم پرداخته است.
پیشینه بالگردهای افغانستان
با سقوط حکومت جمهوری اسلامی افغانستان در آگست ۲۰۲۱، بخش قابل توجهی از تجهیزات نظامی ارتش پیشین یا بهدست طالبان افتاد یا از سوی نیروهای افغانستان به کشورهای همسایه منتقل شد. در میان این تجهیزات، بالگردها و هواپیماهای نیروی هوایی افغانستان جایگاه ویژهای داشتند. دهها فروند بالگرد، بهویژه مدلهای Mi-17، Mi-35 و چند نوع هواپیمای سبک و ترابری، توسط خلبانان افغانستان به ازبیکستان و تاجیکستان منتقل شدند تا از سقوط آنها بهدست طالبان جلوگیری شود.
ازبیکستان و تاجیکستان در آن زمان اعلام کردند که این هواگردها بهطور «موقت» وارد خاکشان شدهاند و مسئله مالکیت آنها باید از مسیرهای دیپلماتیک و حقوقی حلوفصل شود. با این حال، گذشت زمان نشان داد که موضوع بسیار پیچیدهتر از یک اختلاف ساده حقوقی است.
چرا اوکراین؟
اوکراین پس از آغاز جنگ تمامعیار با روسیه در فبروری ۲۰۲۲، با کمبود شدید تجهیزات نظامی، بهویژه بالگردها و هواپیماهای ساخت شوروی سابق روبهرو شد. ارتش اوکراین سالهاست از بالگردهای Mi-8 و Mi-17 استفاده میکند و خلبانان و تخنیکران این کشور با این پلتفرمها آشنایی کامل دارند. از این رو، هر منبع بالقوهای که بتواند چنین تجهیزات سازگار با ساختار نظامی اوکراین را تأمین کند، برای کییف اهمیت راهبردی دارد.
در این چارچوب، بالگردهای افغانستان که عمدتاً ساخت روسیه یا نسخههای ارتقا یافته آن هستند، از نظر فنی گزینهای مناسب محسوب میشوند. انتقال چنین تجهیزاتی، اگر رخ داده باشد، به اوکراین امکان میدهد بدون نیاز به آموزشهای طولانیمدت یا تغییرات اساسی، آنها را وارد میدان نبرد کند.
یکی از پرسشهای کلیدی این است که اگر بالگردهای افغانستان واقعاً به اوکراین منتقل شدهاند، این انتقال چگونه و با تصمیم چه بازیگرانی انجام شده است؟ بسیاری از این بالگردها با بودجه امریکا خریداری یا بازسازی شده بودند. از نگاه حقوقی، واشنگتن میتواند ادعا کند که مالک اصلی یا دستکم ذینفع این تجهیزات بوده است.
برخی تحلیلگران معتقدند که ایالات متحده، برای جلوگیری از واگذاری این بالگردها به طالبان یا بازگرداندن آنها به روسیه، ترجیح داده است آنها را در چارچوب کمکهای نظامی غیرمستقیم به اوکراین منتقل کند. چنین اقدامی، اگرچه از منظر استراتژیک قابل فهم است، اما پرسشهای اخلاقی و سیاسی مهمی را مطرح میکند: آیا تجهیزات متعلق به یک کشور فروپاشیده، بدون رضایت مردم آن کشور، میتواند به جنگی دیگر منتقل شود؟
ازبیکستان و تاجیکستان در این معادله نقش حساسی دارند. این کشورها روابط پیچیدهای هم با روسیه و هم با غرب دارند. انتقال علنی بالگردها به اوکراین میتواند آنها را در تقابل مستقیم با مسکو قرار دهد. به همین دلیل، اگر چنین انتقالی صورت گرفته باشد، احتمالاً بهشکل غیرعلنی و با سازوکارهای پیچیده انجام شده است.
پیامدها برای افغانستان
برای افغانستان، این مسئله بیش از آنکه نظامی باشد، نمادین و سیاسی است. بالگردهایی که زمانی با هزینه میلیاردها دالر برای دفاع از کشور خریداری شدند، اکنون یا در اختیار طالباناند یا سر از جنگی دیگر درآوردهاند. این واقعیت، تصویر روشنی از فروپاشی ساختار دولت و از دست رفتن حاکمیت ملی پس از ۲۰۲۱ ارائه میدهد.
همچنین این موضوع میتواند به بحثهای تازهای درباره مسئولیت جامعه جهانی در قبال داراییهای افغانستان دامن بزند؛ داراییهایی که نه طالبان نماینده مشروع مردم افغانستاناند و نه مردم افغانستان نقشی در تصمیمگیری درباره سرنوشت آنها دارند.
پایان سخن اینکه؛
ادعای استفاده اوکراین از بالگردهای ارتش پیشین افغانستان، چه درست باشد و چه اغراقآمیز، بازتابدهنده واقعیتی عمیقتر است: تجهیزات نظامی در جهان امروز، بخشی از بازی بزرگ قدرتها هستند و سرنوشت آنها لزوماً به سرنوشت مردمی که برایشان خریداری شدهاند گره نمیخورد. افغانستان، یکبار دیگر، در حاشیه این بازی ایستاده است؛ کشوری که داراییهایش بیصاحب مانده و نامش تنها در حاشیه جنگهای دیگر شنیده میشود، نه بهعنوان بازیگر، بلکه بهعنوان منبعی خاموش از ابزارهای جنگ.