نشست اخیر مقامهای طالبان در سمنگان، بار دیگر جهتگیری اصلی ساختار حاکم را آشکار ساخت: تلفیق سختافزار نظامی و نرمافزار ایدئولوژیک برای کنترل جامعه. تصمیم طالبان برای ایجاد یک مدرسۀ دینی بزرگ ویژه مهاجران بازگشته و تأکید بر «اصلاح عقیده» آنان، نمایانگر همان ذهنیتی است که از زمان بازگشت این گروه به قدرت، تمام جریانهای اجتماعی، فکری و حتی دینیِ متفاوت از خود را با سوءظن مینگرد. این اقدام، همراه با طرح تشکیل یک قطعۀ هزارنفری امنیتی، نگرانیها درباره آیندهی شمال افغانستان و پیامدهای بلندمدت گسترش افراطیت را افزایش داده است.
نگرانی طالبان از مهاجران؛ «عقیده» محور اصلی نشست سمنگان
مقامهای طالبان در ولایت بلخ اعلام کردهاند که نشست هماهنگی والیان شمال افغانستان در سمنگان بهطور کامل بر مسائل امنیتی و ایدئولوژیک تمرکز داشته است. در این نشست، ایجاد یک مدرسۀ دینی برای مهاجران بازگشته بررسی شده و بر این نکته تأکید شده که مهاجران نیازمند «اصلاح عقیده» هستند.
این در حالی است که بسیاری از مهاجران سالها در کشورهای اسلامی مانند ایران، پاکستان، ترکیه و کشورهای عربی زندگی کردهاند. با وجود این، طالبان با یک نگاه شکبرانگیز، اقامت در هر جغرافیایی خارج از کنترل خود را به معنای «آسیب دیدن باور دینی» تفسیر میکنند. این نگاه، ریشه در ایدئولوژی تکروایتی طالبان دارد؛ جایی که تنها برداشت خودشان از اسلام را درست میدانند و سایر قرائتها را منحرف و نیازمند «اصلاح» تلقی میکنند.
طالبان طی سه سال اخیر به صورت سیستماتیک سیاست یکدستسازی فکری را دنبال کردهاند؛ از محدودسازی آموزش دختران و تغییر نصاب دینی گرفته تا مدیریت محتوای آموزشی مدارس و دانشگاهها. طرح ایجاد «مدرسه ویژه مهاجران» نیز حلقۀ تازهای از همین روند است.
این مدارس قرار نیست صرفاً مراکز آموزشی باشند؛ بلکه ابزارهایی برای بازتولید یک ایدئولوژی مشخصاند. در محیطهایی که نظارت نهادهای مستقل وجود ندارد و آزادی فکری محدود است، این مدارس میتوانند به مراکز تربیت نسل جدیدی از نیروهای ایدئولوژیک بدل شوند؛ نسلی که نه تنوع فکری میشناسد و نه تجربههای متفاوت مهاجرت را فرصتی برای رشد جامعه تلقی میکند.
همزمان با طرح ایجاد مدرسۀ دینی، مقامهای طالبان از تشکیل یک قطعۀ هزارنفری برای مدیریت سریع امنیت سرحدات خبر دادهاند. منابع طالبان میگویند این قطعه با دستور مستقیم هبتالله آخوندزاده ایجاد خواهد شد و صلاحیتهایی مشابه محافظان ۴۰هزارنفری او در جنوب خواهد داشت.
این همزمانی، برای بسیاری از ناظران معنای روشنی دارد: طالبان بهطور همزمان در دو جبهه پیش میروند؛ تقویت ساختارهای نظامی برای کنترل فیزیکی جامعه و ایجاد نهادهای آموزشی جدید برای کنترل ذهنی نسلها. ترکیب این دو روند، تصویر نگرانکنندهای از آینده ترسیم میکند.
پیامدهای اجتماعی: تولید نسل تازهای از افراطیت
کارشناسان اجتماعی هشدار میدهند که مدارس ایدئولوژیک طالبان میتواند نسل آینده را با مفاهیمی مانند اطاعت مطلق، نفرت از دیگری، تکفیر مخالفان و پذیرش خشونت مشروع تربیت کند. این امر در جامعهای که از بحران اقتصادی، بیکاری گسترده و نبود فرصتهای رشد رنج میبرد، میتواند زمینهساز جذب شمار بیشتری از جوانان به جریانهای سختگیرانه باشد.
در چنین فضایی، مهاجرانی که میتوانستند حامل تجربههای مثبت و تازه باشند، بهجای ادغام در جامعه، در سازوکارهای ایدئولوژیک طالبان ذوب خواهند شد. این روند نه تنها ظرفیتهای انسانی را کاهش میدهد، بلکه در بلندمدت به افزایش تنشهای فکری، بستهگی اجتماعی و گسترش خشونت منجر خواهد شد.
فرجام سخن؛ افغانستان در مسیر معکوس توسعه
در شرایطی که کشور نیازمند آموزش مدرن، مهارتآموزی، تکنولوژی و اصلاح ساختارهای اقتصادی است، اولویت طالبان همچنان «اصلاح عقیده» و گسترش مدارس ایدئولوژیک است. این رویکرد افغانستان را از مسیر توسعه دورتر کرده و آیندهای تاریک و نگرانکننده پیش روی جامعه قرار میدهد؛ آیندهای که در آن، آموزش به جای اینکه ابزار رشد فردی و اجتماعی باشد، به ابزاری برای تثبیت قدرت سیاسی بدل میشود.