انسان با پیشرفتهای روزافزون در زمینههای نوسازی و بهسازی، هر روز با اخبار جدیدی از بناهای مدرن، برجهای سر به فلک کشیده و مجهز مواجه میشود. با این حال، همواره اشتیاق انسان به بناهای قدیمی و تاریخی افزونتر میگردد. این میل میتواند از عوامل مختلفی سرچشمه بگیرد؛ یکی از دلایل بدن انسان است که در پیوندی ژرف با طبیعت و خاک، ناخودآگاه به سمت ساختارهایی که از دل خاک برخاستهاند، کشیده میشود. بسیاری از بناهای تاریخی، با خاک و مصالح طبیعی شکل گرفتهاند و این پیوند بیولوژیکی شاید توضیحی برای این دلبستگی باشد.
دلیل دیگر این است که با گذر زمان و شتاب تکنولوژی، انسان بیشتر به گذشته نگاهی نوستالژیک میاندازد. در حالی که زندگی مدرن با سرعت بیوقفه پیش میرود، روان انسان همواره در پی آرامش و امنیتی است که در گذشته و خاطرات دیرینهاش به دنبال آن میگردد. بناهای تاریخی، با حال و هوای سنتی و اصالتی که در دل خود جای دادهاند، مانند پنجرههایی به دورانهای دور و سادگی گذشته هستند، و این حس آرامش و پیوستگی با ریشهها، چیزی است که تکنولوژی قادر به فراهم کردن آن نیست.
بناهای تاریخی، نه تنها نمادهای زیبایی و هنر، بلکه تجلی قدرت، شکوه و تاریخ هر سرزمین هستند. این سازهها با سنگهای خود داستانهایی را روایت میکنند که گویی زمان را متوقف کردهاند؛ داستانهایی از مردمان دیروز که با تلاش و اندیشه، فرهنگ و تمدن خویش را در دل این دیوارها ثبت کردهاند.
هر دیواری که فرو نریخته، هر گنبدی که بر فراز آسمان ایستاده، گویی در گوش ما نجوا میکند: «به تاریخ خود افتخار کن، به ریشههای خود بازگرد». این سازهها، بخشی از وجود ما هستند و نشاندهنده روح زمانهیی هستند که در آن زندگی میکنیم.
امروز، کشورهایی که با عظمت بناهای تاریخی و آثار باستانی خود در صحنه جهانی درخشیدهاند، بیشترین جذب گردشگر را دارند. این کشورها، همچون یونان با معابد افسانهایاش، ترکیه با کاخهای عثمانی، مصر با اهرام سهگانهاش، ایتالیا با هنر رنسانس، و عربستان با تاریخ عمیق خود، همگی مکانهایی هستند که گردشگران از دور و نزدیک برای دیدن آنها به شوق میآیند.
اگر این کشورها بناهای تاریخی و میراث فرهنگی خود را نداشتند، بیش از ۲۰ درصد از عواید سالانه خود را از دست میدادند. حذف این درصد از درآمد، نه تنها به معنای نقصان اقتصادی است، بلکه نشاندهنده اهمیت حفظ و نگهداری از این آثار برای نسلهای آینده نیز هست. بنابراین، باید درک کنیم که این بناهای تاریخی نهتنها جزء هویت فرهنگی ما هستند، بلکه ستونهای اقتصاد و جذب گردشگری نیز به شمار میروند.
افغانستان، سرزمین غنی از تاریخ و فرهنگ، به عنوان کانون چندین تمدن بزرگ در طول قرنهای متمادی شناخته میشود. این کشور با داشتن بناهای تاریخی و آثار معنوی ارزشمند، به ما میراث فراموشنشدنی هدیه داده است. از معابد باستانی و قلعههای استوار گرفته تا مساجد و مدارس تاریخی، هر یک از این بناها داستانهایی از گذشتهی دور و دنیایی پر از پویایی و خلاقیت را روایت میکنند.
از جمله این آثار، منار جام در غرب افغانستان، غزنی با بناهای تاریخیاش، مجسمههای بامیان، تخت رستم در سمنگان، بناهای بلخ با پیشینهی غنی و تاریخی طولانی، این بناها نه تنها گنجینههایی از گذشتهاند، بلکه میتوانند به عنوان راهی برای رونق اقتصادی و فرهنگی افغانستان عمل کنند.
روضه شریف، یکی از گنجینههای تاریخی و فرهنگی افغانستان، در مرکز ولایت بلخ واقع شده و نمادی از تاریخ و فرهنگ غنی این سرزمین است. این بنا، که در زمان سلطان حسین بایقرا، حدود ششصد سال پیش، ساخته شده، نه تنها به عنوان یک مکان زیارتی بلکه به عنوان نمادی از هویت دینی و فرهنگی مردم افغانستان نیز شناخته میشود.
این اثر تاریخی بر بالای مرقد حضرت علی کرم الله وجهه، بنا شده و ابعاد مختلفی را در خود جای داده است. بعد دینی این بنا، با جاذبههای معنوی و روحانیاش، باعث شده که زائران، از گوشه و کنار به سوی آن بیایند و در فضای معنوی آن به عبادت و نیایش بپردازند.
از سوی دیگر، روضه شریف بعد تاریخی و فرهنگی عمیقی نیز دارد. این بنا، یادآور دورهیی از تاریخ افغانستان است که در آن علم، هنر و فرهنگ در اوج شکوفایی قرار داشتند. معماری زیبا و تزئینات هنری این مکان، نشاندهنده توانمندی هنرمندان و معماران آن زمان است و هر گوشه از آن روایتگر داستانهایی از تاریخ غنی بلخ و تلاشهای فرهنگی مردم آن است.
علاوه بر ابعاد دینی و تاریخی، روضه شریف به عنوان یک نماد اجتماعی نیز نقش مهمی ایفا میکند. این مکان، محلی برای گردهمایی و تبادل افکار و نظرات میان مردم بوده و به عنوان یک فضای فرهنگی و اجتماعی، امکان گفتوگو و همافزایی را فراهم میآورد.
بنابراین، روضه شریف تنها یک بنای تاریخی نیست، بلکه نقطهئی است که در آن ایمان، تاریخ و فرهنگ به هم پیوسته و به نسلهای آینده یادآور میشود که میراث گرانبها دارند که باید به آن افتخار کنند.
در سالهای اخیر، روضه شریف، دستخوش تضادهای سیاسی و فکری شده و هر رژیم جدیدی که بر سر کار آمده، رویکردی متفاوت نسبت به آن داشته است.
بنا به ساخت و ساز آن از مواد ساختمانی خاصی که در زمان خود به کار رفته، نیازمند حفظ و نگهداری مداوم است. اگرچه این مکان ارزشمند با تاریخ ششصد سالهاش، باید به عنوان گنجینهای از میراث فرهنگی ما پاسداری شود، اما بیتوجهی و کمتوجهی به این امر به وضوح قابل مشاهده است. در حال حاضر، ما شاهد این هستیم که گنبدی که تاریخ و فرهنگ ما را در دل خود نهفته دارد، ممکن است هر لحظه به زمین بیفتد و با فرو ریختن آن، آبروی جغرافیا و مردمی که بر روی آن زیستهاند، زیر سؤال برود.
نیاکان ما با زحمت و فداکاری این میراثهای فرهنگی را برای ما به یادگار گذاشتهاند و اکنون بر عهده ماست که از آنها حفاظت کنیم. با این حال، مشاهده میشود که کاشیهای این بنا، یکی پس از دیگری، به آرامی فرو میریزند و ما تنها نظارهگر این فاجعهایم که به آرامی در حال وقوع است. افسوس و اندوه مردم، در برابر این ناپایداری و کمتوجهی، تنها واکنشی است که از آنها میبینیم.
در سمرقند و بخارا، دو شهر تاریخی که در همان زمان و به دست همان مردم و در سایهی همان دولتها بناهای باشکوهی همچون روضه شریف ساخته شده، اکنون به عنوان نمادهای فرهنگی و تاریخی خود به دنیا معرفی میشوند و به خاطر این آثار، عواید هنگفتی را نصیب خود کردهاند. این کشورها با دور نگهداشتن میراث خود از درگیریهای مکتبهای فکری دینی و زد و بندهای سیاسی، توانستهاند این گنجینهها را با ارزش نگه دارند و از آنها بهرهبرداری کنند.
وجود روضه شریف، تأثیرات عمیق اقتصادی بر زندگی هزاران خانواده داشته است. بسیاری از مردم بلخ به واسطهی جاذبههای گردشگری این مکان، امرار معاش کرده و به کسب و کارهای مختلف در اطراف آن مشغولاند. این اثر تاریخی به دلیل اهمیت فرهنگی و معنویاش، به محلی برای تجمع و تبادل افکار و تجربیات تبدیل شده و روزانه میزبان زائران و گردشگران از نقاط مختلف کشور و جهان است.
علاوه بر این، روضه شریف سبب شده که ولایت بلخ به عنوان یک مرکز مهم قدرت و سیاست در افغانستان شناخته شود. این مکان با جذب افراد و شخصیتهای برجسته فرهنگی و سیاسی، نقش مهمی در شکلگیری نظرات و تصمیمگیریها ایفا میکند.
بنابراین، روضه شریف نه تنها یک آبده تاریخی است، بلکه یک نقطهی کانونی است که فرهنگ، اقتصاد، و سیاست را در این ولایت به هم پیوند میزند. برای مردم بلخ، این مکان نمادی از هویت و تاریخ است. روضه شریف، با تاریخ غنیاش، سرنوشتی را رقم میزند که نه تنها در افغانستان، بلکه در قلب فرهنگ و تمدن بشری جاودانه خواهد ماند.
به عنوان نویسنده این جستار، پیشنهاد من این است که بنای تاریخی روضه شریف، که اهمیت فرهنگی، تاریخی، اقتصادی، و اجتماعی را در خود نهفته دارد، باید به دور از هرگونه زدوبندهای سیاسی و عقیدتی مورد توجه قرار گیرد. این مکان تاریخی نباید به ابزاری برای اختلافات و منافع کوتاهمدت تبدیل شود، بلکه باید به عنوان میراث بینظیر و ارزشمند فرهنگی نگریسته شود، که سود فراوانی برای حیثیت ملی، اقتصاد و اجتماع ما به همراه دارد.
نویسنده: ظهورالدین مظهر