در روزهای اخیر نشانههایی از گرمی روابط طالبان با تاجیکستان دیده میشود. یکی از این نشانهها، سفر یوسف وفا، والی طالبان در بلخ، به دوشنبه و دیدارش با مقامات بلندپایه تاجیکستان است.
رسانههای وابسته به طالبان گزارش دادهاند که مقامات تاجیک، از جمله وزیر امنیت ملی آن کشور، در این دیدار به طالبان اطمینان دادهاند که در خاک تاجیکستان به هیچ گروه مخالف طالبان اجازه فعالیت نخواهند داد.
این در حالی است که از زمان فروپاشی جمهوریت در سال ۲۰۲۱، تاجیکستان مقر اصلی جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود بوده و رئیسجمهور آن کشور بارها از حقوق تاجیکان افغانستان دفاع کرده و خود را حامی آنها دانسته است.
اگر گزارشهای طالبان درست باشد، میتوان گفت تغییری عمیق در سیاست خارجی تاجیکستان نسبت به افغانستان در حال شکلگیری است.
یکی از پیامدهای احتمالی این بازبینی، بیتوجهی به تاجیکتباران افغانستان خواهد بود — امری که میتواند برای دولت تاجیکستان عواقب ناخواستهای در پی داشته باشد.
سرنوشت این دو جامعه چنان درهمتنیده است که میتوان آن را با پیوند پشتونهای دو سوی مرز دیورند مقایسه کرد.
پشتونهای دو سوی دیورند همواره عقبهی حمایتی یکدیگر بودهاند. هنگامی که امیر حبیبالله کلکانی قدرت را در کابل به دست گرفت، نادرشاه با لشکری از قبایل آنسوی دیورند علیه او جنگید و سلطنتش را برانداخت. همین الگو در دوران حکومت استاد برهانالدین ربانی نیز تکرار شد، زمانیکه طالبان با پشتیبانی پاکستان و قبایل مرزی کابل را تصرف کردند.
رابطه تاجیکان افغانستان و تاجیکان تاجیکستان نیز از همین جنس است؛ پیوندی تاریخی، فرهنگی و تمدنی.
نقش تاجیکان افغانستان در شکلگیری تاجیکستان
تاجیکستان بر ویرانههای امارت بخارا بنا شد؛ امارتی که زمانی بخشهایی از ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان امروزی را در بر میگرفت و یکی از کانونهای تمدن فارسیزبان بود.
در سال ۱۹۲۰، با سقوط بخارا بهدست بلشویکها و اجرای سیاست معروف «تبر تقسیم»، نقشه سیاسی منطقه از نو ترسیم شد. تاجیکان شهرهای بزرگ تاریخی چون سمرقند و بخارا را از دست دادند و تنها در مناطق کوهستانی توانستند کشوری مستقل به نام تاجیکستان بنا کنند.
شاید شگفتآور باشد، اما یکی از عوامل مؤثر در تشکیل جمهوری تاجیکستان، قدرتگیری امیر حبیبالله کلکانی در افغانستان بود.
به گفته ناصرالدین پروین، نویسنده کتاب آسیای میانه: تحول سیاسی–فرهنگی و روزنامهنگاری به زبان فارسی،
قدرتیابی کلکانی در کابل، اتحاد شوروی را نگران نفوذ وی در فرارود ساخت. کلکانی از مهاجران فرارود حمایت میکرد و شایعههایی دربارهی نیت او برای آزادسازی بخارا وجود داشت.
در نتیجه، شوروی برای مهار نفوذ وی و آرامسازی تاجیکان منطقه، به تشکیل جمهوری تاجیکستان رضایت داد.
نامهنگاریهای گستردهی تاجیکان فرارود و اعتراض آنان به سیاست «تبر تقسیم» نیز در این تصمیم بیتأثیر نبود.
تاجیکان افغانستان و صلح تاجیکستان
پس از استقلال تاجیکستان از شوروی، این کشور گرفتار جنگ داخلی شد (۱۹۹۲–۱۹۹۷)؛ جنگی خونین که حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار قربانی گرفت و نزدیک به یکپنجم جمعیت کشور را آواره کرد.
پایان این جنگ، نتیجهی امضای «توافقنامه صلح تاجیکستان» و «پروتکل مسکو» بود؛ اما نکتهی مهم آن است که تاجیکان افغانستان نقشی کلیدی در برقراری این صلح داشتند.
در آن زمان، استاد برهانالدین ربانی (رئیسجمهور افغانستان) و احمدشاه مسعود (وزیر دفاع)، هر دو از تاجیکتباران بودند. آنها رهبران دو طرف درگیری تاجیکستان را به صلح فراخواندند و زمینهی دو دیدار تاریخی میان امامعلی رحمان و سید عبدالله نوری را فراهم کردند:
۱۷ و ۱۸ مه ۱۹۹۵ در کابل
۱۰ و ۱۱ دسامبر ۱۹۹۶ در روستای خوستده، ولایت تخار
به گفته میرزا شکورزاده، نویسنده تاجیک:
«ربانی و مسعود پیوسته به رهبران تاجیکستان هشدار میدادند که کشور را ویران نکنید؛ ما اجازهی این کار را نمیدهیم.»
امامعلی رحمان بعدها بارها از نقش آن دو رهبر افغان با احترام یاد کرد.
تاجیکان افغانستان؛ دیوار حایل تاجیکستان
تاجیکستان در معرض تهدید گروههای افراطی قرار دارد. در افغانستان نزدیک به ۲۰ گروه تروریستی فعالاند، از جمله گروه «انصارالله» یا همان طالبان تاجیکستان.
اما مناطق تاجیکنشین افغانستان، بهگونهای طبیعی سدی فرهنگی و اجتماعی در برابر نفوذ این گروهها ایجاد کردهاند.
تاجیکان افغانستان نگاهی فراملی و تمدنی به ملتهای فارسیزبان دارند و ایران، افغانستان و تاجیکستان را شاخههایی از یک ریشهی فرهنگی میدانند.
به همین دلیل، آنها بهندرت به گروههای تروریستی در مرزهای تاجیکستان اجازه فعالیت میدهند و عملاً نقش دیوار حایل امنیتی برای دوشنبه را بازی میکنند.
انتظار حمایت از سوی تاجیکستان
تاجیکان افغانستان امروز در زیر سایهی حاکمیت طالبان، در معرض تبعیض و فشارهای سیستماتیک قرار دارند.
از منظر تاریخی و فرهنگی، آنها انتظار دارند که تاجیکستان بهعنوان تکیهگاه فرهنگی و قومیشان در این شرایط دشوار از آنان حمایت کند.
«ماکیاولی» میگوید:
«شهریار زمانی عزت مییابد که دوستی یا دشمنیاش راستین باشد.»
اگر کشوری در روزگار سختی، از دوستان طبیعی خود دست بکشد، در آینده نه اعتماد آنها را خواهد داشت و نه حمایتشان را.
جامعه تاجیکان افغانستان، با وجود ضعف کنونی، بارها نشان داده که توان بازسازی و بازگشت سیاسی را دارد.
به سود تاجیکستان است که از این جامعه حمایت کند تا همچنان عقبهی فرهنگی و امنیتیاش باقی بماند.
تاریخ بارها ثابت کرده است:
هیچ مرزی نمیتواند ملتهایی را که با یک زبان، فرهنگ و سرنوشت مشترک پیوند دارند، از هم جدا کند.
تاجیکان دو سوی آمو، هنوز و همیشه، یک پیکر فرهنگیاند که با درد و امید یکدیگر میتپند.