نویسنده : فارس الحباشنة ، روزنامه نگار اردنی
برگردان : عدنان ارسلان
طالبان در افغانستان رویکرد و شیوه زندگی دلخواه خودشان را بر دیگر مسلمانان تحمیل مینمایند. طالبان با زور، اکراه و خشونت رویکرد خودشان نسبت به زندگی، جامعه و هستی را بر دیگران تحمیل میکنند. از آنجا که آنها میخواهند شیوه زندگی، اقتدار دینی و اجتماعی خود را اجرا نمایند و آن را بخشی از زندگی روزانه مردم بگردانند، باید دارای دولت و نظام باشند.
در جامعههای اسلامی محدویتها و توصیههایی زیر نام اخلاق وجود دارد که در واقعیت نزدیک به «نظام آداب سلوک» می باشد. اخلاق زاده ادیان نیست و این پدیده پیش از پیدایش ادیان وجود داشته است. زمانی که به تمدنهای کهن در عراق، مصر و سوریه برگردیم، دست نوشتههایی را در باب اخلاق، ارزشها و تنظیم روابط میان افراد و جامعه پیدا مینماییم.
اجبار و اکراه برخاسته از هیچ قاعده و معیار اخلاقی نیست. با اکراه و اجبار دین را بازدارنده، امر مقدس و گفتمان غیبی ساخته اند که با بهشت و دوزخ و حلال و حرام یکجا میباشد.
طالبان در گفتمان دینی شان گمان میکنند که دستورات خداوند را انجام میدهند و هم چنان هدایات قرآنی وسنت نبوی را ـ البته به اساس رویکرد و برداشت گروه طالبان از این منابع – تطبیق می نمایند.
در بستر اسلام گروهها، مذاهب و اجتهادات گوناگون و مختلفی وجود دارد. قرآن میگوید که در دین اکراه و اجباری وجود ندارد… رابطه ایمان رابطه شخصی میان خداوند و بنده و بدون واسطه است.
در دین اسلام گروهها و جریان های وجود دارد که می خواهند برداشتهای انحصاری خودشان از دین را در جامعه تحمیل نمایند. اسلام دینی است که کثرت گرایی را می پذیرد و دین باز است . اجبار زیر نام دین توسط هیچ جریان و گروهی جایز نیست. آیا دین دیگری به جز اسلام وجود دارد که با تاریخ و جامعه هماهنگی ایجاد نماید و کثرت گرایی را بپذیرد و حمایت کند؟
در افغانستان پس از چند دهه جنگ در برابر اتحاد شوری سابق، امریکا و القاعده، امریکا این کشور را ترک کرد و زمام امور آن را به طالبان تسلیم نمود.
امروز طالبان شدیدترین انواع افراطیت را تحمیل می نمایند. زنان حق کار ندارند و حجاب (برقع) اجباری است. موجودیت این افکار افراطی در جامعهای به این شکل در طول تاریخ بی سابقه است. امروز دولت و جامعه افغانستان به سوی نابودی روان است. چرا امریکا با اسلام کثرت گرا و مداراجو ائتلاف نکرد؟ این پرسش متوجه اسلام امریکایی می گردد. چگونه امریکا با تندروان همچون : اخوان المسلمین، سلفی ها و داعش ائتلاف نمود؟
گروههای تندرو اسلامی تولیدات امریکایی اند و بخشی از پروژه امپریالیزم، اتحادیه ناتو و جنگ دروغین در برابر تروریزم به شمار می روند. آنها می خواهند با پرورش و تولید این گروهها در نظر غربی ها و امریکایی ها تروریزم توسط اسلام را توجیه نمایند و جنگ و انارشیزم را ادامه بدهند و جامعههای ناکام را به بار آورند.
از وضعیت افغانستان گرفته تا ادبیات گروههای تندرو ملاحظاتی وجود دارد که جای شک را باقی نمی گذارد که نیروی وجود دارد و تلاش می نماید عقب ماندگی و افراطیت را به اسلام نسبت دهد.
تحمیل دین داری و اجبار دینی، پایه گذاری هویت دینی و حذف هویت های ملی و غیر دینی، برای جهان اسلام تهدید واقعی است که استقرار، وحدت و امنیت اجتماعی و سیاسی آن را تهدید می نماید و خون تاریخ و تمدن آن را می مکد.
گفتمان اجبار و اسلامی سازی جامعه باوری است که توسط کسانی که خود را علمای دین میخوانند، تولید شده است . آنها خود را میان خدا و بنده واسطه ساخته اند تا از این طریق به قدرت برسند و هر نوع اقتدار مستبدانه را حمایت نمایند. خشونت دینی فرهنگ، جامعه و سیاست را نابود می کند. از تعبیرهای خشونت دینی این است: هر کسی مخالفت جماعت را نمود کشته می شود.