مقدمه
خانه عروس غوغا دارد و خانه داماد خاموشی است؛ استعارهای است که در این زمینه بهخوبی وضعیت دوگانهی پیرامون پایگاه هوایی بگرام در افغانستان را ترسیم میکند در خانه عروس ایالات متحده و بهویژه واشنگتن، جنجال سیاسی و رسانهای بر سر سخنان اخیر دونالد ترامپ در جریان است؛ ترامپ خواستار بازپسگیری پایگاه بگرام شده و حتی افغانستان تحت حاکمیت طالبان را تهدید کرده است که اگر این پایگاه را به آمریکا بازنگرداند با عواقب بدی مواجه خواهد شد. این اظهارات تند و صریح، موجی از واکنشها، بحثهای داغ انتخاباتی و پوشش گسترده رسانهای را در واشنگتن برانگیخته است در مقابل، خانه داماد کابل تحت حاکمیت طالبان با سکوتی حسابشده و واکنشی سرد و محتاطانه با این موضوع برخورد میکند مقامات طالبان نه تنها ادعاهای ترامپ را رد کردهاند بلکه ضمن تأکید بر اولویت استقلال و تمامیت ارضی افغانستان، از آمریکا خواستهاند رویکرد واقعگرایی و عقلانیت را در پیش بگیرد. این تضاد آشکار غوغای سیاسی در واشنگتن در برابر سکوت راهبردی کابل بیانگر دو روایت متفاوت درباره آینده پایگاه بگرام است.
در ادامه، بهصورت تحلیلی و مستند به بررسی ابعاد مختلف این ماجرا میپردازیم ابتدا پیشینه تاریخی پایگاه بگرام و نقش آن در جنگ افغانستان مرور میشود تا اهمیت و جایگاه این پایگاه روشن گردد سپس سخنان اخیر ترامپ و انگیزههای احتمالی او در فضای سیاسی آمریکا واکاوی خواهد شد در بخش بعد، واکنشها و بهویژه سکوت یا احتیاط طرفهای افغان طالبان و کشورهای منطقهای بررسی میشود تا دلایل پشت پرده این رویکرد محتاطانه روشن گردد در نهایت، پیامدهای احتمالی این کشمکش از منظر امنیت منطقه، روابط آمریکا و افغانستان و موازنه قدرت میان بازیگران کلیدی همچون چین، روسیه و ایران ارزیابی خواهد شد این تحلیل نشان خواهد داد که چگونه غوغا در یک سو و سکوت در سوی دیگر میتواند سرنوشت بگرام و نقش آینده آن در سیاست خارجی آمریکا و ثبات افغانستان را تحت تأثیر قرار دهد.
پیشینه تاریخی پایگاه بگرام و نقش آن در جنگ افغانستان
پایگاه هوایی بگرام یکی از مهمترین تأسیسات نظامی افغانستان در هفت دهه اخیر بوده که ردپای حضور دو ابرقدرت را در خود دارد این فرودگاه نظامی در دهه۱۹۵۰ میلادی با کمک شوروی سابق ساخته شد و در ابتدا به عنوان فرودگاه اصلی نیروی هوایی افغانستان مورد استفاده قرار گرفت[۳] موقعیت جغرافیایی بگرام واقع در حدود ۴۰ تا ۵۰ کیلومتری شمال کابل در ولایت پروان از همان ابتدا برای قدرتهای خارجی جذاب بود در جریان تهاجم شوروی به افغانستان ۱۹۷۹-۱۹۸۹، بگرام به یک مرکز عملیات کلیدی برای هزاران مأموریت رزمی شوروی تبدیل شد. شورویها از این پایگاه به دلیل نزدیکیاش به کابل و امکان پشتیبانی سریع هوایی بهره میبردند، بهطوریکه نیروهای مجاهدین افغان نیز بارها این پایگاه را هدف حملات خود قرار دادند[۴] با خروج نیروهای شوروی در سال ۱۹۸۹ و شروع جنگهای داخلی دهه ۱۹۹۰، کنترل بگرام بارها بین جناحهای درگیر دست به دست شد و این پایگاه عملاً به خط مقدم نبرد میان طالبان که کابل را تصرف کرده بود و ائتلاف شمال در مناطق شمالی تبدیل گردید پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و آغاز تهاجم آمریکا به افغانستان، پایگاه بگرام اهمیت استراتژیک جدیدی یافت نیروهای آمریکایی و متحدان شمالی آنها در اواخر ۲۰۰۱ طالبان را از کابل بیرون راندند و بلافاصله بگرام را به تصرف خود درآوردند. این پایگاه طی بیست سال حضور نظامی آمریکا، به بزرگترین پایگاه ایالات متحده در افغانستان بدل شد؛ در واقع، بگرام ستون فقرات عملیات نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان بود[۵] با گسترش حضور نیروهای ائتلاف، بگرام از یک باند فرود متروکه به یک شهرک نظامی عظیم تبدیل شد ارتش آمریکا یک باند فرودگاه دوم در آن ساخت و تأسیسات دائمی متعددی ایجاد کرد؛ از قرارگاهها و خوابگاههای مجهز گرفته تا بیمارستان، سالنهای ورزشی، رستورانهای زنجیرهای آمریکایی مانند برگر کینگ و پیتزا هات، و فروشگاه، پایگاه بگرام در اوج خود دهها هزار سرباز و پرسنل پشتیبانی نظامی و پیمانکار را در خود جای داده بود و همچون یک شهر کوچک آمریکایی در قلب افغانستان عمل میکرداین پایگاه همچنین محل یک بازداشتگاه بزرگ بود که در سالهای اولیه جنگ، توسط سازمان سیا بهعنوان مرکز بازجویی مخفی اصطلاحاً (blacksite) برای مظنونین تروریسم به کار گرفته شد و گزارشهایی از بدرفتاری و شکنجه در آن منتشر گردید[۶] بعدها رئیسجمهور اوباما به وقوع موارد شکنجه در این بازداشتگاهها اذعان کرد. از نظر امنیتی، بگرام بارها صحنه حملات مخالفان مسلح بود به عنوان نمونه، در سال ۲۰۰۷ هنگامی که دیکچینی معاون رئیسجمهور وقت آمریکا در حال بازدید از بگرام بود، یک عامل انتحاری خود را در نزدیکی این پایگاه منفجر کرد که دهها کشته و زخمی برجا گذاشت با این وجود، تأمین امنیت بگرام همواره اولویت نیروهای ائتلاف بود و این پایگاه با سه حلقه حفاظتی، برجهای دیدهبانی متعدد و گشتهای پیاده و مکانیزه محافظت میشد بسیاری از روسای جمهور آمریکا در طول جنگ برای دیدار با سربازان به بگرام سفر کردند؛ آخرین مورد، دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۹ بود که در مراسم شکرگزاری به طور سرزده به این پایگاه آمد و با نیروهای آمریکایی دیدار کردچنین بازدیدهایی نشاندهنده اهمیت نمادین بگرام برای ارتش و دولت آمریکا بود. با طولانیشدن جنگ و آغاز روند خروج، سرانجام در تابستان ۲۰۲۱ نیروهای آمریکا و ناتو بهطور کامل از پایگاه بگرام خارج شدند خروج آمریکا از بگرام در ۲ ژوئیه ۲۰۲۱ تقریباً به شکل ناگهانی و در دل شب انجام شد و کنترل پایگاه رسماً به نیروهای دولتی وقت افغانستان سپرده شد اما ارتش افغانستان که دچار آشفتگی و فروپاشی سریع بود، تنها شش هفته توانست این پایگاه پهناور را نگه دارد؛ در اواسط اوت ۲۰۲۱ و همزمان با سقوط کابل، طالبان به سرعت بگرام را تصرف کرد و تجهیزات و تسلیحات برجامانده در آن نیز به دست این گروه افتاد سقوط بگرام و کابل، پایان نمادین حضور ۲۰ ساله آمریکا در افغانستان بود و طالبان آن را به عنوان یک پیروزی بزرگ جشن گرفتند حتی یک سال بعد، در سالگرد تصرف بگرام، طالبان رژهای نظامی با نمایش تسلیحات و خودروهای آمریکایی باقیمانده در این پایگاه برگزار کرد که توجه رسانهها و حتی کاخ سفید را به خود جلب نمود. به این ترتیب، پیشینه بگرام نشان میدهد که این پایگاه همواره در کانون جنگها و تحولات کلیدی افغانستان قرار داشته است؛ از نبرد ابرقدرتها گرفته تا جنگ داخلی و حضور طولانیمدت نیروهای آمریکا بگرام از دید واشنگتن یک دارایی استراتژیک مهم با باند طولانی ۳٫۶ کیلومتری که قادر به پذیرش بمبافکنها و هواپیماهای ترابری سنگین است این پایگاه که نقش فرماندهی و پشتیبانی جنگ ۲۰ ساله را ایفا کرد در سوی مقابل، از منظر افغانها و بهویژه طالبان، بگرام نمادی از اشغال خارجی و نقض حاکمیت ملی بود که اکنون بازپس گرفته شده و به خاک افغانستان بازگشته است این تفاوت نگاه تاریخی، زمینهساز درک واکنشهای متضاد کنونی نسبت به سرنوشت بگرام است.
سخنان اخیر ترامپ و انگیزههای سیاسی او در فضای آمریکا
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا که اکنون در سال ۲۰۲۵ بار دیگر سکان ریاست جمهوری را در دست گرفته است، طی روزهای اخیر با اظهارات جنجالی خود توجهها را مجدداً به بگرام معطوف کرده است ترامپ ابتدا در جریان یک سفر خارجی کنفرانس خبری مشترک با کییراستارمر نخستوزیر بریتانیا در لندن فاش کرد که دولت او در حال مذاکره با طالبان برای بازگرداندن کنترل پایگاه بگرام به آمریکا است او این خبر را یک خبر داغ توصیف کرد و گفت: در تلاشیم که بگرام را پس بگیریم به گفته ترامپ یکی از دلایل اصلی اصرار او بر بازپسگیری بگرام، موقعیت استراتژیک این پایگاه در نزدیکی مرزهای چین است او گفت: میدانید، بگرام فقط یک ساعت فاصله دارد از جایی که چین سلاحهای هستهایاش را میسازد[۷] وی مدعی شد حضور مجدد آمریکا در بگرام میتواند اهرمی برای مهار چین باشد، چرا که به ادعای او چین پس از خروج آمریکا نفوذش را بر افغانستان و بهویژه بر بگرام افزایش داده است ترامپ اظهار داشت: که ما میخواهیم آن پایگاه را پس بگیریم چون طالبان به چیزهایی از ما نیاز دارند و یکی از دلایلش این است که بگرام دقیقاً یک ساعت با جایی که چین موشکهای هستهایاش را میسازد فاصله دارد. این اشاره ترامپ ظاهراً به سایت مشهور لوپ نور در منطقه سینکیانگ چین است که محل آزمایشهای هستهای این کشور در دهههای گذشته بوده است[۸] البته کارشناسان متذکر شدهاند که ترامپ در بیان این ادعا دقت کافی به خرج نداده است؛ پایگاه لوپ نور با افغانستان حدود ۲۰۰۰ کیلومتر فاصله دارد و چین اصلاً در بگرام حضور نظامی ندارد حتی خود طالبان نیز ادعای ترامپ درباره نفوذ چین در بگرام را رد کردهاند با این حال، اصرار ترامپ بر برجسته کردن تهدید چین بهعنوان توجیهی برای بازگشت آمریکا به بگرام، نشان میدهد که او میخواهد این موضوع را در چارچوب رقابت استراتژیک قدرتهای بزرگ و نگرانی از برنامه هستهای چین تعریف کند. ترامپ پس از آن اظهار نظر اولیه در لندن، به واشنگتن بازگشت و طی روزهای بعد چندین بار موضوع بگرام را در صحبتهای خود مطرح کرد او در یک پست در شبکه اجتماعی تروث سوشال شبکهای که توسط ترامپ بنیانگذاری شده مستقیماً افغانستان را تهدید کرد و نوشت: اگر افغانستان پایگاه هوایی بگرام را به سازندگانش پس ندهد، اتفاقات بسیار بدی خواهد افتاد ترامپ همچنین در حاشیه یک رویداد خبری در کاخ سفید به خبرنگاران گفت: ما داریم با افغانستان صحبت میکنیم و میخواهیم بگرام را پس بگیریم، خیلی زود و فوری اگر آنها این کار را نکنند، خودتان خواهید دید که من چه خواهم کرد. وقتی یکی از خبرنگاران پرسید آیا منظور او اعزام دوباره نیروی نظامی به افغانستان برای تصرف بگرام است، ترامپ از پاسخ صریح طفره رفت و گفت: در این باره صحبت نمیکنیم. این اظهارات تهدیدآمیز بهویژه تکرار عبارت اتفاقات بدی خواهد افتاد بازتاب وسیعی در رسانههای آمریکا یافت و به تیتر اخبار تبدیل شد. بسیاری، این موضع ترامپ حاکی از بازگشت به سیاست تلفیقی اعمال فشار و ارائه مشوقها در قبال طالبان بیان کردند. که در آن آمریکا تلویحاً تهدید به اقدام نظامی میکند تا امتیاز مدنظر خود بازگشت به بگرام را بگیرد. انگیزههای ترامپ از طرح چنین موضع غیرمعمولی چیست؟ برای پاسخ، باید فضای سیاسی داخلی آمریکا و دیدگاههای خود ترامپ را در نظر گرفت ترامپ خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال ۲۰۲۱ را که توسط دولت جو بایدن اجرا شد، یک شکست مفتضحانه و نمادی از ضعف رهبری آمریکا قلمداد میکند[۹] هرچند که توافق اولیه خروج توسط خود ترامپ در پایان دوره قبلیاش توافق دوحه با طالبان در فوریه ۲۰۲۰ انجام شده بود، او نحوه اجرای آن توسط بایدن بهویژه رها کردن پایگاه بگرام و برجا گذاشتن حجم عظیمی از تجهیزات نظامی را بارها مورد انتقاد شدید قرار داده است ترامپ این رویداد را مصداق بیکفایتی فاحش بایدن نامیده و معتقد است که دادن بگرام به طالبان در ازای هیچ اشتباهی تاریخی بوده است. اکنون با مطرح کردن ایده بازپسگیری بگرام، ترامپ در واقع در پی ترسیم یک دوقطبی سیاسی است: او میخواهد نشان دهد که بر خلاف بایدن، حاضر است دوباره قدرت سخت آمریکا را برای حفظ منافعش به کار گیرد و اشتباه خروج را جبران کند. این تلاش ترامپ را میتوان بخشی از کارزار سیاسی او برای جلب حمایت افکار عمومی و پایگاه رأی محافظهکار دانست به گزارش منابع تحلیلی، ترامپ از ماجرای بگرام بهرهبرداری سیاسی داخلی میکند تا چهرهای قاطع و قدرتمند از خود ارائه دهد و رقبای دموکرات را به ضعف در دفاع از منافع آمریکا متهم سازد او با لحنی صریح اعلام میکند که ما یک پایگاه هوایی عالی را از دست دادیم و حالا من میخواهم آن را پس بگیرم پیامی که برای هوادارانش به معنای احیای اقتدار از دست رفته آمریکا در صحنه جهانی است. نباید از نظر دور داشت که ترامپ همواره تمایل داشته موضوعات سیاست خارجی را به گفتمان داخلی پیوند بزند در گذشته نیز او ایدههای نامتعارفی همچون خریدن گرینلند یا بازپسگیری کانال پاناما را مطرح کرده بود تا خود را معاملهگری توانمند نشان دهد در مورد افغانستان و بگرام نیز، او علاوه بر رقابت با چین، چشمانداز انتخابات را مدنظر دارد به گزارش تحلیلی تهرانتایمز، ترامپ مسأله از دست رفتن بگرام را به عنوان نمادی از تضعیف اراده آمریکا در دوران بایدن بهشدت بزرگنمایی میکند و با اتخاذ موضع تهاجمی در قبال طالبان میکوشد هوادارانش را برای انتخابات میاندورهای کنگره در ۲۰۲۶ بسیج کند او از این طریق در صدد بهرهبرداری از احساسات وطندوستانه و نظامی در داخل ایالات متحده است، هرچند بسیاری از ناظران تحقق عملی ایده بازگشت به بگرام را بسیار بعید و صرفاً یک خیالپردازی سیاسی قلمداد میکنند[۱۰][۱۱] در مجموع، سخنان اخیر ترامپ درباره بگرام را میتوان ترکیبی از محاسبات انتخاباتی، عقدهگشایی سیاسی و ملاحظات ژئوپلیتیک دانست از یک سو، او میخواهد با مطرح کردن این موضوع، شکست دولت قبل را به رخ بکشد و خود را منجی اعتبار از دسترفته آمریکا نشان دهد؛ از سوی دیگر، با برجسته کردن تهدید چین و اهمیت استراتژیک بگرام، میکوشد توجیه امنیت ملی برای اقدامات تهاجمی خود بتراشد هرچند این رویکرد تاکنون بیشتر مصرف داخلی داشته، اما اثرات بینالمللی آن از جمله واکنش طرف افغانها و همسایگان را نمیتوان نادیده گرفت در بخش بعد به واکنشها یا بهتر بگوییم سکوتها در کابل و منطقه در برابر این غوغا میپردازیم.
واکنشها و سکوت طرفهای افغان و منطقهای: دلایل احتیاط
اظهارات صریح و کمسابقه ترامپ درباره بازپسگیری بگرام، طبیعتاً نگاهها را به سمت واکنش طرف طالبان و همچنین کشورهای ذینفع منطقهای معطوف کرد جالب اینجاست که برخلاف جنجال پرهیاهوی واشنگتن، از کابل صدای چندانی برنخاست؛ نه تهدید متقابلی، نه هیاهوی رسانهای گستردهای طالبان با خونسردی و سکوتی محاسبهشده به این موضوع واکنش نشان دادند سخنگوی ارشد طالبان، ذبیحالله مجاهد، یک روز پس از تهدید ترامپ، طی پیامی رسمی اعلام کرد که حکومت طالبان ادعاهای ترامپ را قاطعانه رد میکند او تأکید نمود افغانستان خواهان روابط سازنده با همه کشورها بر اساس منافع متقابل است اما استقلال و تمامیت ارضی کشور خط قرمز است. مجاهد به صراحت از آمریکا خواست که به جای تکرار رویکردهای شکستخورده گذشته، این بار واقعبین و عاقل باشد. وی با یادآوری توافق دوحه ۲۰۲۰ میان آمریکا و طالبان خاطرنشان کرد که آمریکا در آن توافق تعهد داده بود به استقلال و حاکمیت افغانستان احترام بگذارد و از زور علیه آن استفاده نکند؛ مجاهد تصریح کرد واشنگتن باید به تعهدات خود پایبند بماند این یادآوری، در واقع نوعی اخطار دیپلماتیک به آمریکاست که تهدید علنی اخیر ترامپ نقض روح توافق دوحه محسوب میشود. سایر مقامات طالبان نیز موضعی مشابه اتخاذ کردند فصیحالدین فطرت رئیس ستاد ارتش طالبان، در یک سخنرانی عمومی با لحنی قاطع گفت: واگذاری حتی یک وجب از خاک افغانستان به بیگانگان ناممکن است. همچنین ذاکر جلالی، از مدیران ارشد وزارت خارجه طالبان، تأکید کرد مردم افغانستان در طول تاریخ هرگز حضور نظامی خارجی را نپذیرفتهاند و اکنون نیز هیچ نیازی به حضور نیروهای آمریکایی نیست البته او در کنار این موضع اصولی، افزود که افغانستان و آمریکا میتوانند بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک روابط اقتصادی و سیاسی داشته باشند[۱۲] این اظهارات نشان میدهد طالبان ضمن رد قاطع بازگشت نظامی آمریکا، درهای تعامل دیپلماتیک را کاملاً نبستهاند به شرط آنکه پایگاه یا نیروی نظامی در کار نباشد. بنابراین میتوان گفت طالبان به شکل حسابشدهای سکوت و خویشتنداری را ترجیح دادهاند. آنها به جای دامن زدن به تنش لفظی با ترامپ، تنها به صدور چند پیام رسمی اکتفا کردهاند؛ پیامهایی که بیشتر بر حفظ حاکمیت ملی و یادآوری تعهدات آمریکا متمرکز است تا تهدید متقابل این رویکرد چند دلیل محتمل دارد: نخست، آنکه طالبان مشروعیت حاکمیت خود را در گرو تأمین امنیت و ثبات میدانند و نمیخواهند با ورود به یک جنگ کلامی با رئیسجمهور آمریکا، ناخواسته زمینه تنش بزرگتری را فراهم کنند. دوم، آنکه ترامپ فعلاً در حد سخن تهدید کرده و اقدامی عملی صورت نداده است؛ طالبان احتمالاً ترجیح میدهند که منتظر بمانند و واکنش شتابزده نشان ندهند، چرا که ممکن است این تهدیدات را بیشتر تبلیغات انتخاباتی تلقی کنند تا یک تصمیم قطعی سیاست خارجی. سوم، طالبان به خوبی واقف اند که در معادله قدرت کنونی، بازگشت آمریکا به بگرام آسان نیست و بدون همراهی جامعه جهانی مشروعیت نخواهد داشت؛ بنابراین نیازی نمیبینند خود را درگیر جنجال کنند، بلکه صرفاً خطوط قرمز را گوشزد کردهاند. عامل دیگر، وضعیت خاص اقتصادی و دیپلماتیک طالبان است. طالبان هنوز از سوی آمریکا و بسیاری از کشورها به رسمیت شناخته نشده و زیر فشار تحریمها و بحران اقتصادی قرار دارد از طرفی در ماههای گذشته تماسهایی محدود بین واشنگتن و طالبان برای موضوعاتی چون تبادل زندانیان و مذاکرات گروگانها برقرار بوده است. طالبان احتمالاً مایلند کانالهای پشتپرده ارتباط با آمریکا قطع نشود؛ از این رو با ملایمت برخورد میکنند تا شاید بتوانند در حوزههای دیگر امتیازاتی کسب کنند مثلاً آزادسازی برخی داراییهای مالی بلوکهشده، یا پیشبرد گفتوگوها درباره رفع تحریمها شواهد حاکی از آن است که طالبان حتی در برابر ادعای ترامپ مبنی بر گفتگو جهت بازگرداندن بگرام، واکنش تندی نشان ندادند و تنها آن را تکذیب کردند خبر والاستریت ژورنال فاش کرده که برخی مقامات آمریکایی و طالبان احتمال استفاده مجدد آمریکا از بگرام به عنوان پایگاهی برای عملیات ضدتروریسم را به بحث گذاشتهاند. هرچند این گزارش رسماً تأیید نشد، طالبان نیز آن را کاملاً منتفی ندانستند و تنها تصریح کردند که هرگونه حضور نظامی آمریکایی غیرقابل قبول است. این نشان میدهد طالبان از یک سو بر اصول خود پای میفشارند و از سوی دیگر دریچه تعامل در زمینههایی نظیر ضدتروریسم یا امور بشردوستانه را باز میگذارند؛ سکوت و احتیاط کنونی به آنها امکان میدهد در آینده بر اساس تغییر شرایط، گزینههای مختلف را بسنجند.
در کنار طالبان، کشورهای همسایه و قدرتهای منطقهای نیز نسبت به ماجرای بگرام واکنش علنی تندی نشان ندادهاند، اما قطعاً تحولات را با دقت زیر نظر دارند شاید بتوان گفت در این شطرنج ژئوپلیتیک، بازیگران منطقه ترجیح دادهاند فعلاً مهرهای حرکت ندهند از نگاه این کشورها، بازگشت آمریکا به افغانستان سناریویی پیچیده و پرمخاطره است که موضعگیری شتابزده درباره آن به صلاح نیست با این حال، نگرانیهای ضمنی آنها قابل درک است:
چین
به عنوان همسایه نزدیک افغانستان با یک نوار مرزی کوتاه در منطقه واخان و قدرتی که در غیاب آمریکا نفوذ خود را در کابل افزایش داده، بهشدت نگران هرگونه بازگشت پایگاه نظامی آمریکا در جوار خود است اگرچه پکن رسماً اظهارنظر مستقیم نکرد، اما تحلیلگران میگویند پیام ترامپ در مورد بگرام توجه سیاستگذاران در پکن را به خود جلب کرده است. یک رسانه افغان گزارش داد که چین نسبت به طرح ترامپ واکنش منفی نشان داده و آن را عامل تنشهای جدید در منطقه دانسته است[۱۳] از دید چین، حضور آمریکا در بگرام به معنی ایجاد یک پایگاه نظارتی خطرناک نزدیک استان سینکیانگ است که پکن همواره درباره تحرکات جداییطلبان اویغور در آن حساس است. چین در سالهای اخیر تعاملات خود با طالبان را گسترش داده و حتی در پی سرمایهگذاریهای بزرگ معدنی در افغانستان است؛ بازگشت آمریکاییها میتواند این برنامهها را عقیم کند بنابراین انتظار میرود چین در پشت صحنه طالبان را ترغیب کند که به هیچ وجه به آمریکا اجازه بازگشت ندهند.
روسیه
نیز اوضاع را با دغدغه دنبال میکند مسکو هرچند پس از فروپاشی دولت پیشین افغانستان نفوذ مستقیمی در کابل ندارد، اما از طریق کشورهای آسیای مرکزی و نشستهایی چون روند مسکو فعالانه مسائل افغانستان را پیگیری کرده است از منظر ژئوپلیتیک، حضور دوباره آمریکا در افغانستان آن هم از طریق یک پایگاه بزرگ برای روسیه خبر بدی است این امر میتواند اهداف منطقهای روسیه را پیچیدهتر کند، بهویژه در شرایطی که روسها درگیر چالش اوکراین بوده و خواهان آرامش در مرزهای جنوبی خود (آسیای مرکزی) هستند. با این حال، کرملین تاکنون موضع رسمی تندی نگرفته و احتمالاً سعی دارد از طریق دیپلماسی با طالبان و رایزنی با چین و ایران، مانع تحقق این سناریو شود.
ایران
به عنوان همسایه غربی افغانستان از حساسترین کشورها نسبت به این موضوع است تهران طی دو دهه حضور آمریکا در افغانستان، بارها نگرانی خود را از استقرار نیروهای آمریکایی در نزدیکی مرزهایش ابراز کرده بود اکنون نیز بازگشت احتمالی آمریکا به بگرام از دید ایران یک تهدید مستقیم امنیتی به شمار میرود روزنامه تهرانتایمز نوشت که برای ایران، بازگشت کنترل آمریکا بر بگرام قطعاً یک تهدید خواهد بود، چرا که این پایگاه واقع در شمال افغانستان امکان رصد اطلاعاتی و عملیات نظامی علیه استانهای شرقی ایران را به آمریکا میدهد[۱۴] حضور آمریکاییها در بگرام به آنها اجازه میدهد انواع پهپادهای جاسوسی، شنود الکترونیک، استقرار نیروهای ویژه و حتی حملات موشکی یا هوایی علیه اهدافی در کشورهای همسایه از جمله ایران را با سرعت عمل بیشتری انجام دهند[۱۵] طبیعی است که جمهوری اسلامی این چشمانداز را بخشی از سیاست مهار خود تلقی کند تحلیل مذکور خاطرنشان میکند تهران چنین حرکتی را در چارچوب تلاش آمریکا برای محاصره و مهار ایران و چین میبیند و آن را اخلال در برنامههای خود برای گسترش نفوذ منطقهای تلقی خواهد کرد[۱۶] ایران در سالهای اخیر به چین و روسیه نزدیکتر شده از جمله امضای سند همکاری ۲۵ ساله با چین و شکلگیری دوباره یک پایگاه آمریکایی در افغانستان را مانعی بر سر پروژههای مشترک خود با پکن و مسکو قلمداد میکند. ازاینرو، اگرچه تا کنون مقامات رسمی ایران مستقیماً به اظهارات ترامپ واکنش علنی نشان ندادهاند، اما بعید نیست ایران در خفا به طالبان اطمینان داده باشد که از مقاومت آنها در برابر خواست آمریکا حمایت خواهد کرد.
پاکستان
که همسایه شرقی افغانستان و از متحدان سنتی طالبان است، در ظاهر سکوت کرده اما وضعیتی دورویه دارد از یک سو، اسلامآباد پس از خروج آمریکا از افغانستان از کاهش نفوذ رقیب دیرینهاش هند خشنود بود و طالبان را عمق راهبردی خود تلقی میکند؛ بازگشت نیروهای آمریکایی میتواند معادله را برهم زند و دست پاکستان را کوتاه کند از سوی دیگر، پاکستان همچنان روابط امنیتی با آمریکا دارد و نمیخواهد مستقیماً مقابل واشنگتن قرار گیرد بنابراین احتمالاً پاکستانیها نیز ترجیح میدهند در خفا طالبان را به ایستادگی تشویق کنند ولی خود را درگیر رویارویی علنی نسازند به بیان دیگر، سکوت پاکستان ممکن است نشاندهنده موافقت ضمنیاش با مخالفت طالبان باشد، بدون آنکه هزینه دیپلماتیک مخالفت آشکار با آمریکا را بپردازد.
در مجموع، واکنشهای منطقهای به اظهارات ترامپ تاکنون در قالب دیپلماسی پنهان و سکوت عمومی بوده است هیچیک از همسایگان افغانستان تمایلی ندارند این موضوع را با جنجال رسانهای دامن بزنند، شاید به این امید که طرح ترامپ هرگز عملی نشود کشورهای منطقه خاطره دو دهه حضور نظامی آمریکا را پیش چشم دارند و بسیاری از آنها از خلأ قدرت پس از خروج آمریکا بهرههایی بردهاند از پروژههای اقتصادی چین گرفته تا گسترش روابط منطقهای ایران و نفوذ اطلاعاتی روسیه بازگشت آمریکا، هرچند بعید، میتواند منافع آنها را تهدید کند بنابراین اجماع ضمنی منطقه حمایت از حفظ وضعیت کنونی است: یعنی افغانستان تحت کنترل طالبان و عاری از نیروهای آمریکایی این موضع البته فعلاً به صورت سکوت و عدم همراهی با ایده ترامپ بروز یافته است پیام این سکوت آن است که اگر واشنگتن بخواهد برخلاف جریان منطقه عمل کند، احتمالاً با مقاومت دیپلماتیک و شاید در صورت وخامت اوضاع، مقاومتهای دیگری مواجه خواهد شد به عبارتی، در حالی که خانه عروس در واشنگتن غوغا به پا کرده، خانه داماد و همسایگانش آرام اما مصمماند که این غوغا به حریمشان کشیده نشود.
پیامدهای احتمالی و چشمانداز آینده
تقابل لفظی اخیر بر سر پایگاه بگرام غوغای ترامپ در برابر سکوت طالبان فراتر از یک جنگ کلامی ساده است و میتواند پیامدهای ژرفتری برای آینده امنیت منطقه و معادلات قدرت داشته باشد در این بخش، به ارزیابی چند سناریوی کلیدی و تبعات هر یک میپردازیم:
افزایش تنش و ناامنی در افغانستان و منطقه:
اگر تهدیدهای ترامپ از حد حرف فراتر رود و آمریکا واقعاً تلاش کند حضور نظامی خود را چه از طریق اعزام نیرو و چه با زور در بگرام احیا کند، بیتردید افغانستان بار دیگر به صحنه رویارویی نظامی تبدیل خواهد شد کارشناسان نظامی آمریکا خود اذعان دارند که اشغال مجدد بگرام چیزی کم از تهاجم دوباره به افغانستان نخواهد داشت و مستلزم اعزام دستکم ۱۰ هزار نیروی رزمی و ایجاد یک چتر دفاع هوایی گسترده برای محافظت از پایگاه است. چنین عملی، به معنی شعلهور کردن مجدد جنگی است که ایالات متحده دو سال قبل به دشواری از آن خارج شد طالبان که اکنون یک ارتش منظم و مجهز با تسلیحات بهجامانده آمریکایی در اختیار دارد، قطعاً در برابر ورود دوباره نیروهای خارجی مقاومت سرسختانه خواهد کرد. همچنین گروههای تندرو رقیب طالبان مانند شاخه خراسان داعش (ISIS-K) از فرصت حضور مجدد آمریکا بهرهبرداری تبلیغاتی کرده و ممکن است حملات تروریستی خود را تشدید کنند در چنین سناریویی، امنیت منطقه نیز آسیب خواهد دید؛ سیل جدیدی از پناهجویان به کشورهای همسایه سرازیر میشود، تجارت و پروژههای ترانزیتی مختل میگردد و حتی احتمال کشیدهشدن درگیری به خاک همسایگان مثلاً درگیریهای مرزی یا حملات راکتی وجود دارد. ایران به طور خاص هشدار داده که پایگاههای آمریکا در منطقه در تیررس موشکهایش هستند و چنانکه در ژوئن ۲۰۲۵ یک پایگاه آمریکایی در قطر را هدف قرار داد، حضور دوباره آمریکا در بگرام نیز میتواند با واکنش تند تهران مواجه شود. بنابراین یکی از پیامدهای محتمل اقدام برای بازپسگیری بگرام، بیثباتی گسترده و شعلهور شدن دوباره آتش جنگ در قلب آسیا خواهد بود.
فشار سیاسی بر طالبان و تغییر رفتار آنها:
حتی اگر سناریوی تقابل نظامی مستقیم رخ ندهد، صرف باقی ماندن تهدید ترامپ بر سر بگرام میتواند معادلات داخلی و خارجی طالبان را متأثر کند طالبان تاکنون تلاش کردهاند نشان دهند بر اوضاع مسلطاند و استقلال افغانستان را حفظ کردهاند تهدید علنی از سوی رئیسجمهور آمریکا یک چالش حیثیتی برای آنهاست ممکن است در درون طالبان، جناح تندرو خواهان موضعگیری شدیدتر یا حتی اقدامات پیشدستانه مثلاً نمایش قدرت نظامی در بگرام یا نزدیکی به رقبای آمریکا شوند این میتواند اختلافات داخلی طالبان را تشدید کند یا دستکم آنها را بیش از پیش به سمت دولتهای مخالف آمریکا سوق دهد در ماههای اخیر طالبان به چین و روسیه نزدیک شدهاند تا اقتصاد آسیبدیده خود را تقویت کنند؛ ادامه تهدیدات آمریکا احتمالاً طالبان را تشویق خواهد کرد که امتیازات بیشتری به پکن و مسکو بدهند؛ مثلاً قراردادهای اقتصادی یا اجازه حضور پررنگتر آنان در بازسازی افغانستان تا در مجامع جهانی حامیشان باشند[۱۷] نتیجه این روند، پیوند خوردن عمیقتر افغانستان با بلوک چین، روسیه و ایران و دور شدن بیشتر آن از غرب خواهد بود چنین تغییری موازنه قدرت منطقهای را بیش از پیش به زیان نفوذ آمریکا تغییر میدهد؛ چرا که یکی از اهداف خروج آمریکا از افغانستان، آزاد شدن تمرکز برای مهار چین بود، اما اکنون سیاست ترامپ اگر تداوم یابد ممکن است کابل را به آغوش پکن و تهران سوق بدهد.
احیای محدود تعامل آمریکا و طالبان تحت شرایط خاص:
در یک سناریوی میانه، احتمال دارد همه این تهدیدها و غوغاها نهایتاً به نوعی توافق پنهانی بین آمریکا و طالبان منجر شود ترامپ اشاره کرده که طالبان به چیزهایی از ما نیاز دارند، که میتواند اشاره به کمکهای اقتصادی، به رسمیت شناختن سیاسی یا لغو تحریمها باشد ممکن است واشنگتن در ازای همکاری طالبان در حوزههایی مثل مبارزه با تروریسم؛ مثلاً مهار داعش یا القاعده، امتیازاتی بدهد در این بین، بحث استفاده اشتراکی یا نظارتمحور از بگرام هم مطرح شده است؛ مثلاً توافقی که طبق آن طالبان اجازه دهند آمریکا از ظرفیتهای اطلاعاتی بگرام مثل رادار یا پهپاد برای رصد داعش استفاده کند، بدون استقرار دائمی نیرو والاستریت ژورنال گزارش داد که یکی از ایدههای در حال بررسی، بهکارگیری بگرام به عنوان سکوی عملیات ضدتروریستی توسط آمریکا است. اگر طالبان اطمینان یابد که این حضور موقت و محدود صرفاً علیه دشمنان مشترک مانند داعش است و جنبه اشغالگرانه ندارد، شاید در چارچوب یک معامله بزرگتر آن را بپذیرد بهویژه اگر منجر به آزادسازی منابع مالی افغانستان یا لغو بخشی از تحریمها شود چنین سناریویی البته بسیار حساس و شکننده است، زیرا طالبان در داخل باید آن را توجیه کند و مخالفان داخلی و گروههای جهادی تندرو قطعاً آن را خیانت قلمداد خواهند کرد اما صرف قرار گرفتن چنین احتمالی روی میز، نشانگر آن است که نهایتاً هر دو طرف واشنگتن و کابل ممکن است ترجیح دهند به جای رویارویی مستقیم، به راهحلهای مصالحهآمیز فکر کنند این امر در درازمدت میتواند به عادیسازی تدریجی روابط آمریکا و طالبان بینجامد امری که طالبان نیز خواهان آن است، هرچند نه به قیمت حضور پایگاه نظامی.
موازنه قدرت جهانی و رقابت ابرقدرتها:
ماجرای بگرام به شکلی نمادین، بخشی از رقابت گستردهتر میان آمریکا با چین و روسیه است. اگر آمریکا به هر صورت موفق شود حضور خود را در افغانستان تجدید کند، این امر نمایشی از قدرتنمایی واشنگتن در برابر پکن و مسکو تعبیر خواهد شد حاکی از آن که آمریکا هنوز قادر است در حیاط خلوت رقبایش پایگاه برقرار کند اما احتمال عملی شدن این گزینه ضعیف به نظر میرسد، زیرا چین و روسیه از تمام نفوذ خود برای ممانعت بهره خواهند گرفت به گفته ناظران، پکن و مسکو پس از خروج آمریکا همکاریهای خود با طالبان را بیشتر کردهاند تا وقوع چنین سناریویی را غیرممکن سازند. در واقع، بازی بزرگ جدیدی در جریان است که در آن واشنگتن بگرام را نمادی از امکان طرح ریزی قدرت خود میبیند، در حالی که پکن و مسکو با حمایت از طالبان در پی تثبیت ممنوعیت حضور آمریکا در منطقه هستند، سرنوشت بگرام میتواند پیامی به سایر نقاط جهان نیز ارسال کند؛ اگر آمریکا نتواند به پایگاهی که خود ساخته بود بازگردد، ممکن است این تلقی تقویت شود که دوران تکقطبی به پایان رسیده و حوزههای نفوذ جدید شکل گرفته است بر عکس، اگر واشنگتن با هر ترفندی جای پایی در افغانستان بیابد، روحیه متحدانش تقویت شده و شاید در پروندههای دیگر؛ مثلاً تایوان یا اوکراین با صلابت بیشتری عمل کند بدین ترتیب، یک پایگاه متروکه در افغانستان اکنون به اهرمی در ژئوپلیتیک جهانی بدل شده است این خود توضیح میدهد که چرا با وجود گذشت چهار سال از خروج، هنوز بگرام در کانون توجه محافل امنیتی واشنگتن قرار دارد و به موضوع جدال سیاسی تبدیل شده است.
نتیجهگیری
تقابل اخیر بر سر پایگاه بگرام نشانگر شکافی عمیق در روایتها و راهبردهای دو سوی ماجراست: در یک سو، واشنگتن به نمایندگی ترامپ با هیاهو و تهدید علنی میکوشد داستان بازگشت به افغانستان را زنده کند؛ و در سوی دیگر، کابل به رهبری طالبان با سکوتی حسابشده و دیپلماسی پنهان بر حفظ وضع موجود و حاکمیت خود تاکید دارد این تضاد، آینده بگرام و نقش آن را در ابهامی همراه با تنش قرار داده است به نظر میرسد در کوتاهمدت، سکوت و ثبات ظاهری کابل بر غوغای واشنگتن غلبه خواهد کرد؛ زیرا نه طالبان حاضر به عقبنشینی از موضع خود هستند و نه شرایط میدانی و بینالمللی اجازه ماجراجویی آسان به آمریکا میدهد بگرام فعلاً در دست طالبان باقی خواهد ماند و به عنوان بخشی از خاک افغانستان، احتمالاً همچنان مهرهای در بازی چانهزنیهای پشت پرده میان کابل و واشنگتن خواهد بود اما در میانمدت تا بلندمدت، نباید از تاثیرات این کشمکش غافل شد ادامه دار شدن لفاظیهای تند از سوی آمریکا میتواند بیاعتمادی طالبان را تشدید کرده و افغانستان را بیش از پیش به مدار چین و روسیه نزدیک کند تغییری که موازنه قوا در آسیای میانه را به ضرر آمریکا رقم میزند از سوی دیگر، اگر روزی واقعگرایی و عقلانیت آنگونه که طالبان خواستهاند. بر تصمیمسازیها حاکم شود، شاید راهحلی میانه برای بهرهبرداری غیرنظامی یا مشارکتی از بگرام پیدا گردد. که نه به معنای بازگشت به اشغال گذشته باشد و نه کاملاً دوری از همکاری آنچه مسلم است اینکه سرنوشت بگرام آزمونی مهم برای سیاست خارجی آمریکا و ثبات آینده افغانستان است برای آمریکا، نحوه برخورد با مسأله بگرام نشان خواهد داد که آیا از درسهای جنگ ۲۰ ساله و خروج پرهزینه خود عبرت گرفته است یا خیر بازگشت شتابزده به راهحلهای نظامی میتواند اعتبار آمریکا را بیش از پیش مخدوش کند، در حالی که رویکرد مدبرانه و همکاری جویانه شاید راه را برای نفوذ سازندهتری باز کند برای افغانستان تحت حاکمیت طالبان نیز، حفظ بگرام به منزله حفظ غرور ملی و تمامیت ارضی است، اما طالبان باید مراقب باشند که این پیروزی نمادین به انزوای بیشتر کشورشان منجر نشود در نهایت، غوغای یکسو و سکوت سوی دیگر در روایت بگرام بازتابی از واقعیت امروز سیاست بینالملل است: قدرتهای بزرگ ممکن است بلندترین صداها را داشته باشند، اما حقایق میدانی و اراده بازیگران محلی هرچند در سکوت نقشی تعیینکننده در شکل دادن به آینده دارند بگرام در میانهی این دو روایت، فعلاً آرام است، اما آیندهاش در گرو تصمیماتی است که میتواند بر معادلات قدرت منطقهای و ثبات یک کشور جنگزده اثراتی دیرپا بگذارد.
منابع: پایگاههای خبری و تحلیلی رویترز، آسوشیتدپرس، الجزیره، رادیو آزادی و تهرانتایمز که در متن به صورت مستند ارجاع داده شدند، جهت بررسی بیشتر مطالب توصیه میشوند.
[۳] [۴] [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] What is behind Trump’s Bagram dream? – Tehran Times https://wwwtehrantimescom/news/518194/What-is-behind-Trump-s-Bagram-dream
[۸] [۹] [۱۴] [۲۰] Afghan Taliban rejects Trump threats over taking back Bagram airbase | Taliban News | Al Jazeera https://wwwaljazeeracom/news/2025/9/21/afghan-taliban-rejects-trump-threats-over-taking-back-bagram-airbase
[۲۸] China Reacts to Trump’s Plan to Regain Bagram Air Base, Warns of https://kabulnowcom/2025/09/china-reacts-to-trumps-plan-to-regain-bagram-air-base-warns-of-rising-tensions/