در دنیای امروز، کمتر مفهومی به اندازه «نسل زد» توجه جامعهشناسان، سیاستگذاران و فعالان اجتماعی را به خود جلب کرده است. این نسل که در بازه زمانی حدود ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۲ متولد شدهاند، در جهانی چشم گشودهاند که فناوری، اینترنت، شبکههای اجتماعی و ابزارهای هوشمند نه تنها بخشی از زندگی روزمره، بلکه عنصر اصلی شکلگیری هویت فردی و جمعی آنان است. نسل زد، برخلاف نسلهای پیشین، نه با رادیو و تلویزیون بلکه با گوشیهای هوشمند و پلتفرمهای دیجیتال بزرگ شده است؛ نسلی که بهدرستی «بومی دیجیتال» نام گرفته است.
اما آنچه نسل زد را از دیگر نسلها متمایز میسازد، صرفاً آشنایی با فناوری نیست؛ بلکه نوع نگاه، ارزشها، خواستهها و شیوههای کنشگری اجتماعی آنان است. این نسل، بیش از هر نسل دیگری، به آزادیهای فردی، عدالت اجتماعی، برابری جنسیتی، شفافیت سیاسی و مشارکت فعال در تصمیمگیریهای کلان علاقهمند است. آنها نه تنها خواهان تغییرند، بلکه ابزارهای آن را نیز در اختیار دارند.
در سالهای اخیر، نسل زد در کشورهای مختلف از آسیا تا آفریقا و آمریکای لاتین، به عنوان نیروی محرک اعتراضات اجتماعی و سیاسی ظاهر شده و توانسته تحولات بزرگی را رقم بزند. از سقوط دولتها در بنگلادیش و نیپال گرفته تا اصلاحات در مراکش، ماداگاسکار و پرو، این نسل نشان داده که میتواند صدای تغییر باشد. اما در افغانستان، با وجود بحرانهای عمیق، فساد گسترده، بیکاری، و خفقان سیاسی، نسل زد در سکوتی سنگین فرو رفته است؛ سکوتی که پرسشهای جدی را درباره دلایل، موانع و ظرفیتهای این نسل در افغانستان مطرح میکند.
نسل زد کیست و چه میخواهد؟
نسل زد یا Generation Z به متولدین حدود سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۲ اطلاق میشود؛ نسلی که در دل فناوری، اینترنت و شبکههای اجتماعی رشد کرده و با ابزارهای هوشمند خو گرفته است. این نسل برخلاف نسلهای پیشین، نه تنها با دنیای دیجیتال آشناست بلکه آن را بخشی از هویت خود میداند. در سالهای اخیر، نسل زد در کشورهای مختلف به عنوان نیروی محرک اعتراضات اجتماعی و سیاسی ظاهر شده و توانسته تحولات بزرگی را رقم بزند. اما در افغانستان، با وجود بحرانهای عمیق، این نسل در سکوتی سنگین فرو رفته است. چرا؟
نسل زد با نسلهای پیشین تفاوتهای بنیادین دارد. این نسل خواهان آزادیهای بیشتر، عدالت اجتماعی، برابری جنسیتی، و دسترسی آسان به منابع و اطلاعات است. برخلاف نسلهای قبل که بیشتر درگیر بقا و سنت بودند، نسل زد به دنبال معنا، هویت و تأثیرگذاری است.
آنها در فضای دیجیتال رشد کردهاند و به همین دلیل، سرعت، شفافیت و ارتباطات آزاد برایشان ارزشمند است. این نسل دیگر نمیخواهد در چارچوبهای بسته و سنتی زندگی کند؛ بلکه به دنبال جهانی باز، متنوع و عادلانه است. خواستههای نسل زد، خواستههایی جهانیاند؛ اما تحقق آنها در هر کشور، بستگی به شرایط سیاسی و اجتماعی دارد.
قیام نسل زد در کشورهای مختلف
در ماهها و هفتههای اخیر، شاهد خیزشهای گسترده نسل زد در کشورهای مختلف بودهایم. از بنگلادیش و نیپال گرفته تا مراکش، ماداگاسکار و پرو، جوانان نسل زد علیه فساد، بیعدالتی و خودکامگی به پا خواستهاند.
در بنگلادیش و نیپال، اعتراضات منجر به سقوط دولتها شد. در مراکش و ماداگاسکار، نسل زد توانست دولتها را وادار به اصلاحات و تمکین کند. این جنبشها نشان دادند که نسل زد نه تنها دغدغه دارد، بلکه توانایی سازماندهی، بسیج و مطالبهگری را نیز داراست.
البته در برخی کشورها، این اعتراضات هنوز ادامه دارد و با سرکوب مواجه شدهاند؛ اما نکته مهم این است که نسل زد دیگر خاموش نیست و صدای خود را به گوش جهانیان رسانده است.
نسل زد افغانستان؛ سکوت در دل خفقان
در افغانستان اما وضعیت متفاوت است. با وجود بحرانهای شدید اقتصادی، بیکاری، فساد گسترده و محدودیتهای بیسابقه از سوی طالبان، نسل زد در سکوتی سنگین فرو رفته است.
در دوران جمهوریت، نسل زد در اعتراضاتی چون جنبش روشنایی، تبسم و گذار نقش محوری داشت؛ اما این اعتراضات با سرکوب شدید مواجه شدند و نتوانستند به نتیجه مطلوب برسند.
امروز اما، با وجود شرایط وخیمتر، نسل زد افغانستان نه تنها اعتراض نمیکند، بلکه گویی هیچ مشکلی وجود ندارد. این سکوت، پرسشهای جدی را درباره دلایل و موانع اعتراضگری این نسل در افغانستان مطرح میکند.
چرا نسل زد افغانستان نمیتواند؟
در حالی که نسل زد در کشورهای دیگر توانسته نقشآفرینی کند، در افغانستان با موانعی جدی روبهروست. نخست، محدودیتهای شدید طالبان که هرگونه تجمع، اعتراض و حتی بیان آزاد را سرکوب میکند.
دوم، نبود بسترهای امن برای سازماندهی و ارتباطگیری. در کشورهای دیگر، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی ابزار اعتراضاند؛ اما در افغانستان این فضا تحت کنترل شدید است.
سوم، ترس و ناامیدی گسترده در جامعه که مانع از شکلگیری حرکتهای جمعی میشود. نسل زد افغانستان میخواهد، اما نمیتواند؛ زیرا ساختار سیاسی و اجتماعی کشور، امکان اعتراض را از آنها گرفته است.
قومگرایی؛ مانع بزرگ در مسیر اتحاد
اما یکی از دلایل مهم شکست اعتراضات نسل زد در افغانستان، گرایشات شدید قومی در جامعه است. به جای تمرکز بر عدالتخواهی و حقوق شهروندی، بسیاری از جوانان نسل زد درگیر هویتهای قومی و قبیلهای هستند.
این مسئله سبب شده تا هیچگاه یک جنبش فراگیر و فراقومی شکل نگیرد که بتواند حاکمیتهای خودکامه را به چالش بکشد. در غیاب اتحاد ملی، هر حرکت اعتراضی به سرعت تجزیه و بیاثر میشود.
نسل زد افغانستان، به جای ساختن پلهای ارتباطی، دیوارهای قومی را بلندتر کرده است؛ و این، بزرگترین مانع در مسیر تغییر است.
فضای مجازی؛ سرگرمی یا انحراف؟
نسل زد افغانستان بیش از آنکه درگیر دغدغههای اجتماعی باشد، در فضای مجازی غرق شده است. تیکتاک، اینستاگرام و دیگر پلتفرمها به جای آنکه ابزار آگاهی و اعتراض باشند، به بستری برای سرگرمیهای بیهدف و پوچانگاری تبدیل شدهاند.
بسیاری از استعدادهای جوان به جای پرداختن به مسائل مهم، درگیر تولید محتوای سطحی و بیارزشاند. این وابستگی به فضای مجازی، نسل زد را از رسالت تاریخیاش دور کرده و آن را به نسلی مصرفگرا و بیتفاوت بدل ساخته است.
جمعبندی: نسلی که باید بیدار شود
نسل زد افغانستان، نسلی با استعداد، آگاه و توانمند است؛ اما درگیر موانعی جدی. از قومگرایی تا وابستگی به فضای مجازی، از خفقان سیاسی تا نبود بسترهای امن، همه و همه سبب شدهاند تا این نسل نتواند نقش تاریخی خود را ایفا کند.
اگر قرار است تغییری در افغانستان رخ دهد، باید نسل زد بیدار شود، متحد گردد و از فضای مجازی به عنوان ابزار آگاهی و اعتراض استفاده کند. تنها در این صورت است که میتوان امید داشت نسل زد افغانستان نیز همچون همنسلان خود در دیگر کشورها، صدای تغییر شود.