فرودگاه بگرام در دو دهه گذشته از «قلب اشغال» و نماد شکنجه و جنایت، به «فتح مبین» و نماد پیروزی طالبان، و سرانجام به «معاملهٔ تجارتی» در ادبیات رسمی این گروه تبدیل شده است. این دگردیسی نشان میدهد که طالبان از شعارهای جهادی و مطلقگرایی ایدئولوژیک به معاملهگری سیاسی و محاسبهگری قدرت عبور کردهاند. امروز بگرام نه تنها برای طالبان، بلکه برای بخشی از اپوزیسیون نیز به کارت بازی استراتژیک بدل شده است؛ تحولی که واقعیت تلخ استفادهٔ ابزاری از نمادهای جهاد و خون مردم افغانستان در بازیهای سیاسی و پشتپردهٔ قدرت را آشکار میسازد.
فرودگاه بگرام در تبلیغات و نگاه طالبان نماد فساد اخلاقی، شکنجه، زندان، تحقیر و اشغال بود. این پایگاه نه تنها در روایت آنان “قلب اشغال امریکا” خوانده میشد، بلکه هر سخنرانی و بیانیهٔ طالبان و ملاهای جمهوریتی در ۲۰ سال گذشته پر از شعارهایی علیه بگرام و زندانهای مخوف آن بود. برای طالبان، فرودگاه بگرام سنگر اصلی کفر و مظهر جنایت علیه مسلمانان شمرده میشد؛ جایی که صدها زندانی بینام و نشان شکنجه شدند و دهها روایت تلخ از تحقیر و بیعدالتی بر حافظهٔ جمعی مردم افغانستان نشست.
اما امروز، همان بگرام که در حافظهٔ جهادی طالبان بهعنوان لانهٔ شیطان معرفی میشد، در ادبیات رسمی رهبرانشان به “معاملهٔ تجارتی” تقلیل یافته است. این تغییر واژهها نشان میدهد که طالبان از جهاد به معامله، و از مطلقگرایی به محاسبهگری سیاسی عبور کردهاند؛ نیتی که از سخنان امیرخان متقی و نیز مواضع دیپلماتهای وزارت خارجهٔ طالبان به وضوح دیده میشود.
پایگاه هوایی بگرام در دوران حضور امریکا نه تنها مرکز فرماندهی نظامی بود، بلکه بهمثابه یک «زندان سیاسی بدنام» نیز شهرت داشت. گزارشهای نهادهای حقوق بشری و رسانههای جهانی از شکنجههای سیستماتیک در بگرام، کشته شدن زندانیان در اثر لتوکوب، و تحقیرهای انسانی پرده برداشته بودند.
برای طالبان، همین روایتها بهترین ابزار تبلیغاتی بود.آنان فرودگاه بگرام را «نماد شکست امریکا» میدانستند و هر حملهای به این پایگاه را نشانهای از “قدرت جهاد” معرفی میکردند. خروج امریکا از بگرام در سال ۲۰۲۱ نقطهٔ اوج پیروزی طالبان تلقی شد و بارها در خطبهها و اعلامیههای رسمی بهعنوان «فتح مبین» یاد گردید. در سالروز این پیروزی نیز طالبان با تجهیزات نظامی به نمایش قدرت پرداختند؛ هرچند پس از تهدیدهای لفظی ترامپ در سالهای بعد، از تکرار چنین رژههایی خودداری کردند.
بگرام در نگاه امریکا و طالبان؛ چرا به «معامله» تقلیل یافت؟
برای امریکاییها، بهویژه جمهوریخواهان، بگرام چیزی فراتر از یک پایگاه نظامی است. این پایگاه یک برگ ژیوپلیتیک بود که امکان نظارت و فشار بر چین، روسیه و ایران را فراهم میکرد. ترامپ بارها خروج از بگرام را “اشتباه تاریخی” خوانده و گفته بود امریکا با رها کردن آن، دست خود را در معادلات آسیای میانه خالی ساخت.
برای طالبان اما، بگرام روزی نماد اشغال و جنایت بود. اما وقتی قدرت بهدست آمد و نیاز به مشروعیت خارجی افزایش یافت، همان نماد بهتدریج از “خط قرمز جهاد” به کارت معامله تجارتی تبدیل شد. رهبران طالبان با تغییر ادبیات، راه را برای بازتعریف بگرام باز کردند: دیگر نه “لانهٔ شیطان و کشتارگاه مسلمانها “، بلکه “محور احتمالی توافق” چیزی که بتوان از آن در میز مذاکره امتیاز گرفت یا بهعنوان “معاملهٔ تجارتی” فروخت.
ذاکر جلالی، رییس دوم سیاسی وزارت خارجه طالبان، در واکنش به اظهارات ترامپ نوشت:
“افغانستان و امریکا میتوانند بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک روابط سیاسی و اقتصادی داشته باشند.”
بگرام وتغییر واژگانی طالبان
طالبان که زمانی بگرام را سنگر کفر میدانستند، امروز در واکنش به یادکردهای ترامپ دیگر شعارهای آتشین سر نمیدهند. برعکس، آن را با لحنی نرمتر و بیخطرتر “معاملهٔ تجارتی” میخوانند. این تغییر زبان سه پیام روشن دارد:
- مدیریت جبههٔ داخلی: رهبران طالبان میدانند اگر بگویند بگرام دوباره به امریکایی ها میدهند و قابل مذاکره است، جنگجویان سادهباور و فرماندهان محلی مسلمان واقعی شان دچار شک و خشم میشوند. از این رو، موضوع را در قالبی اقتصادی و «معاملهای» بازنویسی میکنند تا حساسیت جهادیون کاهش یابد.
- اطمینانبخشی به منطقه: طالبان به روسیه، چین و ایران پیام میدهند که اگر صحبت از بگرام باشد، این نه بهمعنای اشغال دوباره، بلکه صرفاً در قالب توافق تجارتی و محدود خواهد بود.
- زمینهسازی برای آینده: وقتی نماد جنایت و اشغال به سطح «معامله» تنزل پیدا کند، رهبران طالبان راهی برای باز کردن درهای مذاکره با امریکا باز میکنند؛ بدون آنکه واکنش شدیدی در میان هواداران یا بدنهٔ جنگی شکل بگیرد.
بگرام توافقنامه دوحه و سکوت معنادار
توافقنامهٔ دوحه که در سال ۲۰۲۰ امضا شد، بر خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان تأکید داشت. اما بند کلیدی آن این بود: «هیچ بخش از افغانستان نباید علیه امریکا و متحدانش استفاده شود.» این جمله ساده به امریکا حق میداد که در صورت لزوم، دوباره پایگاههای محدود یا همکاریهای استخباراتی داشته باشد.
طالبان در برابر یادکردهای مکرر ترامپ از بگرام سکوت اختیار میکنند، و این سکوت نشاندهندهٔ تعهد پنهان آنان به توافقهای نانوشته است. بهعبارت دیگر، بگرام شاید در دوحه بهطور مستقیم واگذار نشد، اما طالبان هیچگاه خط قرمزی در برابر احتمال بازگشت امریکا بر آن نکشیدند.
رحمتالله اندر، سخنگوی پیشین شورای امنیت ملی افغانستان، در صفحهٔ ایکس خود نوشت:
“بازگشت آمریکاییها به پایگاه هوایی بگرام، حضور آشکار و فعال آنها و بهطور کلی رفتار و روابط آمریکاییها و طالبان، احتمالاً در ضمایم پنهانی توافقنامه دوحه پیشبینی شده است. در این خصوص، گاه بهگاه اشارههایی از سوی ترامپ و سایر مقامات آمریکایی و طالبان صورت میگیرد تا این موضوع به نوعی عادیسازی شود و مردم عادی و طالبان ناآگاه بهطور ناگهانی با آن روبرو نشوند.”
بگرام و اپوزیسیون
بگرام تنها برای طالبان اهمیت ندارد؛ بخشی از مخالفان نیز نگاه استراتژیک و معاملهگرانهای به این پایگاه دارند. بشیراحمد تینج، از افراد نزدیک به مارشال عبدالرشید دوستم، در سخنانی تازه اظهار کرده است:
“رویای آقای ترامپ با مارشال دوستم عملی است.”
این موضع نشان میدهد که بگرام از یک نماد اشغال فراتر رفته و به کارت بازی استراتژیک طالبان و هم اپوزیسیون تبدیل شده است.
بگرام و تناقض ایدیولوژیک طالبان
در پهلوی سایر موارد که چهره اصلی طالبان را نمایش میدهد.فرودگاه بگرام تناقض ایدئولوژیک طالبان را آشکار میکند
طالبان روزی بگرام را قلب اشغال میدانستند و هزاران جوان را به نام جهاد به جنگ فرستادند.
امروز همان بگرام را با خونسردی “معاملهٔ تجارتی” میخوانند.
این تغییر زبان نشان میدهد که طالبان نه براساس اصول، بلکه براساس منافع لحظهای و معاملهگری سیاسی تصمیم میگیرند. برای آنان، نمادهای جهاد و اشغال فقط ابزار بسیج و مشروعیتسازیاند؛ وقتی قدرت بهدست آمد، همان نمادها میتوانند بهسادگی به ابزار معامله تبدیل شوند.
نتیجهگیری
بگرام که در تبلیغات طالبان نماد اشغال و جنایت بود، امروز در قاموس سیاسی آنان به «معاملهٔ تجارتی» فروکاسته شده است. این تغییر نه تنها بیانگر دگردیسی یک گفتمان است، بلکه نشانهای روشن از ماهیت معاملهگری طالبان است. آنان برای حفظ قدرت حاضرند همان چیزی را که روزی خون صدها افغانستانی و هزاران ساعت تبلیغات جهادی بر گرد آن ساخته شد، بهسادگی در بازار سیاست و تجارت به حراج بگذارند.
بگرام از پایگاه “فتح و پیروزی طالبان” به پایگاه “معاملهٔ سیاسی” تبدیل شده تحولی که واقعیت تلخ عبور طالبان از شعارهای جهادی به معاملات پشتپردهٔ استخباراتی را آشکار میکند.