سوءاستفاده جنسی و نظامیگری در مدارس جهادی افغانستان از کودکان؛ جامعهای در حال فروپاشی و نسلی در حال نابودی
افغانستان در سالهای اخیر شاهد گسترش مدارس دینی(مدارسالجهاد و غیره مدارس دینی) تحت کنترل طالبان بوده است. این مدارس که بهظاهر مراکزی برای آموزش تعالیم اسلامی هستند، در عمل به مکانهایی برای “سوءاستفاده جنسی از کودکان” و “تربیت سربازان آینده طالبان” تبدیل شدهاند. این روند نهتنها حقوق کودکان را نقض میکند، بلکه آینده افغانستان را به سوی تباهی میکشاند. این مقاله به بررسی این فاجعه انسانی میپردازد و پیامدهای آن را تحلیل میکند.
گزارشهای بیشماری از سوی سازمانهای حقوق بشری و رسانههای مستقل حاکی از آن است که در بسیاری از مدارس دینی افغانستان، کودکان قربانی “سوءاستفاده جنسی” توسط ملاها و مسوولان این مراکز میشوند. این کودکان که عمدتاً از خانوادههای فقیر و بیسرپرست هستند، به اجبار یا ناچاری به این مدارس فرستاده میشوند و در معرض آزارهای جسمی و روحی قرار میگیرند.
انزوای اجتماعی و ترس از گزارشدهی:
بسیاری از خانوادههای قربانیان به دلیل ترس از عواقب اجتماعی و تهدیدهای اعضای گروه طالبان، از بیان حقایق و آنچه برسرشان آمده، خودداری میکنند.
فقدان نظارت بینالمللی:
با تسلط طالبان بر افغانستان، نهادهای نظارتی مانند سازمان ملل و یونیسف دسترسی محدودی به این مراکز دارند و امکان رسیدگی به این جرائم به طور وحشتناکی کاهش یافته است.
تأثیرات روانی بلندمدت:
کودکان قربانی دچار اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و PTSD میشوند که آینده آنها را به شدت تهدید میکند. این کودکان و نوجوانان در آینده به مردان خشونتپیشه و قاتلهای عقدهمندی تبدیل خواهند شد.
تبدیل کودکان به جنگجویان طالبان
طالبان از این مدارس به عنوان” کارخانه تولید نیروهای نظامی” استفاده میکنند. کودکان تحت آموزشهای ایدئولوژیک افراطی قرار میگیرند و بهمرور به نیروهای مسلح این گروه تبدیل میشوند. چنانچه همین حالا نیز در طی چهارسال اخیر صدها نوجوان فارغ شده از مدارس به صفوف طالبان جذب شده و بدل به قاتلان سحرشده، گردیدهاند.
شستوشوی مغزی و آموزشهای خشونتآمیز: برنامههای درسی این مدارس، شامل آموزشهای نظامی، ترویج خشونت و تنفر از مخالفان است.
استفاده از کودکان در عملیاتهای نظامی: گزارشها نشان میدهند که طالبان از نوجوانان در درگیریهای مسلحانه استفاده میکنند، که نقض آشکار “توافقات اختیاری کنوانسیون حقوق کودک در مورد مشارکت کودکان در درگیریهای مسلحانه” است.
همچنین طالبان در اردوگاههای تروریستپروریشان در هماهنگی با شبکهی القاعده و دیگر گروههای تروریستی کودکان و نوجوانان را روزانه آموزش نظامی داده و آنان را به ارتش خود جذب کرده و همچنین بخشی از آنان را شامل این گروههای تروریستی میسازند تا برنامههای فرامرزیشان در کشورهای همسایه از جمله پاکستان، ایران، تاجیکستان، اوزبیکستان و روسیه را به اجرا بگذارند.
نابودی آینده تحصیلی و شغلی:
این کودکان از تحصیلات مدرن و فرصتهای شغلی آینده محروم میشوند و تنها به ابزاری برای تداوم جنگ تبدیل میگردند.
پیامدهای اجتماعی و سیاسی
تبعیض سیستماتیک، سوءاستفاده جنسی و نظامیگری در مدارس دینی، پیامدهای ویرانگری برای افغانستان دارد از جمله:
۱. افزایش خشونتهای اجتماعی:
کودکانی که در این سیستم پرورش مییابند، در آینده به شهروندانی خشن و افراطی تبدیل خواهند شد. این یعنی جامعه افغانستان بیشتر و بیشتر در بحران خشونتها غرق خواهد شد.
۲. تضعیف بنیانهای اخلاقی جامعه:
وقتی اعتماد عمومی به نهادهای آموزشی و دینی از بین برود، جامعه با بحران هویت و بیاعتمادی روبهرو میشود. این یعنی، آهسته آهسته مردم افغانستان و جوامع اسلامی از دین متنفر شده و به سوی حذف دین از جامعه حرکت خواهند کرد.
۳. تشدید بحران مهاجرت:
خانوادهها برای نجات کودکان خود از این شرایط، به مهاجرتهای خطرناک روی میآورند. در صورت ادامهی حاکمیت طالبان، آوارگی و بدبختی مردم افغانستان در آیندهی نزدیک بیشتر خواهد شد.
راهکارهای ممکن برای ایستادگی در برابر این فاجعه
با وجود محدودیتهای موجود، اقدامات زیر میتوانند تا حدی از گسترش این بحران جلوگیری کنند:
افشاگری بینالمللی:
فشار رسانهها و نهادهای حقوق بشری بر طالبان میتواند موجب شفافیت بیشتر شود.
حمایت از آموزشهای جاگزین: ایجاد مدارس غیردینی و زیرزمینی با حمایت نهادهای بینالمللی میتواند تا حدودی به کودکان افغانستانی فرصت تحصیل امن را بدهد.
حمایت روانی و حقوقی از قربانیان: سازمانهای مدنی باید به قربانیان سوءاستفاده، کمکهای هدفمندی انجام دهند تا بتوانند از چرخه خشونت خارج شوند.
برآیندها
وضعیت کودکان در مدارس دینی افغانستان یک “فاجعه انسانی چندبُعدی” بوده که هماکنون در حال وقوع است. سوءاستفاده جنسی و تربیت کودکان به عنوان نظامی و افراطی، نهتنها آینده آنها را نابود میکند، بلکه ثبات و امنیت کل منطقه را تهدید مینماید. جامعه جهانی نمیتواند در برابر این بحران سکوت کند. اقدام فوری و هماهنگ برای نجات این کودکان ضروری است، قبل از آنکه یک نسل کامل به کام تاریکی کشیده شود.
لطفاً به مادران رنجدیده و خونینجگر افغانستانی که روزانه فرزندانشان در پیش چشمانشان بدل به قاتلان روانی میشوند، توجه کنید!