از چندی بدینسو طالبان در تمام ولایات افغانستان، آزمون امارتشناسی برگزار میکنند.
آزمون امارتشناسی از محتوای کتابی اخذ میگردد که قاری عبدالستار سعید، یکی از اعضای طالبان، زیر عنوان « «معرفی و تاریخ مختصر امارت اسلامی» نوشته است.
کسانی که در این آزمون کامیاب شوند، از سوی طالبان برای شان جوایز نقدی و یا کامپیوتر و گوشی همراه داده میشود.
پُرسشهایی که در برگههای آزمون امارتشناسی گنجانیده شده، اکثرا در راستای سفیدنمایی کارنامهی طالبان و سیاهنمایی کارنامهی مخالفان آن میباشد.
مثلا در این برگهها از ملاعمر به عنوان ناجی افغانستان و از حرکت طالبان به عنوان حرکتی که افغانستان را از تجزیه نجات داد، یادآوری گردیده و از مخالفان این گروه به نام «جنگسالاران» و «شر و فساد».
همچنان در این برگهها به اشتراککنندگان طوری تلقین میشود که اگر حرکت طالبان نمیبود، افغانستان زیر ظلم و ستم سایر گروهها تجزیه شده و موجودیتش در خطر میافتاد.
اگر نیک بنگریم، هدف از برگزاری این آزمونها سفیدنمایی جنایات طالبان است. طالبان در افغانستان جنایات بسیاری مرتکب شدهاند. عمدهترین جنایات این گروه عبارتند از: اعمال سیاست سرزمین سوخته در شمالی (پروان و کاپیسا)، قتل عام مردم شیعه در مزار شریف، قتل عام مردم یکاولنگ، ویرانکردن مجسمههای بودا در بامیان، محروم کردن دختران از آموزش و دامنزدن به تعصبات قومی و مذهبی در افغانستان میباشد.
افزون بر این، این گروه در بیست سال گذشته با راهاندازی صدها انفجار و انتحار در شهرها و اماکن شلوغ، هزاران انسان بیگناه را کشته و صدها هزار طفل را یتیم و بیسرپرست کردهاند.
جنایاتی را که طالبان در حق مردم افغانستان انجام دادهاند، باعث گردیده است که این گروه هیچ گاهی نتواند به مشروعیت و مقبولیت درکشور دست یابد و مردم به این گروه به چشم یک نیروی اشغالگر بنگرند.
تصوری که مردم افغانستان از طالبان دارند، این است که حرکت طالبان یک گروه استخباراتی است که توسط کشورهای بیرونی راهاندازی شده تا منافع آن کشورها را در افغانستان تامین کنند. این تصور، از یکسو محصول کارنامهی طالبان در چند دهه گذشته و از سوی دیگر، نتیجهی دهها کتاب تحقیقی است که توسط پژوهشگران نگاشته شدهاند.
طالبان، در تقابل با این تصور و برای دستیابی به مقبولیت همگانی در افکار عامه، آزمون امارتشناسی را راهاندازی کردهاند تا جنایات خود را کتمان کرده و این گروه را به عنوان ناجی کشور معرفی کنند.
جالب است که این گروه، اکثرا این آزمون را در ولایاتی برگزار میکنند که در آنها بیشتر از هر ولایت دیگری مرتکب جنایت شدهاند؛ ولایاتی مانند پنجشیر، پروان، مزار شریف و بامیان.
اما پرسش این است که آیا طالبان موفق خواهند شد با چنین شگردها و روشها روی افکار عامه تاثیر گذاشته و برای خود مقبولیت همگانی فراهم کنند؟
من فکر میکنم مردم هنگامی طالبان را خواهند بخشید که در وجود آنها علایم و نشانههای تغییر را ببینند.
یکی از این علایم تغییر، بهرسمیتشناسی جنایات، اعترافکردن به آنها و پوزشخواهی از بابت آن میباشد. من چندی پیش کتابی را میخواندم زیر عنوان «بودا و تروریست: کتاب فلسفی درباره خودشناسی، پیوندهای انسانی و خشونت» اثر ساتیش کمار.
ساتیش کُمار، نویسنده هندی، در این کتاب داستان مواجهه بودا با تروریستی به نام آنگولیمالا را شرح میدهد. داستانی جذاب و آموزنده از هند باستان است.
آنگولیمالا، تروریست جنایتکاری است که برای رسیدن به قدرت، انسانها را میکشد و از انگشتان دست قربانیان برای خود گردنبند درست میکند. ظاهراً جادوگری/شمنی برای او گفته که «اگر یکصد نفر را با این شمشیر بکشی و تاج گلی از هزار انگشت بر سر بگذاری، قادر خواهی بود اراده خود را بر دیگران تحمیل کنی و بر جهان فرمان برانی.» به توصیه این شمن تا هنوز ۹۹ تن را کشته و چنان جنایت و کشتار راه انداخته که شهر در ترس و وحشت فرو رفته است.
بودا هنگامی که به این شهر میآید و از جنايات آنگولیمالا آگاه میشود، تصمیم میگیرد به دیدار او برود. همدیگر را در جنگل یتانا ملاقات میکنند و پس از یک گفتوگوی مفصل، آن تروریست جنایتکار به یک آهیمساکا/خشونتپرهیز دگر میشود.
در بخشی از این کتاب آمده است که وقتی همه آگاه میشوند که آنگولیمالا با بودا زندهگی میکند و به راهب پیروی او تبدیل شده، در دربار شاه گردهم میآیند و خواستار تطبیق عدالت میشوند. شاه، بودا و آهیمساکا را فرامیخواند. بودا میگوید که آهیمساکا تغییر کرده است، اما مردم نمیپذیرند.
مردم فقط هنگامی قانع میشوند که این تروریست تغییر کرده و به خشونتپرهیز مبدل گردیده است که در او نشانههای تغییر را میبینند. یکی از نشانههای تغییری که مردم مینگرند، اعتراف آهیمساکا به جنایت است.
آهیمساکا در دربار شاه در حضور مردم بهصراحت اعتراف میکند که جنایتکاری بیش نبوده و آماده است هرگونه مجازاتی را که شاه حکم کند، بپذیرد.
جنایتکاری که به شرارتپیشهگی خود اعتراف نکند، قهرمانبازی درآورده، جنایتهای خود را توجیه کند و آمادهگی خود را برای قبول مجازات اعلام نکند، ادعای تغییر او از سوی مردم پذیرفته نمیشود و طبعا مقبولیت همگانی نیز پیدا نمیکند.
طالبان نیز اگر میخواهند توسط مردم بخشیده شوند و مقبولیت پیدا کنند، در گام نخست باید به جنایاتی که انجام دادهاند اعتراف کنند و از ملت افغانستان پوزش بخواهند. در غیر آن صورت، برگزاری آزمونهای امارتشناسی جز نمکپاشی بر زخم مردم چیزی دیگری بوده نمیتواند. این آزمونها باعث میگردد که مردم احساس توهین و تحقیر بیشتر بکنند.