امیر خان متقی، وزیر امور خارجه طالبان، در یک کنفرانس مطبوعاتی در تهران گفته است که طالبان با زبانِ فارسی مشکل ندارند و پایین کشیدن برخی لوحههای فارسی – اگر اتفاق افتاده باشد – اقدام شخصی بوده و بازتابدهنده دیدگاه رسمی حکومت طالبان نیست.
سخنان آقای متقی مرا به یاد مباحثی انداخت که از فلاسفه سیاسی و نویسندگان مطرح دنیا، مشخصا از هانا آرنت و جورج ارول، در باره «توتالیتاریسم و دروغ» خواندهام.
فلاسفه سیاسی میگوید یکی از ویژگیهای عمده حکومتهای توتالیتار، از از رژیم نازی در آلمان شروع تا احزاب کمونیستی در اتحاد جماهیر شوروی پیشین و کشورهای اروپای شرقی، توسل به «دروغ» و دروغگویی» بوده است.
مثلا ما در ادبیاتِ سیاسی اصطلاحی داریم به نام «دروغ گوبلزی». یوزف گوبلز، وزیر پروپاگندای آلمان نازی از سال ۱۹۳۳ تا هنگام مرگش در سال ۱۹۴۵ بود. او در دورهی وزارت خود تمام سعی و تلاش خود را انجام داد تا با استفاده از پروپاگندا و تبلیغات، مردم را پشت آدولف هیتلر یا همان پیشوا منسجم و بسیج کند.
او روش منحصر به فرد خود را در تبلیغات داشت که از آن به نام «دروغ بزرگ» یا «دروغ گوبلزی» یاد میشود. او معتقد بود که دروغ هر قدر بزرگتر باشد، قابل باورتر است. اگرچه او دشمنان هیتلر را متهم به دروغگویی میکرد، اما شایع است که خود او از این روش بیشتر از هر کسی دیگری استفاده کرده است. به همین دلیل گوبلز را مبدع تکنیک دروغ بزرگ در تبلیغات نیز میخوانند.
رژیم نازی در آلمان یکی از الگوهای شناختهشده دولت توتالیتر و فاشیستی در تاریخ دنیای مدرن است. یکی دیگری از دولتهای توتالیتار شناختهشده در تاریخ، اتحاد جماهیر شوروی و احزاب وابسته آن در اروپای شرقی بود.
تجربه آنها هم نشان میدهد که برای آنها حقیقت حزبی نسبت به حقیقت عینی ارجحیت داشت. آنها معتقد بودند که حقيقت حزبی يعنی هر آنچه كه به سود حزب و یا طبقه حاکم – و لو دروغ – باشد، روا است.
رژیم طالبان هم یکی از رژیمهای توتالیتر و مستبد است. با گذشت دو سال از حکومت این گروه دیده میشود که سران طالبان نیز در تبلیغات خود به تکنیک «دروغ بزرگ» یا همان «دروغ گوبلزی» متوسل میشوند. دو کسی که در میان طالبان بیشتر از همه «دروغ» میگویند، یکی «ذبیحالله مجاهد» سخنگوی این گروه است و دومی «امیرخان متقی» وزیر امور خارجه طالبان. من باری این دو را «گوبلزهای طالبان» نامیده بودم.
سخنانی را که آقای متقی در بارهی «وضعیت زبان فارسی در افغانستان» در تهران گفته است، نمونهای از همین دروغهای گوبلزی است.
او گفته است که طالبان فارسیستیز نیستند و پایین کشیدن برخی لوحهها اقدام شخصی برخی افراد و اشخاص است، نه دیدگاه رسمی حکومت این گروه.
اگر بیاییم این سخنان آقای متقی را راستیآزمایی کنیم، خواهیم دید که طالبان زبان مردم افغانستان را فارسی نمیدانند و بلکه دری مینامند. آنها معتقداند که فارسی و دری دو زبان جداگانه است. به تبع این دیدگاه، آنها فرمانهای رسمی و دولتی صادر کردهاند مبنی بر اینکه در دانشگاههای کشور از کاربرد واژههای فارسی «دانشگاه» و «دانشکده» و «دانشجو» جلوگیری صورت گیرد. نمونهاش همان نامهای است که به دانشگاه تخار زده شده است. در آن نامه از دانشجویان خواستهاند که بر بنیاد آیهی ۵۹ سورهی نساء مبنی بر «وجوب اطاعت از اولیالامر»، از کاربردِ واژهی «دانشگاه» و «دانشکده» بپرهیزند. یعنی اینکه فرمان شخص امیرالمومنین است که نباید این واژهها به کار برده شود.
بر بنیاد همین دستور رسمی و دولتی است که لوحههای دانشگاه بلخ و بدخشان و بغلان و پروان پایین کشیده شد.
این نامههای رسمی، سندیاند برای فارسیستیزی طالبان. اینکه وزیر خارجه طالبان آن را انکار میکند، از جنس همان دروغهای گوبلزی است. طالبان شاید تصور کنند که میتوانند با توسل به این دروغهای گوبلزی، قناعت فارسیزبانان منطقه و جهان را فراهم کنند. ولی این یک تصور باطل است؛ زیرا در عصر شبکههای اجتماعی نمیتوان با دروغ گفتن، واقعیتهای موجود در کشور را کتمان کرد.