دیروز طالبان، پس از رنگ و روغن کردنِ تونلِ سالنگ، آن را با حضور مقامات بلندرتبه این گروه، با بوق و کرنا و با برگزاری همایش و دعوت رسانهها مجددا افتتاح کردند.
تونلِ سالنگ، حدود شصت سال قبل در عهد سلطنت محمدظاهر شاه و به همکاری دولت وقت شوروی ساخته شد.
من تصور نمیکنم به اندازهای که طالبان رنگمالی این تونل را تبلیغ کردند، دولت وقت ایجاد و ساخت و ساز آن را تبلیغ کرده باشد.
هدف از این همه بوق و کرنا و تبلیغات، استفاده سیاسی از موضوع بازسازی تونل است. با توسل به این روشهای پوپولیستی میخواهند وانمود کنند که توسعهگرا هستند و به پیشرفت، بازسازی و آبادانی افغانستان میاندیشند.
شاید تعدادی هواخواه طالبان در داخل و خارج فریبِ این تبلیغات را بخورند، اما آیا میتوان با چنین رنگمالیها مردم افغانستان را نیز فریب داد؟ هرگز!
نخبگانِ تعبیر خیلی جالبی در باره حکومت طالبان دارد: «حکومتِ قرون وسطایی».
منظور شان از «حکومتِ قرون وسطایی» تنها این نیست که شبیه قرون وسطایی اروپا حکومت در انحصار عدهی کشیش و علمای مذهبی است و سایر اقشار از تصمیمگیریهای سیاسی حذف گردیدهاند. بلکه منظور شان این نیز هست که طالبان ذهنیتِ قرون وسطایی و ناسازگار با اصل توسعه دارند.
حکومتهای توسعهگرا تلاش میکنند که دانش و تمدن جدید را به کشورهای خود منتقل کنند. آنها به این منظور، دانشگاهها ایجاد میکنند و همچنان همه ساله به خارج دانشجو میفرستند تا کارشناس تربیت شوند و دانش و تمدن جدید را به کشور منتقل کنند.
جهان اسلام هم از روزی که با غرب مواجه شده، همواره دنبال انتقال دانش جدید به سرزمینهای اسلامی بوده اند. مصر و ترکیه عثمانی در این زمینه از نخستین کشورها بودند.
مصر در عصر محمدعلی پاشا، نخستین دسته دانشجویان را به سرپرستی محمدعلی رفاعه طهطاوی برای تحصیل به اروپا فرستاد. طهطاوی پس از فراغت، نخستین کسی بود که در باره تمدن و فرهنگ غرب در مصر کتاب نوشت.
پیش از مصر، امپراتوری به اقتباس از تمدن غرب آغاز کرده بود. در ایران نیز ما از عصر شاهان قاجار و دوره مشروطیت شاهد تلاشهای جدی برای انتقال دانش و تمدن غرب به این کشور هستیم.
در افغانستان تلاش برای اقتباس تمدن غرب و علوم نوین از دور دوم سلطنت امیر شیرعلی خان آغاز میشود. در دورهی او بود که در افغانستان سنگ تهداب نخستین مکتب عصری گذاشته شد که متشکل از دو بخش ملکی و نظامی بود.
اینها را گفتم تا بگویم که انتقال دانش جدید نخستین ضرورت یک حکومتِ توسعهگرا را تشکیل میدهد.
پس پرسش این است که آیا طالبان به دانش جدید اهمیت میدهند؟
بیایید به نوعِ نگاه طالبان به «علم» نگاه کنیم. طالبان از روزی که به قدرت رسیدهاند در هر ولایت یک مدرسه دینی بزرگ و در هر ولسوالی/شهرستان ۱۰ مدرسه دینی کوچک ایجاد کردهاند. در حالی که مکاتب افغانستان نیازمندی کلان به استاد دارد، اما رهبر طالبان در فرمانی گفته بود که ۱۰۰ هزار استاد برای مدارس دینی استخدام گردد.
اینها نشاندهنده ذهنیت طالبان در برابر علم و دانش است. طالبان فقط علوم دینی را «علم» میدانند و لاغیر.
ریشه این نگرش بر میگردد به آموزههای دیوبندی. دیوبندیها علوم جدید را به رسمیت نمیشناسند و فقط علوم دینی را «علم» میدانند.
اشرف علی تهانوی، یکی از علمای تاثیرگذار دیوبند، در بارهی دانشهای مدرن میگوید: «امروزه مسلمانانِ تحصیلکرده مدرن که انگلیسی صحبت میکنند، خود را بسیار شایسته فرض میکنند، اما در واقعیت به هیچ وجه قابلیت ندارند.» او سپس میافزاید: «در سفرهایم اینگونه افراد را بسیار میبینم و از تعاملاتم با آنها دریافتم که تنها عبارات و تعابیری را به کار میبرند، اما در واقع مطلقا چیزی از آنها نمیدانند.»
شبیه این حرفها را چندی قبل یکی از مقامات بلندپایه طالبان گفته بود که فارغان دانشگاهها بیسواداند.
همچنان در سال جاری، این گروه مانع رفتن ۵۰۰ دانشجوی افغانستانی که موفق به اخذ بورسیه تحصیلی از کشور روسیه شدهاند، به آن کشور شدند. وزیر تحصیلات عالی طالبان به این دانشجویان گفته است که شما مسلمان میروید و کافر بر میگردید.
وقتی طالبان، علوم مدرن را «علم» نمیدانند و مانع رفتن دانشجویان برای تحصیل به کشورهای خارجی میشوند، با کدام ابزار میخواهند افغانستان را بازسازی و نوسازی کنند؟
بازسازی و نوسازی افغانستان به پزشک، مهندس، اقتصاددان و حقوقدان نیاز دارد، نه به امثال ملاندیم. بگذریم از اینکه این گروه، اکثریت نخبگان و تحصیلکردگان را وادار به فرار از کشور کردهاند و نیمی از جمعیت افغانستان (زنان) از تعلیم و تحصیل محروم کردهاند.
با حکومتهای توتالیتار هم میشود در یک کشور توسعه آورد، اما با حکومتهای قرون وسطایی نه. حکومت طالبان شبیه حکومت استالین و مائوتسه دونگ نیست که تنها ستمگر و تمامیتخواه بودند، بلکه یک حکومت قرون وسطایی است.
به همین دلیل، کسی فریبِ تبلیغات پوپولیستی این گروه را نمیخورد و همه میدانند که افغانستانِ زیر چتر حاکمیت فقط میتواند به «قهقرا» برود، نه به جلو.