اعلام «همصدایی ملی» در روز گذشته را میتوان یکی از مهمترین تحولات سیاسی سالهای پس از سقوط جمهوری دانست؛ تحولی که برای نخستینبار پس از چهار دهه، بخش بزرگی از جریانهای سیاسی افغانستان را در یک پلتفرم مشترک گردهم آورده است. افغانستان از زمان جهاد تا امروز همیشه با شکافهای عمیق سیاسی، قومی، زبانی و ساختاری روبهرو بوده و همین چندپارچگی، یکی از دلایل اصلی تداوم بحران و ناتوانی کشور در دستیابی به یک ثبات پایدار بوده است. از این منظر، «همصدایی ملی» تنها یک همصدایی سیاسی تازه نیست؛ بلکه تلاشی برای بازتعریف رابطه نیروهای سیاسی با یکدیگر و تشکیل یک «آدرس واحد ملی» است؛ کلیدواژهای که اکنون در مرکز بحثهای سیاسی افغانستان قرار گرفته است.
آدرس واحد ملی؛ ستون معنایی یک روند تاریخی
در شرایط کنونی، بزرگترین مشکل افغانستان نبود یک مرجع منسجم و معتبر برای نمایندگی سیاسی است. طالبان ادعای «حاکمیت مطلق» دارند، اما در سطح ملی و جهانی از مشروعیت لازم برخوردار نیستند. اپوزیسیون افغانستان نیز به دلیل پراکندگی سیاسی، نبود هماهنگی، و اختلافات مزمن در ارائه یک طرح مشترک ناکام بوده است. بنابراین، «آدرس واحد ملی» نه یک شعار، بلکه ضرورت مطلق سیاست امروز افغانستان است.
«همصدایی ملی» با تأکید بر همین مفهوم شکل گرفته و تلاش دارد مجموعهای از جریانهای سیاسی، نخبگان، چهرههای مدنی و شخصیتهای بانفوذ را در یک چارچوب مشترک متحد کند. این روند اگر بهصورت عملی استمرار یابد، میتواند نخستین گام برای تشکیل یک نمایندگی معتبر از جامعه افغانستان در عرصه داخلی و خارجی باشد.
اولین اجماع پس از ۴ دهه
افغانستان از دهه ۱۳۶۰ به اینسو شاهد دهها ائتلاف، شورا، ائتلاف مقاومت، دولتهای موازی، ابتکارهای صلح و جبهات سیاسی بوده است؛ اما هیچیک نتوانستهاند گسترهای فراگیر و چندرشتهای از نیروهای سیاسی را زیر یک چتر واحد جمع کنند.
«همصدایی ملی» از این نظر سرآغاز یک اتفاق بیسابقه است. بسیاری از جریانهایی که در گذشته در برابر هم قرار داشتند، اکنون در برابر طالبان به یک ضرورت مشترک رسیدهاند: نجات افغانستان از بحران انسداد سیاسی.
این همگرایی، اگر تقویت شود، میتواند به شکستن دور باطل چهار دهه اختلافات کمک کند و یک بلوغ تازه در فرهنگ سیاسی کشور را به نمایش بگذارد.
پیششرط شکلگیری مذاکره واقعی
یکی از موانع اصلی مذاکرات گذشته افغانستان، نبود یک طرف منسجم و دارای صلاحیت برای نمایندگی مردم بود. طالبان با استفاده از همین خلأ، همواره از پذیرش هرگونه مشارکت سیاسی یا توافق جامع طفره رفتهاند.
در شرایط فعلی، اگر جهان یا سازمان ملل بخواهند روند تازهای برای گفتگو با طالبان ایجاد کنند، بدون وجود یک «آدرس واحد ملی» این روند سرنوشت مذاکرات دوحه را تکرار خواهد کرد.
«همصدایی ملی» با ارائه یک چارچوب مشترک، میتواند این مشکل ساختاری را رفع کند و بهعنوان یک مرجع معتبر و مورد حمایت اکثریت جریانهای سیاسی، پایههای یک مذاکره واقعی را بنا گذارد؛ مذاکرهای که نه صرفاً میان افراد و چهرهها، بلکه میان یک طرف مشروع سیاسی و طالبان صورت گیرد.
شرط لازم برای مشارکت سازمان ملل
سازمان ملل متحد در ماههای اخیر تلاش داشته بستری برای گفتگوهای بینالافغانی فراهم کند، اما نبود نمایندگی واحد از طرف مردم افغانستان یکی از موانع اساسی بوده است. سازمان ملل نمیتواند با دهها جریان جداگانه و رقابتی وارد تعامل شود، زیرا این وضعیت عملاً زمینه هرگونه ابتکار بینالمللی را فلج میکند.
اگر «همصدایی ملی» بتواند این ادغام سیاسی را تثبیت کند، سازمان ملل و کشورهای کلیدی جهان با اتکای بیشتر وارد صحنه خواهند شد. یک آدرس واحد، کار سازمان ملل را آسان میکند و وزن سیاسی اپوزیسیون افغانستان را افزایش میدهد.
پیام قوی به منطقه و طالبان درباره انسجام ملی
در معادلات منطقهای، یگانه چیزی که بیش از همه افغانستان را آسیبپذیر ساخته، نبود اجماع سیاسی است. کشورهای منطقه با مشاهده این خلأ، هر یک سیاست جداگانهای در پیش گرفتهاند و طالبان نیز تلاش دارند خود را تنها گزینه ممکن برای ثبات معرفی کنند.
ایجاد «همصدایی ملی» پیامی روشن دارد:
جامعه سیاسی افغانستان در برابر طالبان به انسجام تازهای رسیده است.
این پیام هم برای کشورهای منطقه اهمیت دارد و هم برای طالبان که تاکنون از پراکندگی جریانهای سیاسی سود بردهاند.
پایان سخن اینکه؛
«همصدایی ملی» اگرچه در آغاز راه است، اما میتواند نقطه عطفی در تاریخ سیاسی افغانستان باشد. این همصدایی با تأکید بر «آدرس واحد ملی»، فرصت تازهای برای بازسازی اعتماد سیاسی، احیای نقش مردم در تصمیمگیری و ایجاد زمینه برای یک حلوفصل سیاسی پایدار فراهم میسازد.
مسیر پیش رو دشوار است، اما اگر این اتحاد بتواند از اختلافات سنتی عبور کرده و به یک برنامه شفاف و مورد حمایت ملی برسد، میتواند سرنوشت مذاکرات آینده و مسیر تعامل منطقهای با افغانستان را تغییر دهد.