در سیر تاریخی خاورمیانه، فلسطین همواره نقطه ای کانونی و سرزمینی سرشار از منازعه، مقاومت و هویت بوده است. از دوران خلافت فاطمیان تا سلطه عثمانی و سپس فروپاشی نظم اسلامی در پی تجزیه این امپراتوری، فلسطین شاهد تغییراتی عمیق و سرنوشت ساز بوده است. تحولاتی که نتیجه آن غفلت و عقب نشینی بخش بزرگی از جهان عرب در برابر استعمار و صهیونیسم بود.
سایه خلافتها بر فلسطین
آخرین حکومت عربی مستقل که بر فلسطین حکومت کرد، خلافت فاطمی مصر بود. حکومتی شیعه مذهب با گرایش اسماعیلی که از سال ۹۶۹ تا ۱۰۹۹ میلادی این سرزمین را تحت سیطره خود داشت. فاطمیان پس از تثبیت قدرت در مصر، دامنه نفوذ خود را به شام و فلسطین گسترش دادند و حکمرانی بر شهر هایی مانند اسکندریه و تفلیس را نیز تجربه کردند. با این حال در سال ۱۰۹۹ میلادی، صلیبی ها با پشتیبانی کامل اروپا و تحت عنوان آزاد سازی سرزمین مقدس، قدس را اشغال کردند و دست به کشتاری گسترده زدند. بیش از هفتاد هزار مسلمان در جریان تصرف شهر کشته شدند.
این اشغال تا زمان ظهور صلاح الدین ایوبی، فرمان روای کرد تبار مسلمان ادامه یافت. وی با بسیج نیروهای اسلامی، قدس را از دست صلیبی ها باز پس گرفت و زمینه را برای بازگشت حاکمیت اسلامی به فلسطین فراهم ساخت. پس از ایوبیان، ممالیک ترک تبار مصر که از دل ساختار نظامی عثمانی برخاسته بودند کنترل منطقه را در دست گرفتند. در سال ۱۵۱۷ میلادی، عثمانی ها با شکست ممالیک فلسطین را به قلمرو خود افزودند و برای چهار قرن این منطقه تحت حاکمیت آنان باقی ماند.
حضور خلافت عثمانی در فلسطین را میتوان آخرین سپر جدی در برابر نفوذ استعمار غربی دانست. با وجود ضعف های پایانی، عثمانی ها همچنان توانستند از قدس و هویت اسلامی آن محافظت کنند.
استعمار و آغاز تجزیه فلسطین
با آغاز قرن بیستم و همزمان با جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی فروپاشید و کشور های غربی، به ویژه بریتانیا و فرانسه نقشه تقسیم سرزمین های اسلامی را ترسیم کردند. توافق نامه سایکس پیکو در سال ۱۹۱۶ و سپس اعلامیه بالفور در سال ۱۹۱۷، زمینه ساز واگذاری فلسطین به قیمومیت بریتانیا شد. این قیمومیت بستری مناسب برای مهاجرت گسترده یهودیان اروپایی و تقویت زیر ساخت های دولت صهیونیستی در فلسطین فراهم کرد.
در این دوران اغلب نخبگان و حکومت های عربی یا در خواب غفلت بودند یا خود با طرح های استعماری هم پیمان شدند. حکومت تازه تاسیس سعودی که با حمایت بریتانیا پا به عرصه گذاشت نه تنها به مقاومت نپیوست بلکه در جهت مقابله با جریان های پان اسلامی و وحدت گرا حرکت کرد. در مقابل، معدود نیروهایی از مردم فلسطین و شام به مقابله برخاستند اما در غیاب حمایت سیاسی و نظامی اعراب، این مبارزات به نتیجهای نرسید.
شکست مقاومت عربی در قرن بیستم
پس از تاسیس رسمی دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸، کشور های عربی چندین بار وارد جنگ با این رژیم شدند. با این حال ضعف در فرماندهی، اختلافات داخلی و عدم انسجام سیاسی، شکست هایی سنگین را به بار آورد. نقطه اوج این شکست ها در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ بود. زمانی که اسرائیل بخش هایی از کرانه باختری، نوار غزه، صحرای سینا و بلندی های جولان را اشغال کرد. این شکست تاریخی، ضربه ای اساسی به اعتبار دولت های عربی وارد ساخت و به تثبیت موجودیت اسرائیل در منطقه انجامید.
در دهه های پس از آن بسیاری از کشور های عربی به جای پیگیری راه مقاومت به سمت عادی سازی روابط با اسرائیل گام برداشتند. روندی که در سال های اخیر با توافق نامه هایی مانند ابراهیم میان امارات، بحرین و اسرائیل رسمیت یافت.
رنج امروز فلسطین و سکوت جهان عرب
در جدید ترین مرحله از بحران فلسطین حملات بی سابقه اسرائیل از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد. بیش از ۳۵ هزار فلسطینی در غزه و مناطق اطراف جان باختند و روان است. همزمان، زیر ساخت های بهداشتی و امدادی این منطقه هدف حملات قرار گرفت و مسیرهای کمک رسانی بشر دوستانه مسدود شد. با این حال نه تنها هیچ واکنش قاطع و جدی از سوی کشور های عربی دیده نشد بلکه ارسال کمک های انسانی نیز با تاخیر و موانع گسترده مواجه شد.
در مقایسه، زمانی که در سال ۲۰۱۵ گروه انصار الله یمن حمله ای به خاک عربستان انجام داد، واکنش ریاض فوری و شدید بود. ائتلافی از کشور های عربی با پشتیبانی کامل غرب حملات سنگینی را علیه یمن آغاز کرد. دولت سعودی در عرض چند روز با ارسال نامه رسمی به شورای امنیت سازمان ملل خواستار اقدام جهانی شد. اما در برابر کشتار هزاران فلسطینی تنها سکوت و بی عملی از سوی همین دولت ها مشاهده شد.
مسئله فلسطین، آزمونی برای وجدان عربی
فلسطین نه تنها مسئله ای سرزمینی بلکه یک شاخص هویتی برای جهان اسلام است. بی تفاوتی دولت های عربی نسبت به سرنوشت فلسطینیان، نشانه ای از شکاف عمیق میان مردم و حاکمان در جهان عرب است. این روند در صورت تداوم نه نها به زیان فلسطینیان، بلکه به تضعیف مشروعیت سیاسی خود این حکومت ها خواهد انجامید.
اگر وجدان عربی بیدار نشود و اراده ای برای مقابله با اشغالگری شکل نگیرد، تاریخ، حکومت های عربی امروز را نه بهعنوان حامیان امت اسلامی بلکه به عنوان تماشاگرانی منفعل و شریک در فاجعه فلسطین به یاد خواهد آورد.