یکی از سوژههای داغ دو روز اخیر، مشاجره تاریخی ترامپ و زلینسکی در کاخ سفید است.
بر بنیاد ویدیویی که رسانهها از دیدار دو رییس جمهور منتشر کردهاند، دیده میشود که ترامپ و معاونش، بر خلاف تمام اصول دیپلماتیک، زلینسکی را توهین و تحقیر میکنند.
زلینسکی در حالی در کاخ سفید تحقیر شد که او در آغاز جنگ با روسیه تصور میکرد تا پایان از حمایت آمریکا برخوردار بود.
اما آنچه در کاخ سفید اتفاق افتاد نشان داد که محاسبهی اوکراین اشتباه بوده و زلینسکی نباید فریب وعدههای غربیها را میخورد، بلکه باید در رابطهی خود با شرق و غرب، باید از تجربهی فنلاند استفاده میکرد.
تجربه فنلاند چیست؟
فنلاند یکی از کشورهایی است در همسایگی روسیه. این کشور در سالهای ۱۹۳۹، ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ برای دوبار با روسیه یا اتحاد جماهیر شوروی آن زمان وارد جنگ شد که در نتیجهای آن ۱۰۰ هزار فنلاندی کشته شدند. یک مطالعه تطبیقی نشان میدهد که علل و عوامل جنگ روسیه با اوکراین در امروز با علل و عوامل جنگ اتحاد جماهیر شوروی با فنلاند در آن روز کاملا تناظر و مشابهت دارد:
۱) آن زمان نیز شوروی نگران بود که آلمان نازی از خاک فنلاند علیه اتحاد جماهیر شوروی سوءاستفاده کند، و امروز نیز روسیه نگران است که با پیوستن اوکراین به ناتو ثبات و امنیتش مورد تهدید قرار گیرد.
۲) دیروز هم فنلاند تصور میکرد که شوروی قصد الحاقش به قلمرو خود را دارد، و امروز نیز اوکراین فکر میکند که پوتین میخواهد امپراتوری شوروی را احیاء کرده و قلمروهای آن را دوباره تصرف کند.
۳) در جنگ فنلاند نیز کشورهای غربی – از جمله آلمان، فرانسه، و بریتانیا– وعده حمایت از فنلاند را داده بودند، امروز نیز در جنگ اوکراین ناتو به این کشور وعده حمایت دادهاست.
۴)در جنگ فنلاند نیز کشورهای غربی از فنلاند حمایت نکردند تا سرحدی که فنلاندیها مجبور شدند با بمبهای دستساز به مصاف تانکهای شوروی بروند. در جنگ اوکراین، نیز غربیها باری دیگر متحد خود را تنها گذاشتهاند.
۵)فنلاند نیز کشوری کوچکی بود که در برابر بزرگترین ارتش مجهز با انواع تسلیحات پیشرفته میجنگید، امروزه نیز ارتش اوکراین بسیار ضعیفتر از ارتش روسیه است.
۶) در جنگ فنلاند نیز احساسات ملیگرایی مردم تحریک شده بود و در برابر شوروی سخت مقاومت کردند، امروز نیز اوکراینیها با احساسات ناسیونالیستی که دارند به شدت میجنگند.
۷) آن زمان نیز استراتژی فنلاند کندکردن، به درازاکشیدن و پرهزینهساختن جنگ برای شوروی بود، اکنون نیز استراتژی اوکراین همین است.
جنگ فنلاند با شوروی برای فنلاندیها چند درس را آموخت:
– به متحدان غربی اعتماد نکنند؛ زیرا هیچ کدام آنها حاضر نیستند در شرایط دشوار از فنلاند در برابر روسیه دفاع کنند. فنلاندیها به یاد میآورند که یکبار وقتی قرار بود با روسیه صلح کنند، فرانسه عاجل پیام داد که حاضر است صدهزار نیرو به حمایت شان بفرستند. آنها یک هفته دیگر نیز به جنگ ادامه دادند، اما از کمک فرانسه هیچ خبری نشد. بعدها ثابت گردید که اصلا فرانسه این مقدار نیرو در اختیار نداشته و کلا دروغ بوده است.
– امروزه وقتی از فنلاندیها در باره سرزمین شان بپرسیم، این دوجمله را تکرار میکنند: «ما کشوری کوچکی هستیم» و «جغرافیای ما هرگز تغییر نخواهد کرد». معنای حرف شان این است که ما از یکسو کشور ضعیف هستیم و از سوی دیگر مرزهای طولانی با روسیه داریم. بنابراین، باید رعایت حال روسیه را بکنیم.
– یک کشور کوچک و ضعیف نباید دچار این توهم گردد که موضعگیریهایاش میتواند روی نظم بینالمللی تاثیر بگذارد یا کفة ترازوی دنیا را به اینسو و آنسو بکشاند. ککونن، رییس جمهور فنلاند میگفت: «تجربه… به ما آموخت که یک کشور کوچک قادر نخواهد بود از عهده گنجاندن صحیح و دقیق احساسات – اعم از احساس همدلی یا خصومت – در راه حلهای سیاست خارجیاش برآید.» بنابراین نباید احساسات حب و بغض را وارد سیاست خارجی کرد.
تجربه فنلاندشدن
از مجموع این درسها، کشور فنلاند برای دورة پساجنگ استراتژی را طرح ریخت که به نام استراتژی پاسی کیوی – ککونن یاد میشود. نامی که از ترکیب اسم دو رییس جمهور آن کشور برگرفته شده است.
این استراتژی، عبارت است از گسترش رابطه با غرب، در عین حالی که باید کاری کرد که روسیه نیز بالای فنلاند اعتماد کند. مثلا بخشی از این اعتمادسازی آن بود که هرچه به مذاق روسیه خوش نمیخورد، فنلاندیها از آن اجتناب میکردند و هرچه را روسیه مطالبه میکرد، با پیشانی باز برایش اعطا میکردند.
فنلاند با چنین روشی امنیت خود را تامین کرد؛ به گونهای که پس از آن هرگز شوروی و روسیه امروزی قصد حمله یا راهاندازی کودتا در آن کشور را نکردند. در سایه چنین اعتمادسازی، فنلاند موفق شد روابط اقتصادی خود را با غرب نیز گسترش دهد بدون آنکه نگرانی و خشم روسیه را برانگیزد.
امروزه فنلاند نه تنها یک کشور باثبات است، بلکه در عرصه اقتصادی نیز آمارها حاکی از آن است که درآمد سطح رفاه در آن کشور با بریتانیا و فرانسه و آلمان برابری میکند.
من فکر میکنم اوکراین نیز پیش از درگیری با روسیه میتوانست از تجربه فنلاند بیاموزد و برای رفع نگرانیهای آن کشور تلاش کند. متاسفانه زلینسکی یا تاریخ فنلاند را نخوانده بود و یا نخواست از تجربه آن کشور بیاموزد.
تجربه فنلاند برای ما افغانستانیها که با اکثر کشورهای همسایه مشکل داریم، نیز آموزنده است. باید این تجربه را بار بار مرور کنیم.