چند روز پیش، وزارت عدلیه طالبان قانون «امربالمعروف» این گروه را در جریدهی رسمی منتشر کرد که با واکنشهای جهانی مواجه شد.
در این قانون، ضمن آنکه محدودیتهای بیشتری بر زنان وضع گردیده است، به محتسبان وزارت امر بالمعروف صلاحیتهای بیشماری در مواجهه با آنچه که طالبان «منکرات» میخوانند، نیز داده شده است.
در این قانون، محتسب چنین تعریف شده است: « شخصی است که از طرف امیرالمومنین حفظهالله تعالی یا شخصی که از طرف امیرالمومنین حفظهالله تعالی به وی صلاحیت داده شده باشد، به اجرای وظیفه احتساب گماشته شده باشد.»
«احتساب» را این قانون چنین تعریف کرده است: «امرکردن به عمل معروف شرعی و منعکردن از منکر، مطابق احکام شریعت و این قانون توسط محتسب میباشد.»
صلاحیتهایی که در این قانون برای محتسبان در نظر گرفته شده، شامل وعظ و نصیحت، تعزیر و حتا حبس و زندانی کردن است.
ما برای اینکه بدانیم «محتسب» و «حسبه» چه جایگاهی در تاریخ اسلام دارد و از چه زمانی این شغل در میان مسلمانان ایجاد شده است، در اینجا کتاب «تبارشناسی حِسبَه: بنیان تفتیش عقاید در خلافت عباسی» اثر احمد صبحی منصور و ترجمه عدنان فلاحی را مرور میکنیم. احمد صبحی منصور، استاد پیشین دانشگاه الازهر مصر و سردمدار جریان موسوم به «قرآنیون» است.
او این کتاب را در قالب یک مقدمه، دوفصل و یک خاتمه نوشته و یک مقاله مولف نیز در پایان به آن پیوست گردیده است. این مقاله، «آغاز دادگاههای تفتیش عقاید در تاریخ مسلمانان» نام دارد. مترجم نیز پیوستی از خود در اخیر کتاب، زیر عنوان «بررسی سند یک خبر واحد» افزوده است.
ترجمهی فارسی این کتاب در سال ۱۴۰۳توسط نشر نو در تهران چاپ و منتشر گردیده است. هدف من از معرفی این کتاب، موافقت با تمام مباحث آن نیست، بلکه به منظور راهاندازی یک گفتمان علمی در زمینه قانون حسبه و محتسب، خلاصهای این کتاب را به خوانندگان معرفی میکنم.
در این کتاب به صورت مفصل چند موضوع توضیح داده شده است:
- شغل «محتسب» و «حسبه» ریشه در اسلام و قرآن ندارد و این واژه، نه به مفهوم شرعی و نه به مفهوم لغوی آن، در قرآن نیامده است.
- این واژه در احادیث (اخبار آحاد) آمده است، اما به معنای عمل داوطلبانهی شخصی، نه به معنای دخالت در زندگی دیگران.
او در این زمینه به حدیث «من قام رمضان ایمانا و احتسابا، غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر.» اشاره میکند.
- او این شغل و این واژه را نووارد در تاریخ مسلمان خوانده و از جعلیات و ابداعات خلافت عباسی میداند. نویسنده کتاب با استناد به کتب تاریخ و مورخان میگوید که واژه «محتسب» برای نخستین بار در عصر خلیفه المهدی (۱۵۸-۱۶۹ه.ق) ظاهر شد و وی از نخستین محتسب به نام «عبدالجبار» یاد میکند که لقبش «صاحبالزنادقه» بوده است. عبدالجبار وظیفه داشت تمام زنادقهی موجود را دستگیر و مجازات کند. و این اتفاق در سال ۱۶۷ ه.ق. به وقوع پیوست.
نویسنده کتاب، معتقد است که چنین شغل و واژهای نه در دوره پیامبر وجود داشته و نه در دوره خلفای راشدین و حتا نه در دورهی امویان. والی اموی کوفه، مخالفان خود را میکشت و سرکوب میکرد بدون توسل به توجیه دینی.
- چرا عباسیان این واژه و شغل را ابداع و جعل کردند؟ نویسندهی کتاب، علت آن را در واقعهی قتل ابومسلم خراسانی به دست ابوجعفر منصور، خلیفه عباسی، جستجو میکند. خلیفهی عباسی هنگامی که ابومسلم خراسانی را به قتل میرساند، به این فکر میکند که چگونه دستگاه خلافت و حکومت را از وجود طرفداران او پاکسازی کند.
او نمیتوانست مانند خلفای اموی بدون توجیه دینی دست به کشتار و سرکوب مخالفان خود بزند. به همین دلیل تلاش کرد برای سرکوب مخالفان خود، توجیه دینی فراهم کند.
اینجا بود که خلافت عباسی این شغل را ابداع کرد. ابداع این شغل و واژه، دو سود برای خلافت عباسی داشت: از یکسو میتوانست با خاطر آرام به مخالفان خود برچسپ بدعتکار و زندقه بزند و آنها را به قتل برساند، و از سوی دیگر وانمود کند که حامی دین و اسلام است.
- دورهی عباسیان، عصر تدوین احادیث نیز است. در این دوره، احادیث بسیاری به نفع سلطهی عباسی جعل میشود. یکی از این احادیث، حدیث «من رأی منکم منکرا» است که توسط ابوبکر بن ابی شیبه و به دستور خلیفه المتوکل جعل شده است.
المتوکل در سال ۲۳۴ ه.ق به فقهای حنبلی دستور داد که در میان مردم بنشینند و احادیثی در رد مخالفان شان ـ اعم از شیعه و معتزله و سایر گروههاـ جعل کنند. یکی از این علما، ابوبکر بن ابیشیبه بود.
- نکتهی دیگری را که نویسندهی این کتاب مطرح میکند این است که موضوع حسبه و محتسب در آثار پیشوایان فقه نیامده است. او با بررسی کتاب «الموطا» امام مالک میگوید با وجودی که آن امام شاهد ابداع منصب محتسب بود، اما از این واژه و شغل در کتابش اصلا یاد نکرده است. او دورهی پیشوایان فقه را دورهی شکوفایی فکری و فقهی خوانده و آنان را دارای روحیهی تسامح و تساهل بیشتر از بقیه فقها میداند.
به باور او در جمود و تقلید است که فقها برای ترساندن مخالفان خود به موضوع حسبه و محتسب و زندقه میپردازند.
به باور نویسنده کتاب، اولین کسی که به صورت مفصل در باره واژه محتسب نوشت، الماوردی، فقیه شافعی (۴۵۰ه.ق) است. الماوردی در دستگاه خلافت عباسی، متصدی شغل قضا بود و کتابی هم نوشته است زیر عنوان «الاحکام السلطانیه». او در این کتاب، در بارهی حسبه و شغل محتسب مینویسد و وظایف و صلاحیتهایش را شرح میدهد.
پس از الماوردی، امام محمد غزالی در کتاب «احیاء علوم الدین» به این امر بپردازد و پس از او، ابن تیمیه در رسالهی «الحسبه».
- فقهای متاخر در دورهی عباسی تلاش کردند ابداع شغل «محتسب» را بر بنیاد اصل قرآنی «امر بالمعروف و نهی از منکر» توجیه کنند، اما نویسندهی کتاب، که متعلق به جریان قرآنیون است، با استناد به آیات قرآن عظیمالشان نشان میدهد که امر بالمعروف و نهی از منکر در قرآن اولا یک امر زبانی و نهی زبانی است و دوم هم اینکه این کار وظیفه گروه معینی نیست که به صورت رسمی یا داوطلبانه اقدام به این کار کند، بلکه مسوولیت و ویژگی جامعهی مسلمانان است. بنا براین به باور او، تشریع «امر بالمعروف و نهی از منکر» در قرآن با قانون حسبه مخالف است.