حمله اخیر اسرائیل به ایران، برخلاف تصور اولیه طراحان این حمله، صحنهای تکبعدی از واکنشهای صرفاً نظامی نبود؛ بلکه بهصورت گسترده یک تحول اجتماعی–سیاسی در سطح منطقه و جهان بهوجود آورد. این تحول، بیش از آنکه معطوف به میدان نبرد باشد، در حوزه مشروعیت، افکار عمومی و تصویر بینالمللی دولتها عمل کرد؛ حوزهای که در عصر رسانه، بیشترین تأثیر را بر سرنوشت دولتها و میزان قدرت آنها دارد.
تحلیل این رخداد نشان میدهد که اسرائیل در پی حمله، نه تنها دستاوردی استراتژیک کسب نکرد، بلکه در چند محور کلیدی متحمل هزینههای اجتماعی و ژئوپولیتیک شد:
۱) انزوای بینالمللی،
۲) تشدید شکاف داخلی،
۳) برانگیختن موج همبستگی جهانی با ایران و فلسطین،
۴) تضعیف مشروعیت دولت نتانیاهو.
در ادامه، ابعاد این تحولات با رویکردی تحلیلی بررسی میشود.
۱. شکست روایت اسرائیل در میدان افکار عمومی
اسرائیل در دهههای اخیر سرمایهگذاری عظیمی بر کنترل روایتها کرده است؛ از لابیهای رسمی تا شبکههای رسانهای گسترده. اما حمله به ایران نقطهای بود که این دستگاه عظیم رسانهای با بازگشت معکوس مواجه شد.
واقعیت این است که افکار عمومی جهان، پس از بحران غزه و افزایش تلفات غیرنظامیان، حساسیتی جدید نسبت به سیاستهای اسرائیل پیدا کرده است. در چنین شرایطی، حمله به ایران، بهجای نمایش اقتدار، این برداشت عمومی را تقویت کرد که اسرائیل دولتی تهاجمی و بیثباتکننده است.
شبکههای اجتماعی پر شد از:
مقایسه سیاستهای اسرائیل با الگوهای تاریخی خشونت،
محکومیت حملۀ فرامرزی،
و همدلی با مردمی که زیر سایه تهدید نظامی قرار گرفتند.
این واکنش جهانی، حتی در جوامعی که بهطور سنتی حامی اسرائیل بودند، گسترده بود. علت این امر روشن است:
افکار عمومی دیگر تحت انحصار رسانههای سنتی نیست.
۲. همبستگی ملی در ایران؛ سرمایهای که از دل بحران برآمد
در داخل ایران، این حمله پیامدی داشت که شاید کمتر پیشبینی میشد: یکپارچگی و همبستگی عمومی. در شرایطی که جامعه ایران با شکافهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مواجه است، حمله خارجی بهصورت تاریخی همیشه نقش یک «چسب اجتماعی» را ایفا کرده است.
خدمات اجتماعی، مشارکت داوطلبانه، بسیجهای مردمی و همراهی جریانهای متفاوت سیاسی در برابر تهدید خارجی، نشان داد که در بحران، مردم مرزبندیهای داخلی را کنار گذاشته و حول «پاسداری از امنیت ملی» به توافقی ضمنی دست یافتند.
این همبستگی، هرچند ممکن است مقطعی باشد، اما بهعنوان سرمایه اجتماعی اهمیت راهبردی دارد و در محاسبات آینده منطقهای نیز تأثیرگذار خواهد بود.
۳. بازتاب منطقهای: افغانستان، پاکستان و جهان اسلام
یکی از ابعاد کمتر بررسیشده اما مهم این رخداد، حمایتهای مردمی در کشورهای منطقه—بهویژه افغانستان—بود. در شبکههای اجتماعی، کاربران افغانستانی حمله اسرائیل را محکوم کردند و با مردم ایران ابراز همدردی نمودند.
این همبستگی منطقهای چند نکته کلیدی را برجسته میکند:
روایت ضدخشونت در جهان اسلام هنوز زنده و مؤثر است.
سیاستهای اسرائیل توانسته مرزهای اختلافات منطقهای را درنوردد و یک «چارچوب اخلاقی مشترک» علیه تجاوز ایجاد کند.
واکنش مردم افغانستان، پاکستان، ترکیه و اندونزی نشان میدهد که مسئله فلسطین و محکومیت خشونت، هنوز از مهمترین پیوندهای فراملی در جهان اسلام است.
۴. انزوای فزاینده اسرائیل؛ تظاهرات داخلی بهمثابه شاخص فروپاشی اعتماد
تصاویر منتشرشده از تلآویو و دیگر شهرهای اسرائیل، نشاندهنده عمق نارضایتی داخلی است. هزاران نفر علیه سیاستهای امنیتی و اقتصادی دولت نتانیاهو تظاهرات میکنند. پرسش اصلی برای شهروندان اسرائیل این است:
آیا اقداماتی از این دست امنیت را افزایش میدهد یا تهدید را تشدید میکند؟
پاسخ اکثر معترضان روشن است: سیاستهای افراطی دولت اسرائیل بهجای امنیت، سایه جنگ را سنگینتر کرده و جایگاه بینالمللی این رژیم را تضعیف کرده است.
مهمتر از همه، این تظاهرات یک پیام کلیدی دارد:
بحران مشروعیت، بزرگترین تهدید علیه اسرائیل از داخل است، نه از بیرون.
۵. آمریکا و تلاش بیثمر برای نجات یک متحدِ در حال فرسایش
ایالات متحده در چند دهه گذشته همواره ستون اصلی حفظ قدرت اسرائیل بوده است. اما اکنون واشنگتن خود را در موقعیتی میبیند که حمایت از اسرائیل هزینه داخلی و بینالمللی آن را افزایش داده است.
در واقع، آمریکا بیش از هر زمان دیگری در دو جبهه گرفتار شده است:
- تلاش برای محافظت از اسرائیلی که با موج انزوای جهانی روبهروست؛
- انتقادات داخلی و بینالمللی علیه سیاستهای واشنگتن در منطقه.
این وضعیت نشانه روشنی از آن است که: نگهداشتن اسرائیل بر سطح آب، برای آمریکا دیگر یک مأموریت ساده یا کمهزینه نیست.
۶. جمعبندی: آغاز یک تغییر تدریجی اما عمیق
تحولات اخیر نشان میدهد که:
سیاستهای تهاجمی اسرائیل کارکرد گذشته خود را از دست داده،
افکار عمومی جهانی در برابر خشونت حساستر شده،
و همبستگیهای فراملی علیه تجاوز و خشونت، روندی رو به گسترش است.
از این منظر، حمله اسرائیل نه تنها دستاورد ژئوپولیتیک نداشت، بلکه بهصورت آیینۀ بزرگی عمل کرد که شکنندگی قدرت این رژیم در حوزه مشروعیت جهانی را آشکار نمود.