مسعود اندرابی یکی از جنرالان تیزهوش، توانا، و با ظرفیت در میان جنرال نظام جمهوری در بیست سال گذشته بود و میباشد.
فاجعهای سقوط و واگذاری افغانستان به طالب همه ما زخم زده است. همه ما را از نگاه ذهنی و روانی متلاشی کرده است. بسیاری های از ما در مهاجرت با سختترین روزها و تلخترین وضعیت روحی روانی مواجه شدهایم. این که چه کسی این درد را با چه شدت و سبکی تجربه کردهاست/میکند، بخش زیادش بستگی به میزان آگاهی و دسترسی جزیات فاجعه دارد.
جنرال مسعود اندرابی، متاسفانه تحت فشار روحی روانی جدی قرار دارد. او در این روزها نیاز به دستگیری دوستان و همسنگران دیروز اش دارد.
ما باید وضعیت سخت و دشورا ذهنی و روانی مسعود اندرابی را به رسمیت بشناسیم. بجای تمسخر، درک اش کنیم. بجای تماشا به یاریاش بپردازیم.
بابت تمام فایلهای صوتی که متاسفانه در چنین شرایط از مسعود اندرابی وارد فضای شبکههای اجتماعی شدهاست عمیق متاسفم.
اما آنچه در این دو روز بیش از همه مرا ویران کرده است عمق فروپاشی اخلاقی است که ما دچارش شدهایم. این که دوستان دور و نزدیک اندرابی نتوانسته اند او و فایلهای صوتی اش را مدیریت کنند و نگذارند در فضای عمومی پخش شود، بابت اش متاسفم. این که چنین محتوای ناگهان بدل به خوراک شبکههای اجتماعی میشود را درک میکنم و برایش متاسفم.
اما آنچه تمام امروز مغزم را متلاشی کرده است، بر خورد سبک، غیر مسوولانه، غیر حرفهای و غیر اخلاقی تلویزیون آمو با چنین سوژهای دردناک است.
مسعود اندرابی دوباره تداوی و درمان میشود. دوباره صحت اش را باز مییابد. اما پرسش من از دو جوان تحصیلکرده و اهل ادعا و دو هم نسل خودم، آقایان سمیع مهدی و لطفالله نجفی زاده این است که با چه توجیه حرفهای یک انسان تا این حد دچار فشار روانی را بدل به سوژهای تبلیغاتی ساختهاند؟
این در حالی است که هر دو روزگاری را با مسعود اندرابی به عنوان دوست و رفیق سلام و کلام داشتهاند. گذشته از این، هر دو از وضعیت روحی روانی اندرابی آگاه اند.
واقعن ما تا کجا دچار فروپاشی و زوال چنبره اخلاق شدهایم؟
من از این دو دوستم که با هر کدام سلام و کلام دارم، جدن و رسمن انتظار دارم برنامه و مصاحبهای ثبت شده با جنرال مسعود اندرابی را نشر نکنند. بریدههای تبلیغاتی را نیز از پلتفورمهای تیلوزیون آمو جمع کنند. اگر شهامت اخلاقی اش را داشت، بابت این بیتوجهی معذرت بخواهند و در پایان انتظار دارم این دو جوان تحصیلکرده، حالت روانی مسعود اندرابی را به رسمیت بشناسند و بجای سوژهسازی، به پاس سالهای سلام و کلام رفیقانه به حمایت اش بشتابند.
ما نباید بخود اجازه بدهیم تا این حد دچار سقوط و زوال اخلاق شویم.
این روزگار سخت و تلخ میگذرد. اندرابی دوباره صحت و آرامش خود را باز مییابد. اما نا رفیقیها و فولهای اخلاقی همچنان باقی میماند.
یک بار دیگر انتظار دارم سمیع مهدی و لطفالله نجفی زاده از خیر نشر مصاحبهای آقای اندرابی بگذرند.
برای چنین وضعیتی فقط متاسفم و بابت چنین فولهای اخلاقی، جدن برآشفته!