آیا پیامبر صلی الله علیه وسلم تجلیل از نوروز را حرام کرده است؟
تحریمکنندهگان نوروز به حدیثی ازپیامبر صلی الله علیه وسلم که ازطریق انس بن مالک رضی الله عنه روایت شده است استدلال ورزیدهاند که انس رضی الله عنه میفرماید: «پیامبر صلی الله علیه وسلم به مدینه آمدند و اهل مدینه دو روزی داشتند که در آن روزها به بازی وشادی می پرداختند. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: ایندو روز چه روزهایاند؟ گفتند: این دو روزی است که ما در زمان جاهلیت در آن به بازی و شادکامی میپرداختیم. رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: خداوند درمقابل، دو روزی بهتر از آنها [عید فطر و عید اضحی] را به شما داده است».[ابوداود، «السنن»، ۲/۳۴۵]. گفتهاند [شارحین حدیث] مراد از دو روز، نوروز و مهرگان است.
چنانکه قبلاً گفتم صحیح نیست که مراد از دو روز [در حدیث وارده]، نوروز و مهرگان باشد زیرا میان نوروز و مهرگان ماهها فاصله است، چنانکه نوروز، درآغاز بهار است و مهرگان، در آغاز پاییز. روی این بیان، درست نیست که پیامبر صلی الله علیه وسلم، اهل مدینه را در حال جشن و سرور در ابتدای بهار ببیند و آنگاه تا آغاز خزان به انتظار بنشیند و سپس از ایشان بپرسد که اینها چه روزهایاند. اگر خداوند نوروز و مهرگان را مورد تحریم قرار میداد بر پیامبر صلی الله علیه وسلم لازم بود که ایشان را از حرمت آن در نوروز آگاه میساخت، نه اینکه تا آمدن مهرگان انتظار بکشد. و این نشان میدهد که مقصود حدیث، نوروز و مهرگان نیست.
نکتهی دیگری هم وجود دارد که دلالت بر عدم صحت و یا دست کم برعدم صحت تحریم دارد، و آن اینکه اگرخداوند چیزی را مورد تحریم قرار میداد، از پیش به پیامبر خویش آگاهی میداد نه اینکه خداوند این دو روز را حرام قرار داده باشد و پیامبر خود را از زمان آن آگاه نساخته باشد تا او ازمردم بپرسد که این دو روز، چه روزهایاند؟!
مخصوصاً که نخستین عید فرض شده از میان دوعید، عید فطر در سال دوم پس ازهجرت است. درست همان سالیکه فرضیت روزه آمد. به این ترتیب، اول ماه رمضان در سال دوم هجری مطابق است با ۲۸ فوریه ازسال ۶۲۴ م. بنابراین، مشروعیت عید فطر تقریبا یکماه پیشتر از آمدن نوروز بوده است، پس چگونه امکان دارد که خداوند نوروز را بهواسطهی عید فطر حرام گردانیده باشد و به پیامبر خویش آگاهی ندهد که پس از این ماه، [درماه پیش رو] عید حرامِ قرار دارد؟!
گذشته ازآن، پیامبر صلی الله علیه وسلم درسپتامبر سال ۶۲۲ م وارد مدینه شدند و فرضیت نخستین عید درماه فوریه ۶۲۴ م آمد، چنانکه قبلاً گذشت. و از اینکه میگوییم اهل مدینه نوروز و مهرگان را جشن میگرفتند فهمیده میشود که پس از آمدن پیامبر صلی الله علیه وسلم به مدینه تا مشروعیت عید فطر، (تردیدی نیست که در این مدت)، نوروز ومهرگان بر ایشان گذشت. بسیار بعید است که پیامبر صلی الله علیه وسلم در طول این مدت، اهل مدینه را از نوروز و مهرگان نپرسیده باشد و سؤال تا مشروعیت عید فطر به تأخیر بیفتد!
اگر گفته شود که ممکن از ایشان پرسیده باشد، در این صورت میگوییم؛ هنگامیکه پیامبر صلی الله علیه وسلم قبل ازمشروعیت عید فطر واضحی میدانست که این دو روز چه روزهایاند، برابر است که مقصود از دو روز؛ نوروز ومهرگان باشد یا روزهای دیگری، درهرصورت بر پیامبر صلی الله علیه وسلملازم بود که ایشان را درهنگام مشروعیت عید فطر آگاه می ساخت، درحالیکه ظاهر حدیث می گوید که پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از مشروعیت عید فطر و اضحی از ایشان [اهل مدینه] پرسید. پس این [تناقض] چگونه امکان دارد؟
تمام این موارد ذکرشده درصحت حدیث تردید ایجاد میکند اما وثاقت راویان، مردم ر ا از تفحص درآن باز داشته و از انقطاع معنوی درمتن آن جستجو نشده است.
و از جمله دلایل تحریمکنندهگان نوروز، حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وسلم است که عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت میکند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «ﻣَﻦ ﺗَﺸﱠﺒَﻪَ ﺑِﻘَﻮﻡٍ ﻓَﻬُﻮَ ﻣِﻨﻬُﻢ». [ابوداود، «السنن»، ۶/۱۴۴]
چنانکه قبلاً گذشت، نوروز در اصل از وضع آتشپرستان نبوده است، بلکه از وضع پیشدادیان [شاهان پیشین پارسیان] است که بر کیش توحید بودهاند، و آتشپرستان پس از آنها آمده و نوروز را گرامی داشتند.
به این ترتیب، عید نوروز امر مشترک میان فارسیان یکتاپرست و فارسیان آتشپرست بوده است. پس مجرد جشن گرفتن [مسلمانان]، مشابهت [آنها را] به یکی از دو قوم نشان نمیدهد. افزون بر آن، انجام فعل مشترک مستلزم قصد و نیت همانندی و همسانی است تنها انجام فعلی مشترک بدون قصد و نیت همانندشدن و مشابهت به فاعلی دیگری حساب نمی شود. چنانکه پیامبر صلی الله علیه وسلم به دور کعبه، درحالیکه بتها هم در آن بود، طواف مینمود و مشرکان نیز طواف میکردند و حالت همینگونه بود. درحالیکه نخستین کسیکه بر کعبه طواف نمود، آدم علیه السلام بود و پس از آن مشرکین از وی تقلید نمودند. پیامبرصلی الله علیه وسلم درطواف خود، مشابه مشرکین شمرده نمیشود، زیرا او نیت تَشَّبُه به ایشان را نداشت. به همین ترتیب درهر فعل مشترک میان پیروان حق وباطل، مدار حکم بر نیت است. اگر کسی امروزه به قصد مشابهت به مشرکین، بر مدار کعبه بچرخد و طواف کند حکم همانها را دارد، اما بدون قصد مشابهت، حکم براینکه خود را شبیه آنها ساخته است، درست نیست.
همچنین جشن نوروز هم از اعمال مشترک میان پارسیان بوده است، اگر کسی به نیت تَشَّبُه به آتشپرستان ازآن تجلیل کند، او همانند آنها است اما بدون قصد مشابهت، حکم نمیشود که خود را شبیه آنها ساخته است. زیرا جشن نوروز، عمل مشترک است.
اگرکسی بپرسد که در میان مسلمانها کسانی بودهاند که از گذشتههای دور، نوروز را تجلیل میکردند، آیا قصد مشابهت به آتشپرستان را داشتهاند؟
درجواب میگوییم که آیا نعمان بن مرزبان زمانیکه به علی رضی الله عنه فالودهای را هدیه کرد، قصد مشابهت به آتشپرستان را داشت؟ آیا مسلمانهای امروزی چنین قصدی دارند؟ نوروز یکی از جشنهای رسمی ما درآذربایجان است و من از خوردسالی خود تا حالا کسی را سراغ ندارم که به قصد مشابهت از آتشپرستان آن را جشن بگیرد. در اینمیان، کسانی که آتش میافروزند و پیرامون آن جمع میشوند کسی نیست که بخواهد از مجوس تقلید کند. مردم در نوروز پیرامون آتش، به فکر یک امر دینی نیستند حتی آنهاییکه به هیچ دینی معتقد نیستند همه نیز پیرامون آتش جمع میشوند، زیرا آنها فقط از مقدم بهار جشن می گیرند. بنابراین، هیچ دلیلی درحدیث به حرمت آن نیست، کمااینکه هیچ دلیلی بر مشابهشدن به قومی نیز در آن بدون قصد و نیت نیست. وبالله التوفیق.
در اینجا ناچاریم به آنچه که ازعلی رضی الله عنه روایت شده و به آنچه که بیهقی گفته است واقف شویم. بیهقی درسنن کبري خود به سند خویش ازمحمد بن سیرین روایت میکند که او گفت: «به علی رضی الله عنه در نوروز هدیهای آوردند که او پرسید: این چیست؟ گفتند؛ که امروز نوروز است. فرمود: هر روز را فیروزی بسازید. ابواسامه می افزاید که علی رضی الله عنه خوش نداشت که نوروز بگوید. بیهقی درادامه می گوید که این کراهت، بابت تعیین روزی خاصی بود که شرع آن را خاص و تعیین نکرده است.» [البیهقی: «السنن الکبری»، ۹/۳۹۲]
میگویم: اما آنچه ابواسامه در مورد کراهت اسم نوروز گفته است، پیوندی به حکم عمل آن ندارد زیرا از پیامبر صلی الله علیه وسلم هم نقل شده است که او خوش نداشت برای نماز عشاء [خفتن] صلاة عتمة گوید و این به معنای مکروهپنداشتن اصل نماز نیست. افزون برآن، در روایت صیمری که به سند خود از اسماعیل بن حماد بن ابوحنیفه رح روایت میکند آمده است که او گفت: «نعمان فرزند مرزبان پدرثابت همان کسی است که به علی رضی الله عنه در نوروز فالودهای هدیه داد و علی رضی الله عنه گفت: هر روز برای ما نوروزی بیاورید.» [الصیمری، «اخبار ابی حنیفة وأصحابه»، ۱۶] دراین روایت لفظ فییروز نیامده است.
اما اینکه بیهقی میگوید که این امر دلیلی بر مکروه بودن، خاص نمودن روزی است که شرع آنرا خاص نگردانیده است، درست نیست. درکجای این روایت آمده است که علی رضی الله عنه تعیین روز خاصی را بد می دید؟
اگر او تعیین روز خاصی را بد می دید چرا به پذیرفتن هدایا ادامه داد؟
همانگونه که قاسم بن سلام ازعنتره به سند خود روایت نموده است که گفت: «در نوروز و یا مهرگان نزد علی رضی الله عنه رفتم و او در رَحبَه [مکانی است دربغداد] بود که نزداش کشاورزان با هدایای شان بودند.» [القاسم بن سلام: «کتاب الأموال»، ۱/۳۸۷]
پس چگونه تعیین روز خاص را مکروه می دانست، اما پذیرفتن هدیه و استقبال از کشاورزان را بد نمیدید؟ چرا به ایشان دستور نداد که این روز را جشن نگیرند و به وی هدیه ندهند؟
درست و صحیح آن است که عمل علی رضی الله عنه به آنچه که بیهقی میگوید دلالت ندارد، کمااینکه دلالت بر تشویقنمودن مردم، به جشن گرفتن نیز ندارد. چنانکه ـ بعضیها گمان کردهاند ـ بلکه بیانگرآنست که عید کردن نوروز با رسم تقدیم هدایا درنظر او امری مباح بوده است. وبالله التوفیق.
باتوجه به آنچه گذشت میتوان گفت:
جشن گرفتن ازنوروز، در زمانههای بسیار پیش از زردشت درعهد جمشید بهوجود آمده است و سبب جشنگرفتن آن بنابر روایات فارسیان، پابرجایی پادشاهی جمشید بوده است نه آنگونه که برخیها سبب آنرا دینی و مذهبی میپندارند.
نوروز یکی از روزهای گرامی پیش از ایام جمشید درعهد کیومرث بوده است و سبب آن این است که درآغاز سال قرار دارد.
از پیامبر صلی الله علیه وسلم نهی در زمینهای جشن نوروز نیامده است.
فتاوای فقها مبنی برحرام پنداشتن نوروز، استوار بر یک اصل اشتباه و نادرست است و آن اینکه نوروز را رسمی از رسوم آتشپرستان میدانند.
جشنگرفتن آتشپرستان از نوروز، دلالت نمیکند که نوروز نمادی از مناسک دینی ایشان باشد بلکه نشان میدهد که آنها نوروز را به عنوان عید قبول کردند و مطابق باورهای خویش آن را همآهنگ ساختند
عمل مشترک میان دوملت به هیچ وجه تقلید یکی از دیگری شمرده نمیشود بنابراین تجلیل از نوروز بدور ازمحرمات، برخلاف فتاوای اکثر فقها، جایزاست. اگرکسی ازمسلمانان امروزه بدور از محرمات، نوروز را با امور مباحی مانند پختن شرینی، زیارت خویشاوندان، هدیه دادن وتبریکگفتن جشن بگیرد، ذم وتقبیح آن درست نیست زیرا دراصلِ تجلیل، امر مذموم و مغایر با اسلام وجود ندارد. والله اعلم
مراجع
ابوداود، «السنن»، دمشق، دارالرسالة العالمیة، ۱۴۳۰ ه/۲۰۰۹ م. التحقیق: شعیب الأرناؤوط و محمد کامل قره بللی.
احمد، «المسند»، بیروت، موسسةالرسالة، الطبعةالأولی: ۱۴۲۱ ه/۲۰۰۱ م. التحقیق: شعیب الأرناؤوط والآخرون.
البیرونی، «الأثار الباقیة عن القرون الخالیة»، تحقیق: برویزاذکائی.
البیهقی: «السنن الکبری»، بیروت، دارالکتب العلمیة، الطبعة الثالثة: ۱۴۲۴ ه/۲۰۰۳ م. التحقیق: محمدعبدالقادرعطا.
الثعالبی، «غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم»، باریس، المطبعة الوطنیة (Aationale I Mprimerie) ۱۹۰۰ م. التحقیق: هرمان زوتنبرغ.
الجاحظ، «المحاسن والاضداد»، بیروت، دارإحیاء العلوم، الطبعة الثانیة: ۱۴۱۸ ه/۱۹۹۸ م. التحقیق: محمدسوید
الجصاص، «أحکام القرآن»، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ ه/۱۹۹۲ م. التحقیق: محمدالصادق قمحاوی.
الحاکم: «المستدرک علی الصحیحین»، القاهرة، دارالتأصیل، الطبعة الأولی: ۱۴۳ ه/۲۰۱۴ م.
الدینوری، «الأخبار الطوال»، وزارة الثقافة والإرشاد القومی الإقلیم الجنوبی، التحقیق: عبدالمنعم عامر.
الصفدی، «الوافی بالوفیات»، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، الطبعة الأولی: ۱۴۲۰ ه/۲۰۰۰ م.
الصیمری، «أخبار أبی حنیفة وأصحابه»، بیروت، دارعالم الکتب، الطبعة الثانیة: ۱۴۰۵ ه/۱۹۸۵ م. التحقیق: ابوالوفاء الأفغانی.
الطبری، «تاریخ الرسل والملوک»، القاهرة، دارالمعارف بمصر، الطبعة الثانیة، التحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم.
عمرالخیام، «نوروزنامه»، ضمن کتاب «عمرالخیام عالم الفلک والریاضیات وکتابه نوروزنامه» لرمضان رمضان متولی، القاهرة، المرکز القومی للترجمة، الطبعة الأولی: ۲۰۰۸ م.
القاسم بن سالم: «کتاب الأموال»، المنصورة، دار الهدی النبوی، الطبعة الأولی: ۱۴۲۸ ه/۲۰۰۷ م. التحقیق: ابو انس سید ابن رجب.