تصور کنید رییس جمهوری کشوری مانند افغانستان هستید. کشوری محصور در میان اقلیتهای قومی. سرزمینی که در آن هویت ملی یگانهای وجود ندارد که در میان جزایر جداگانه اقوام و قبایل پُل بزند و حس همبستگی خلق کند. جغرافیایی که همه در آن درگیر دوئل و تنازع بر سر قدرت و بهرسمیتشناسیاند. اگر میخواهید در چنین سرزمینی دولتی باثباتی تاسیس نمایید، چه میکنید: شماری از اقلیتها را به نفع اقلیت یا اکثریت دیگری دیگری نسلکُشی میکنید تا جامعه یکدست گردد (کاری که امیر عبدالرحمن خان با قتل عام ۶۰ درصد مردم هزاره کرد) ؟ یا تعدادی از اقلیتها را