اول عقرب/آبان، روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی، مورخ و نویسنده برجسته دوره غزنوی است. بیهقی بیشک نقش بیبدیلی در تاریخنگاری و نثر فارسی ایفا کرده است. آثار او، به ویژه «تاریخ بیهقی»، نه تنها منبعی ارزشمند برای شناخت تاریخ ایران بزرگ و خراسان است، بلکه به عنوان یکی از شاهکارهای نثر فارسی نیز شناخته میشود. سبک منحصر به فرد بیهقی ترکیبی از زبان ساده، روان و در عین حال پرمغز است که الگویی برای نسلهای بعدی نویسندگان شد.
زندگی ابوالفضل بیهقی در سبزوار و نیشابور، تحصیلات او و فعالیت در دربار غزنوی زمینهساز نگارش «تاریخ بیهقی» بود؛ اثری تاریخی که علاوه بر ثبت وقایع، نثری استادانه و زیبا ارائه داده است. همچنین امثال و حکمهای فراوان این اثر، بازتابدهنده دیدگاههای دینی، اجتماعی و سیاسی آن دوره است. میراث بیهقی در نثر فارسی ماندگار است و تأثیرات او همچنان در ادبیات و زبان فارسی حس میشود.
زندگی و تحصیلات ابوالفضل بیهقی
ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی در سال ۳۷۴ هجری شمسی در سبزوار به دنیا آمد و دوران جوانی خود را در نیشابور گذراند؛ شهری که یکی از مراکز علمی و فرهنگی جهان اسلام در آن زمان محسوب میشد. در نیشابور علوم متنوعی از جمله زبان، ادب و تاریخ را فراگرفت و به دانش وسیعی دست یافت. پس از اتمام تحصیلات، به دربار محمود غزنوی پیوست و تحت سرپرستی بونصر مشکان، یکی از دبیران بزرگ دربار، فنون دبیری را آموخت. بیهقی پس از مدتی به عنوان دستیار بونصر فعالیت کرد و به تدریج در دیوان رسالت به موقعیتهای بالاتری رسید.
حضور طولانیمدت او در دربار غزنوی فرصتی بینظیر بود تا از نزدیک شاهد رویدادهای سیاسی، اجتماعی و حکومتی آن دوره باشد و این تجربه پایهگذار نگارش اثر بینظیر او یعنی «تاریخ بیهقی» شد. با این حال، زندگی او عاری از دشواری نبود؛ روایتهای تاریخی مختلف علت زندانی شدن او را به دسیسه دشمنان یا پرداخت نکردن مهریه همسرش نسبت دادهاند. براساس روایات تاریخی، پس از شورش طغرل غاصب و بازگشت قدرت غزنویان، بیهقی آزاد و دوباره به دربار بازگشت و به دبیری دیوان رسائل منصوب شد.
اهمیت و جایگاه تاریخی و ادبی «تاریخ بیهقی»
«تاریخ بیهقی» یکی از منابع ارزشمند تاریخ ایران بزرگ و خراسان پس از اسلام است که بخش عمدهای از دوران غزنویان، به ویژه دوره سلطان مسعود غزنوی، را روایت میکند. طبق گفته محققین این کتاب در اصل شامل سی جلد بود که تنها پنج جلد آن باقی مانده است. بیهقی در این اثر علاوه بر ثبت وقایع تاریخی، توانست نثری بینظیر و استادانه به زبان فارسی ارائه دهد.
زبان و سبک نثر «تاریخ بیهقی» ساده، روان، در عین حال فصیح و زیباست؛ ویژگیهایی که آن را به یکی از شاهکارهای نثر فارسی تبدیل کردهاند. این نثر الگویی شد برای نسلهای بعدی نویسندگان و مورخان که خواستند هم تاریخ را به خوبی ثبت کنند و هم زبان فارسی را به اوج برسانند. بیهقی با تسلط بر زبان و توانایی خلق جملات ساختارمند، نثری خلق کرد که هم به لحاظ ادبی و هم از نظر مفهومی از جایگاه ویژهای برخوردار است. از این رو است که روز اول عقرب به نام بزرگداشت بیهقی و “نثر فارسی” نام گزاری شده است که نشانهای از اهمیت و ماندگاری میراث ادبی بیهقی دارد.
امثال و حکم در آثار بیهقی؛ بازتابی از روح زمانه و دیدگاههای او
وقتی می خواستم راجع ابوالفضل بیهقی مطالب و معلوماتی را جمع آوری کنم، یکی از مهمترین کارهای بیهقی امثال و حکم و جملات نابی است که او به یادگار مانده ایت. مقاله ای راجع به دیدگاه های سیاسی بیهقی توسط رویا محمدی پرفکر نوشته شده که واقعا خیلی ارزشمند است. طبق اطلاعات این مقاله، بیهقی در کتاب خود حدود ۴۳۶ جمله حکمی و مثل به کار برده است. گرچه متن اصلی «تاریخ بیهقی» تاریخی است، اما این امثال و حکمها، علاوه بر غنای ادبی، تصویرگر باورهای دینی، اجتماعی و سیاسی او و جامعه زمانش نیز هستند. برخی از این امثال به احتمال زیاد ابداع خود بیهقی است، مانند:
«دولت افتان و خیزان باید که پایدار باشد»
«قوادی به از قاضی گری»
موضوع غالب بسیاری از این امثال، مفاهیم قضا و قدر، یعنی تقدیر الهی و جبر است. بیهقی برخلاف فردوسی که بر اصالت فرهنگ ایرانی باستان تأکید داشت، باور شدیدی به جبر الهی و حتی گناهکار دانستن سرنوشت بر همه چیز داشت. نمونههایی از این نوع اندیشهها عبارتند از:
«آنچه ایزد تقدیر کرده باشد، دیده آید»
«با قضا مغالبت نتوان کرد»
«ایزد را خواسته که بندگان به سر آن نتوانند رسید»
بیهقی همچنین جهان را پر از گناه، فریب و بیثباتی میداند و کسانی که به دنیا دل میبندند را احمق میشمارد:
«احمق کسی است که دل در این گیتی فریفتگار بندد»
«دنیا به نیم پشیز نمیارزد»
امثال او منعکسکننده تأثیرات فرهنگ اسلام و ترکها و دیدگاههای است. بیهقی در بیان مسائل عدالت، دوستی، مرگ، روشنفکری پادشاه، مشورت، دانش و خرد نیز جملات قابل توجهی دارد که هر کدام تصویری از اندیشههای زمانه را ارائه میکند.
میراث بیهقی و تأثیر او بر نثر فارسی
کتابی است نوشته عبدالحسین نوائی، تحت عنوان متون تاریخی به زبان فارسی؛ بخش های از این کتاب به اثر بیهقی تلعق دارد. البته این کتاب واقعا در نوع خودش عالی است چون نکات مهمی در زمینه متون تاریخی که اولین بار به زبان فارسی نوشته شده ارائه می کند که یکی از آن آثار تاریخ گران سنگ بیهقی است.
طبق آنچه راجع به زندگی نامه او گفته شده، ابوالفضل بیهقی پس از دوری از دیوان و خدمات دربار غزنویان، به تألیف و نگارش «تاریخ بیهقی» پرداخت و تا پایان عمر در سال ۴۷۰ هجری قمری، تلاش کرد این اثر را کامل کند. میراث او نه تنها یک سند تاریخی مهم، بلکه یکی از بلندترین قلههای نثر فارسی است. او توانست با زبانی روان، زیبا و قوی، نثری فاخر خلق کند که نسلهای بعدی نویسندگان، شعرا و مورخان از آن الهام گرفتند.
از این رو، بیهقی را پدر نثر فارسی به معنای مدرن میشناسند و بسیاری او را آغازگر مسیر تازهای در نگارش متون تاریخی و ادبی میدانند که بر زبان فارسی تأثیر شگرف گذاشت. سبک او همچنان به عنوان نمونهای از نثر فاخر و گویا در آموزش زبان و ادبیات فارسی مطالعه میشود و علاقهمندان به تاریخ و ادبیات این منطقه از «تاریخ بیهقی» بهرههای فراوان بردهاند.
بیهقی با نمایش واقعیتهای تاریخی، بیان حکمتها و امثال متنوع، و تأکید بر عدالت، خرد، و باورهای دینی، تصویری زنده و چند بعدی از جهانبینی مردمان این منطقه قرون وسطی ارائه داد که تا امروز باقی مانده است. در نهایت، جایگاه بیهقی به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان و مورخان زبان فارسی، هم در تاریخ و هم در ادب، غیرقابل انکار است.
روش تاریخنگاری بیهقی هرچند به شکل وقایع نگاری، اما در نوع خودش برخلاف پیشین نیان سخت بدیع است و میتوان آن را یکی از جالبترین راویان تاریخ این منطقه دانست. به همین سبب، کتاب او را از لحاظ دقت در امانت، یکی از صحیحترین تواریخ فارسی به شمار آوردهاند. بیهقی، گزارشگر حقیقت است، اما به روایت و تجربه تاریخی خودش، کتاب او نوعی حدیث نفس شخصیت تاریخی اوست، به نحوی که محدودیتهای ملازم شخصیتش، در متن روایات او از حقیقت راه یافته است. البته گاهی زبان پر از ابهام و پردهپوشی و دوگانه گویی او بر روایتش از حقیقت سایه افکنده است. او از جمله کسانی است که معنای تاریخ را دریافته بود و قصدش نه تدوین داستان جنگها و فتوحات و قصه تاریخ، بلکه تصویر آگاهانه و از روی صدق و بیطرفی حوادث بود. او در این کار شروط لازم در تاریخنگاری از جمله دقت، اطلاع، امانتداری، نقد منابع و اسناد و دیدگاه بیطرفانه نسبت به وقایع و احوال را به کار بسته است.