رحمتالله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی در دورهی جمهوریت، در تازهترین گفتگوی خود گفته است که به خاطر فروپاشی جمهوریت، در گام نخست نخبگان پشتون و در گام بعدی نخبگان تاجیک باید از مردم پوزش بخواهند.
او مقصر وضعیتِ کنونی دو قوم پشتون و تاجیک را میداند. از نظر او پشتونها مقصراند، چون نتوانستند یک فرمول برای ملتسازی ارایه کنند، و تاجیکها هم مقصراند چون در پهلوی پشتونها در قدرت بودند.
پرسشی را که من میخواهم در این نوشتار مطرح کنم این است که تاجیکان در دوره جمهوریت چه کاره بودند که باید از مردم پوزش بخواهند؟ این قوم در کجای تصمیمگیری حضور داشت؟
لطفا نفرمایید که وزیر و وکیل و معاون اول ریاست جمهوری بودند؛ چون بحث ما در اینجا در بارهی تصمیمگیرندگان و پالیسیسازان است، نه ماموران و کارمندان.
اگر بخواهیم بدانیم که در نظام جمهوری چه کسانی تصمیمگیرنده بود، بهتر است به قانون اساسی آن سر بزنیم.
کسانی که قانون اساسی دوره جمهوریت را مرور کرده باشند، میدانند که در ماده ۶۴ قانون اساسی، خلاصهی صلاحیتهای رییس جمهور آمده است. در آن ماده ۲۱ صلاحیت برای رییس جمهور تعریف شده است، که از جمله شامل فرماندهی کل نیروهای مسلح، اعلام جنگ و صلح، اعلام حالت اضطرار، تشکیل و انحلال نهادهای دولتی، عزل و نصب مقامهای اجرایی میشود.
در نظام جمهوریت، برای رییس جمهور همان صلاحیتهایی در نظر گرفته شده بود که در دورهی ظاهر شاه برای شخص شاه. یعنی که رییس جمهور صلاحیت تعیین خطوط اساسی سیاست دولت را در انحصار خود داشت.
انحصار صلاحیت «تعیین خطوط اساسی سیاست دولت» در دست رییس جمهور، باعث گردیده بود که جایگاه معاونان رییس جمهور و وزرای کابینه در حد یک کارگزار و کارمند دولت تنزل یابد و هیچ نقشی در تصمیمگیری نداشته باشند. به همین دلیل بود که در سالهای اخیر جمهوریت، در میان مردم اصطلاح «جمهوریت سه نفره» رایج شده بود. مردم حکومت غنی را «جمهوریت سه نفره» میخواندند. یعنی اینکه تصمیمگیرندهی اصلی در حکومت وی، سه نفر بودند: غنی، محب و فضلی.
حتا فرماندهان پولیس شهرستانها نیز توسط همین سه نفر تعیین میشدند.
اگر فراموش نکنیم، همین انحصار قدرت باعث شده بود که ما در بیست سال دوره جمهوریت برای تغییر نظام و تمرکززدایی مبارزه کنیم. در تمام انتخاباتهای ریاست جمهوری که در بیست سال گذشته برگزار شد، مردم فارسیزبان از نامزدی حمایت میکردند که طرفدار تمرکززدایی و توزیع قدرت سیاسی بودند.
اینکه آقای نبیل میآید تاجیکان را شریک قدرت میخواند، در واقع مانند آن است که قاری فصیحالدین و لطیف نظری را نیز شامل تیم تصمیمگیری قندهار در حکومت طالبان بدانیم.
آیا تیم قندهار در تصمیمگیریهای خود از لطیف نظری و قاری فصیحالدین فطرت نظرخواهی میکند؟
به آقای نبیل باید گفت که تاجیکان در افغانستان هنگامی از تصمیمگیریها حذف شدند که در کنفرانس بُن، ریاست جمهوری به کرزی واگذار شد و در لویه جرگه قانون اساسی یک نظام فوقالعاده متمرکز بر مردم افغانستان تحمیل گردید و تمام صلاحیتها در انحصار شخص رییس جمهور قرار گرفت.
اگر کسانی مقصر فروپاشی و وضعیت نکبتبار کنونی باشند، آنها جز طرفداران نظام متمرکز و طراحان قانون اساسی، کسی دیگری نیستند. آقای رحمتالله نبیل متاسفانه عمدا میخواهد در خیانتی که مرتکب شدهاند، دیگران را نیز سهیم کنند.
قدرت را توزیع میکردید تا امروز همه در مسوولیت شکست نیز با شما شریک میبود.