نویسنده: دکتر ابراهیم الهدهد، ریس پیشین دانشگاه ازهر
مترجم : حسیب الله ولی زاده ، دانشجوی دانشگاه ازهر
روش و منهج ازهر در آموزش دختران به کتاب، سنت و کردار صحابه اتکا دارد. احادیث صحیحی وجود دارد که پیامبر خدا مانند مردان زنان را نیز آموزش می داد، بلکه به علاوهی روزهایی که آنها همراه مردان در دروس پیامبر حاضر می گردیدند، روزهای را به آنها تخصیص داده بود که در آن گردهم می آمدند و مسایل شخصی شان را می آموختند. در حدیثی چنین روایت شده است : « النساء شقائق الرجال »، یعنی که« مردان شریک زندگی زنان هستند». برای اثبات این امر، یادآوری حدیثی که بخاری در صحیح خویش از ابوبرده از پدرش روایت کرده است، کافی است . پیامبر خدا می فرماید : « ایما رجل کانت عنده ولیدة فعلمها فأحسن تعلیمها و ادبها فأحسن تادیبها… فله اجران» «هر مردی دختری داشت و او را به گونه نیکو آموزش و پرورش داد، دوچندان ثواب به دست می آورد» . از ابو سعید خدری روایت شده است که زنی نزد پیامبر خدا آمد و گفت : از سخنان شما مردان مستفید شدند، روزی را تعیین نمایید در آن نزد شما بیاییم و آنچه را خدا به شما آموزش داده برای ما نیز آموزش بدهید. پیامبر فرمود: «فلان و فلان روز جمع شویید» . در روزهای مشخص جمع شدند و پیامبر نزد آنان میآمد و تعالیم الهی را برای آنان آموزش می داد.
آموزش زنان در مسیر تاریخ اسلامی
هنگامی که در تاریخ اسلامی نمونه های عملی آموزش زنان و حتا استادی آنها را مشاهده می نماییم، شگفت زده می شوییم. بسیاری از صحابیان و تابعیان زن، احادیث روایت کرده اند و مردان نیز از آنها روایت نموده اند. به عنوان نمونه اسامی برخی از آنها را ذکر می نماییم : اسماء بنت ابوبکر، اسماء بنت عمیس، جویریه بنت حارث، حفصه بنت عمر و زینب بنت جحش (خدا از آنها راضی باشد) . دانشمندان در کتاب های طبقات اسامی بسیاری از زنان را ذکر کرده اند، بلکه ابن اثیر در کتاب خویش«اسد الغابة» مجلد کاملی را به زنان اختصاص داده است. هم چنان علامه ابن حجر عسقلانی در کتاب خود «تقریب التهذیب» نام (۸۲۴) زن را که تا قرن سوم هجری به روایت حدیث شهرت داشتند، ذکر کرده است.
دانش آموزی عالمان بزرگ نزد عالمان زن
کسی که کتاب های تراجم، طبقات و سیر را مطالعه میکند، از جایگاه زنان مسلمان در علم شرعی و این که آنها عالمان بزرگ را تعلیم می دادند، تعجب می نماید. این میراثی است که ازهر شریف آن را به ارث برده و در مسیر تاریخی این نهاد از گذشته تا اکنون انعکاس یافته است ـ چنانچه در مقالههای پیش رو به آن پرداخته خواهد شد. به عنوان نمونه، از امام مالک ـ که رحمت خدا بر وی باد ـ روایت شده که یکی از شاگردان امام نزد وی موطا را می خواند، اگر خواننده حرفی را درست اداء نمی کرد و یا حرفی را کم و یا حرفی را زیاد می کرد، دختر امام دروازه را می کوبید.(دق الباب می کرد) امام به خواننده می گفت : اشتباه کردید دو باره بخوانید. خواننده دوباره می خواند و اشتباه را اصلاح می نمود.
هنگامی که دختر سعید بن مسیب با یکی از شاگردهای وی ازدواج کرد، شوهر وی بامداد عبا و قبای خویش را گرفت و می خواست به منظور فراگیری علم و دانش از خانه بیرون شود، همسرش گفت : کجا میخواهید بروید؟ گفت : میخواهم به دروس سعید بروم و علم و دانش را فراگیرم. همسرش گفت : بنشینید، علم و دانش سعید را به شما آموزش می دهم. خطیب بغدادی ـ مولف کتاب تاریخ بغداد ـ از بانوی فقیه و محدث، طاهره بنت احمد بن یوسف تنوخی(وفات۴۳۶) احادیثی را سماع( شنیده) نموده است. امة الواحد بنت حسین بن اسماعیل متوفای سال ۳۷۷ هجری از جمله فقیهان مذهب شافعی به شمار می رفت و علم فرایض(میراث)، حساب و نحو را می فهمید. او هم چنان فتوا می داد و احادیث را از زبان وی می نوشتند. در قرن پنجم هجری جلیله بنت علی بن حسن شجری از جمله زنانی بود که به منظور فراگیری حدیث به شام و عراق سفر نمودند و عالمان بزرگی همچون سمعانی از وی احادیثی را روایت کرده اند. او هم چنان برای کودکان قرآن کریم را تدریس می کرد. زینب بنت مکی بن علی بن کامل حرانی از جمله زنانی بود که تمام عمر خویش را در راه فراگیری حدیث و روایت سپری نمود و در پشت خانه وی در دامنه کوه قاسیون دمشق، دانشجویان بسیاری سرازیر می شدند و احادیث را از او می شنیدند و کتاب های بسیاری را نزد وی می خواندند. زینب بنت یحیا بن عز بن عبدالسلام متوفای سال ۷۳۵ هجری «معجم الصغیر» را با سماع متصل( روایت متصل) به گونه منحصر به فرد روایت نموده است. تاریخ نگار اسلام، شمس الدین ذهبی در مورد وی چنین می نویسد: در او خیر و عبادت نهفته و علاقهمند روایت احادیث بود؛ به گونهیی که حتا در روز وفات وی نیز نزد او درس خوانده شد. زینب بنت احمد بن عمر دمشقی از محدثان توانا به شمار می رفت و در روایت حدیث دارای سند بود و دانشجویان بسیاری به منظور فراگیری و روایت حدیث به سوی وی سفر می کردند.
عالمانی که شغل خیاطی داشتند
ابن بطوطه ذکر کرده است که در سفر خویش، مسجد اموی دمشق را زیارت کرده و در آنجا از برخی محدثان زن احادیث پیامبر را شنیده است. اکنون برخی آنها را نام می برییم :
زینب بنت احمد بن عبدالرحیم : وی در علم و حدیث ثابت قدم بود.
عایشه بنت محمد بن مسلم حرانی : او در مسجد درس می داد و هم چنان شغل خیاطی داشت. ابن بطوطه نزد وی برخی کتابها را خوانده است.
برخی از محدثان زن مانند زینب بنت سلیمان بن ابراهیم متوفای سال ۷۰۵ هجری به گونه تنهایی برخی احادیث را روایت کرده اند. تقی الدین سبکی از محدث مذکور علم و دانش را فراگرفته است. هم چنان برخی از عالمان زن، برای شماری از عالمان بزرگ اجازه روایت حدیث را داده اند. به عنوان نمونه، زینب بنت عبدالله بن عبدالحلیم بن تیمیه متوفای سال ۷۲۵ هجری به ابن حجر عسقلانی اجازه روایت حدیث را داده است. هم چنان ابن حجر از عایشه بنت محمد بن عبدالهادی زنی که دارای سند قوی در حدیث بود، روایت نموده است. عایشه بنت محمد نرمخو بود و به آرامی به حدیث گوش می داد. او از ست الفقهاء بنت واسطی و زینب بنت کمال روایت کرده است. ابن حجر در کتاب خویش «المعجم الموسس للمعجم المفهرس» نام بسیاری از شیوخ زن را که از آنها علم را فراگرفته و در سماع حدیث همراه آنها اشتراک کرده ، ذکر کرده است. او برخی از آنها مانند عایشه بنت عبدالله حلبی را مصنف خوانده است. پیش از وی ذهبی در کتاب خود «معجم شیوخ الذهبی» نام بسیاری از مشایخ خویش را نقل کرده و در مورد برخی آنها چنین می گوید : شیخ ما وفات کرد(توفیت شیختنا). فقیه ظاهری، ابن حزم اندلسی تجربه خود را حکایت نموده می گوید : در آغوش زنان پرورش یافتم و در میان آنها نشو و نمو نمودم. تا دوران جوانی به جز آنها کسی را نمی شناختم و با مردان نشست و برخاست نکردم. آنها قرآن، اشعار و خط را برای من آموختند . عالم بزرگ، فاطمه بنت محمد بن احمد سمرقندی میآید تا در فقه و فتوا جایگاه والایی را بدست آورد و مدرس گردد و کتاب هایی را تالیف نماید. پادشاه عادل، نور الدین محمود در امور داخلی از وی مشوره می گرفت و برخی مسایل فقهی را از او می پرسید. شوهر وی کاسانی، فقیه بزرگ و نویسنده کتاب بدایع، گاهی در فتوا اشتباه می کرد، خانمش او را به راه درست رهنمایی می کرد و اشتباه اش را اصلاح می نمود و کاسانی هم سخن او را می پذیرفت. او فتوا می داد و شوهرش فتوای او را محترم می شمرد. در حالی فتوا صادر می شد که امضای وی، شوهر و پدرش در آن وجود می داشت. هنگامی که پدرش وفات کرد، از انجا که وی در علم ثابت قدم بود و فهم بسیار داشت، او و شوهرش (کاسانی) فتوا را امضا میکردند. سخاوی در دایرة المعارف بزرگ خود« الضوء اللامع لاهل القرن التاسع»، زندگی نامه بیشتر از ۱۰۷۰ زنی را که در این قرن ظهور کردند و بسیاری آنها از جمله فقهیان و محدثان بودند، نقل کرده است. استادان زن جلال الدین سیوطی در پرورش علمی وی نقش بسیار داشتند. او از ام هانی بنت هورینی علم و دانش را فراگرفته و او را مسند لقب داده است. ام هانی عالم نحو بود و سیوطی در کتاب خود، «بغیة الوعاة فی أخبار النحاة» زندگی نامه او را نقل کرده است. او هم چنان از ام الفضل بنت محمد مقدسی و خدیجه بنت ابو الحسن الملقن و نشوان بنت عبدالله کنانی و هاجر بنت محمد مصری و امة الخالق بنت عبدالطیف عقبی و عایشه بنت یوسف بن احمد بن ناصر بنت باعونی مشهور به باعونی متوفای سال ۹۲۲ علم و دانش را فراگرفته است. باعونی عالم عاملی بود که از علوم سهم زیادی بدست آورده بود. او اجازه فتوا داشت و علوم را تدریس می نمود. وی کتاب ها، قصیدهها و شروحی را نوشته و کتابهایی را تلخیص نموده است.
زنان مشیخهنشین
الیاس در کتابش «تاریخ الفقه الاسلامی» نام عالمان زن را که مردان را تعلیم داده اند؛ مردانی که پسانترها شهره آفاق شدند، نقل کرده است. او بیان کرده است که برخی عالمان زن، عهده دار مشیخهها شده اند. به عنوان نمونه، زین العرب بنت عبدالرحمان بن عمر(وفات ۷۰۴) نخست متصدی مشیخه سقلاطونی و سپس مشیخه حرمین گردید. هنگامی که قلعه های اسلامی در اندلس سقوط کرد و مسلمانان به مسیحی شدن وادار می شدند، دو زن مرجع مسلمانان در علوم شرعی بود و از نزد آنها دعوتگران بسیاری که اسلام را سال ها حفظ کردند، فارغ گردیدند. آنها مسلمه آبده و مسلمه آبله بودند و از نزد ایشان فقیه ابیرالو المورسکی، مولف کتاب های تفسیر و سنت به زبان الخمیادیه فارغ گردید. خمیادی زبانی ست که مسلمان در اندلس آن را ایجاد نمودند. دانشجویان به منظور فراگیری علم و دانش بسوی ام محمد زینب بنت احمد عمر بن ابوبکر بن شکر مقدسی(وفات ۷۲۲) سفر می کردند. او در مصر و مدینه منوره احادیث را روایت نموده است. ام عبدالله زینب بنت کمال احمد بن عبدالرحیم مقدسی(وفات ۷۴۰) به تنهایی کتاب های بزرگ را روایت کرده است و دانشجویان نزد وی می شتافتد و مکان را مزدحم می نمودند. او از جمله کسانی بود که خواهر زاده اش شمس الدین محمد(وفات ۷۸۹) ابن محب حنبلی مشهور به شیخ صامت و شیخ سعد بن عبدالله سبکی نزد وی درس خوانده اند.(احادیث را خوانده اند) مریم ست الفقهاء (وفات ۷۵۸) بنت شیخ عبدالرحمان بن احمد بن عبدالرحیم حنبلی به پسرش شمس الدین بن عبدالقادر نابلسی اجازه روایت حدیث را داده است. ابن حجر ذکر کرده که وی هم چنان به استادش فاطمه بنت خلیل حنبلی اجازه روایت حدیث را داده است. عالمان زن که برای ابن حجر در قرن هشتم هجری اجازه روایت حدیث را داده اند، قرار ذیل اند: خدیجه بنت عماد ابو بکر بن یوسف بن عبدالقادر خلیلی و پسانترها صالحی(وفات ۸۰۲ )، شمس الملوک بنت ناصر الدین محمد بن ابراهیم بن ابوبکر دمشقی و ام عمر(وفات ۸۰۵) کلثوم بنت حافظ تقی الدین محمد بن رافع سلامی دمشقی. عالمان زن که ابن حجر از آنها احادیث را سماع(شنیده) است، عبارتند از: زینب (وفات ۸۰۳) بنت عماد ابوبکر بن احمد بن محمد بن جعوان، ست الکل (وفات ۸۰۳) بنت احمد بن محمد الزین، خدیجه(وفات ۸۰۳) بنت ابو بکر بن عبدالملک صالحی مشهور به بنت اللوری و عایشه(وفات ۸۰۳) بنت ابو بکر بن عمر بن قوام بالسی صالحی . ابن حجر کتاب های بسیاری را نزد ام یوسف فاطمه بنت محمد بن عبدالهادی مقدسی صالحی حنبلی(وفات ۸۰۳ ) خوانده است و در ستایش و مدح وی چنین می گوید : استاد خوبی بود.(و نعمت الشیخة کانت) او هم چنان بسیاری از مسموعات( احادیثی را که شنیده بود) را نزد ام عیسی(وفات ۸۰۶) مریم بنت احمد بن احمد بن شمس الدین محمد بن ابراهیم اذرعی خوانده است و در مدح وی می گوید: از لحاظ دیانت، حفظ و محبت به علم، استاد خوبی بود. او از عایشه (وفات ۸۰۶) بنت محمد بن عبدالهادی بن محمد بن قدامه مقدسی الاصل و صالحی و حنبلی مذهب روایت کرده و کتاب های بسیاری نزد وی خوانده است و امامان علم و دانش را از او فرا گرفته اند. وی از ساره(وفات ۸۰۵) بنت علی بن عبدالکافی سبکی نیز احادیثی را سماع کرده است. دهماء خواهر امام مهدی احمد بن یحیا، زن عالم و فاضل بود. او علم و دانش را نزد برادرش فراگرفته بود. پسانترها وی شرحی بر منظومه کوفی در علم فقه و میراث نوشت و مختصر المنتهی را نیز شرح کرد و دانش آموزان را درس می داد. فاطمه دختر امام مهدی احمد بن یحیا به علم و دانش شهرت داشت و در مسایل فقهی با پدرش مشوره می کرد. تا آنجا که پدرش گفت: فاطمه در استنباط احکام به خودش مراجعه می نماید. شوهرش امام مطهر، هنگامی که در مسایل فقهی به مشکلی برمی خورد به او مراجعه می کرد و اگر دانش آموزان در بحثی او را به چالش می کشانیدند، نزد خانمش می آمد و از وی می پرسید و او را به راه درست رهنمایی می کرد و با این دیدگاه نزد آنها می رفت. شاگردانش می گفتند این سخن شما نیست، بلکه از پشت پرده است.
ست العیش (وفات ۸۴۰) ام عبدالله و ام فضل عایشه بنت قاضی علاء الدین بن محمد بن علی کتانی عسقلانی الاصل پسانترها مصری المسکن، حنبلی مذهب در درس های پدر بزرگش فتح الدین قلانسی حاضر می شد. او از عز بن جماعه، قاضی موفق الدین حنبلی و ناصر الدین حراوی احادیثی را شنیده است و از نزد محب الدین خلاطی و جمعی از عالمان مصری و شامی اجازه روایت حدیث را گرفته است. دانشجویان بسیاری داشت و امامان از نزد وی احادیث را شنیده اند. او دارای هوش قوی بود. هنگامی که کتاب ها را می خواند می فهمید و آن را حفظ می کرد. از ام عبدالله نشوان بنت جمال الدین عبدالله بن علی کتانی پسانترها مصری حنبلی(۸۷۷وفات ) شماری از عالمان بزرگ از جمله: قاضی کمال الدین جعفری نابلسی احادیث را روایت کرده اند. قاضی حنبلی ها، عز الدین کنانی در نزدیکی های خانه او زندگی می کرد و عادت داشت که به استقبال زنان به جز ام عبدالله ایستاد نمی شود. این ایستاد شدن به خاطر فهم بلند و تدبیر این خانم بود. طلاب علم او را به شاگرد دوستی و بردباری توصیف کرده اند. شیخ حرم، تقی الدین فاسی مالکی در مدینه از فاطمه دختر شهاب حرازی و در قاهره از مریم دختر اذرعی احادیث را شنیده است. عالم حجاز، ابراهیم بن علی بن عطیه بن ظهیره شافعی (وفات ۸۹۱) عالمان بسیاری به وی اجازه روایت حدیث را داده اند . برخی آنها قرار ذیل اند: مادر کلانش(مادر پدرش ) کمالیه دختر قاضی تقی الدین حرانی، مادر کلانش(مادر مادرش) کمالیه دختر قاضی علی نویری. خطیب خطیبان در مسجد حرام، محب الدین ابوبکر احمد بن شرف الدین شافعی (۹۱۶) علم و دانش را نزد مادر کلانش(مادر مادرش) ام فضل خدیجه فراگرفته است. وی بنام سعاد بنت وجیه الدین عبدالرحمن بن ابو الخیر مشهور بود. شیخ نیکو کار، فقیه حنفی، خدیجه(وفات۸۳۰) بنت محمد بن حسن بابی حنبلی مشهور به ابن بیلونی شافعی، در حالی که پدر و برادرانش شافعی مذهب هستند، مذهب حنفی را برمی گزیند. محمد اکرم ندوی ، پژوهش گر در مرکز پژوهش های اسلامی اوکسفورد در بریتانیا از کثرت عالمان زن در تاریخ اسلامی شگفت زده شده است. او در سال ۲۰۰۷ قاموس بیوگرافی محدثین زن را در ۴۰ جلد تقدیم کرد. این پژوهش گر در آن زمان گفت : هنگامی که آمادگی ها پژوهش در مورد محدثین زن در جهان اسلام را می گرفته، باور داشته است که نمی تواند ردپای بیشتر از ۳۰ یا ۴۰ نفر آنها را بیابد، اما در مسیر پژوهش ۸ هزار محدث را پیدا کرده و به جای یک کتاب، قاموس بیوگرافی محدثین زن چهل مجلد را دربرگرفت. کافیست خواننده به کتاب «اعلام النساء» و غیره مراجعه نماید، تا در کتابخانه اسلام، ثروت بزرگ شاهکاری های زنان را مشاهده نماید. ازهر در آموزش زنان به این پایه ها تکیه دارد و در مسیر تاریخی این نهاد بهترین دعوت گر، تطبیق کننده و تقویت کننده آموزش زنان بوده است.