در تازهترین اظهارات، طالبان ادعا کردهاند که حاکمیت این گروه در افغانستان همگون عدالت عمری است. این ادعای طالبان شبیه تمام گمانهزنیهای این گروه است که فکر میکنند، امنیت، ثبات، اقتصاد، فرهنگ و جامعه مردمسالار را به مردم افغانستان بازگردانیده اند. این ادعا شبیه ادعای طالبان مبنی بر مستقل دانستن حاکمیت این گروه در افغانستان است و اینکه آنها هیچگونه وابستگی به کشورهای جهان ندارند.
بیشتر از دو سال میشود که طالبان در افغانستان حاکم شدهاند. این گروه در دو سال نتوانستند حداقل تعهدهای تفاهمنامه دوحه را انجام دهند. طالبان باآنکه بر امنیت سرتاسری در افغانستان تاکید میکنند اما همهروزه مردم افغانستان شاهد حملات گروههای مخالف این گروه، ترورهای شخصی با لباس طالبانی، آدمربایی و صدها موارد دزدی و غارتگری روبهرویند. در این دو سال و اندی، طالبان نتوانستند امنیت فیزیکی، روحی و روانی برای مردم ایجاد کنند.
با پولهای سرازیر شده آمریکا این گروه در ساختوساز شهری دست زدند تا باشد با این حرکت بر چهره تباهشده حاکمیت این گروه در افغانستان، آب تمیز بریزند و به جهانیان نشان دهند که این گروه میتواند حاکم افغانستان شود؛ تا جهان آنها را به رسمیت بشناسند. این خوابوخیال طالبان باطل است. زیرا هیچگاهی سرک و جاده نمیتواند معیاری برای رسمیت بخشیدن به یک گروه باشد.
طالبان با محدودسازی زنان، حذف آنها از جامعه، مسدود ساختن درب مکاتب و دانشگاهها به روی آنها، جهان و مردم افغانستان را به این یقین رسانیدهاند که این گروه نمیتواند در چهارچوب قوانین و باورهای جهان امروزی با رشد و سهم زنان در عموم ادارات دولتی و خصوصی، تعلیم و تحصیل، و فراهمسازی زمینههای زندگی مرفه برای زنها، کنار بیایند و این گروه نگاه شان به زن همان نگاه پوسیده قبیلهای است. بازداشت، شکنجه و زندانی کردن زنان از سوی طالبان ماهیت اصلی این گروه را به جهانیان نشان داد که تمام گفتههای سخنگویان این گروه دروغ بوده و هیچ نوع آزادی انسانی و اسلامی برای زنها در افغانستان، داده نشده است.
روایت دیگر طالبانی این است که آنها ادعا میکنند که مردم در آرامش زندگی دارند. این ادعا از بنیاد اشتباه است. دروغ محض میتوان بر این ادعا گفت. با ورود طالبان هزاران انسان در آن سرزمین بیکار و شغلش از دستش رفت. نیروهای امنیتی خانهنشین شدهاند، افراد ملکی از ادارات به تقاعد و به خانهنشینی سوق دادهشدهاند و به هیچکسی در داخل شهر کار و زمینه دستفروشی مهیا نیست؛ زیرا مردم پولی برای خرید از بازار ندارند. مردم افغانستان با مشقتترین وضعیت زندگی به سر میبرند و اما این گروه همواره ادعای تامین آرامش برای مردم را داشته است درحالیکه نتوانستهاند قیمت مواد خوراکی که سادهترین حرکت اجتماعی برای مردم است را به پایین بیاورند.
نگاه برتریجویی طالبان نسبت به مردم افغانستان یک واقعیت دیگر این گروه است که همواره از سوی مسوولین طالبان رد شده است. بهطور مثال فردی که از دانش و تحصیلات آن هیچ سندی در دست نیست و در این مورد طالبان نیز، خود را به راه دیگری میزنند و به حرمت اینکه یک روزی واسکت انتحاری پوشیده و میخواست این دانشگاه را با شماری از شرکای خود از بین بردارد و اجازه ندهد دگر هیچ آدمی در این دانشگاه به تحصیلات عالی خود بپردازد. در آن زمان این فرد توسط نیروهای امنیتی افغانستان بازداشت و زندانی شد؛ اما در این اواخر از زندان بیرون آمده و گروه طالبان آن را به حرمت «انتحاری بودن» معاون این دانشگاه مقرر کردهاند. این کوچکترین نمونه از تقررهای شایسته اداره طالبانی در یک مکان آکادمیک و معتبر دانشگاهی است. طالبان افرادی که صنوف شش و هفت فارغ شدهاند را بنا بر روایت طالبانی بودن، لایق این وظیفه دانستند. هیچ ادارهای نیست که در آن افراد متخصص و مجرب از سوی طالبان گماشته شده باشد. درحالیکه هر خبر و اطلاعاتی که به رسانهها میرسد با نام ملا، مولوی و مولانا است و اینزمانی است که آدم فکر میکند اطلاعیه یک مسجد را در حال خواندن است اما آنسوتر این خبر از یک وزارت سکتوری و تخصصی است که طالبان با ناباوری بر افغانستان یک ملای مدرسه را بر آن حاکم ساختهاند.
.
امنیت فرهنگی یک ادعا دروغ دیگر طالبانی است که پیوسته از آن دفاع میکنند. این دروغ زمانی به جهانیان و مردم افغانستان، ثابت شد که این گروه با زبان و ادبیات پارسی سر ستیز را در پیش گرفتند.
این گروه در یک اقدام قومگرایانه دست بر برداشتن تابلوهای دانشگاهها در سراسر کشور بخصوص سمت شمال و غرب افغانستان زدند و پسازآن اکثر کتابهای که در کتابفروشیهای شهر، به زبان فارسی نوشته و یا ترجمه شده بود و خلاف باورهای بنیادگرایانه این گروه بود را جمعآوری کردند و خواندن آنها را ممنوع اعلام کردند.
طالبان بهجز باور به مذهب حنفی دیگر تمامی مذاهب را در کشور بهگونهای ممنوع کردهاند. آنها فقه جعفری را که از پیروان متعددی در افغانستان برخوردار است را، ممنوع اعلام کردند.
طالبان یگانه گروهیاند در این قرن بیست و یکم که اجازه نمیدهند رسانهها بدون سانسور به فعالیتهای خویش، بپردازند. این گروه رسانههای کشور را از نشر و پخش خبرهای امنیتی، خبرهای که نشاندهنده ضعف حکومتداری طالبانی باشد و بهصورت عموم از پخش و نشر موسیقی و برنامههای که در رشد فرهنگ و ادب پارسی باشد؛ ممنوع کردهاند. این واقعیت را دفتر نی پس از مسدود شدن فعالیتهای خویش در افغانستان برای زمان موقت بازگو کرد. این نهاد گفته است که طالبان با وضع ده محدودیت که سانسور و رفتار طالبان در برابر خبرنگاران مهمترین آن بوده است؛ دست به پایان بخشیدن موقت فعالیتهای این نهاد حامی رسانهها در افغانستان است.
نمونههای بیشماری از فعالیتهای مشکوک طالبانی با تنپوش یک نظام، در افغانستان وجود دارد که نشان میدهد این گروه هنوز نمیتوانند بهمثابه یک دولت رسمی به رسمیت شناخته شوند، این گروه هنوز در حمایت از گروههای تروریستی و تکفیری دیگر قرار دارند که خطر کلان در برابر کشورهای همسایه و جهان هستند. طالبان یک گروه ضد توسعه، ترقی و پیشرفت جامعهاند. طالبان در یک تصویر کلان به هیولایی میمانند که دارند هرروز افغانستان را میبلعند. نمونههای زیادی از فعالیتهای خرابکاری، قاچاق مواد مخدر و قتل عمد مردم از سوی آنها، هویدا است که نشان میدهد این گروه هرگز نمیتوانند چهره واقعی مردم افغانستان، اسلام معتدل و قانونمندی و زیست مسالمتآمیز و انسانی باشند.