برنامه «کافهپرسش» پایگاه خبری تحلیلی روایت شب گذشته (۸جدی) با موضوع: جدی؛ کارمل و بازتعریف مناسبات قومی در افغانستان با حضور دکتر عبداللطیف پدرام، رهبر کنگره ملی افغانستان، به گردانندگی فیصل ترشتوال برگزار شد؛ نشستی که در آن نقش ببرک کارمل در حزب دموکراتیک خلق، مناسبات قومی در دوره او، تفاوتهای جناحهای پرچم و خلق، و روایتهای تاریخی درباره دعوت شوروی و عدالت قومی مورد بررسی قرار گرفت. پدرام با رویکردی تحلیلی تلاش کرد دوره کارمل را از کلیشههای رایج جدا کرده و بازتعریف تازهای از مناسبات قومی و سیاسی آن دوران ارائه دهد.
کارمل؛ واقعیت سیاسی یک دوره و سوءبرداشتهای تاریخی
پدرام سخنانش را با این نکته آغاز کرد که پرداختن به حزب دموکراتیک خلق در فضای پساشوروی دشوار بوده و بسیاری از روایتها آلوده به تبلیغات جنگ سرد است. او گفت: «کارمل تاجیک بود، در کابل زیست، وکیل شد، حزب ساخت و از یک خانواده متوسط رو به بالا برخاست.»
به گفته او، ادعای اینکه کارمل شوروی را دعوت کرده، «تحریف تاریخی» است او با استناد به نوشتههای اکرام اندیشمند از نویسندگان کشور گفت که اسناد نشان میدهد که دعوت شوروی پیش از کارمل و توسط امین و ترهکی صورت گرفته بود.
پدرام تأکید کرد: «کارمل هم کارنامه مثبت دارد و هم منفی، اما اینکه او را مسئول ورود شوروی بدانیم، نادرست است.»
چرا کارمل حضور شوروی را تجاوز نمیدانست؟
پدرام در پاسخ به این پرسش گفت که نگاه دوگانه نسبت به حضور قدرتهای خارجی ریشه در تبلیغات جنگ سرد دارد: «حضور امریکا در افغانستان تجاوز گفته نمیشود، اما حضور شوروی تجاوز خوانده میشود. در حالی که امریکا ۲۰ سال در افغانستان بود.»
او افزود که کارمل حضور شوروی را در چارچوب مبارزه طبقاتی و تقابل پرولتاریا و استعمار تحلیل میکرد.
کارمل و کرزی؛ دو نگاه متفاوت به قدرت
پدرام در پاسخ به سخن کرزی که گفته بود «نمیخواهم کارمل باشم»، گفت: «کارمل در چارچوب یک تفکر کارگری و عدالتمحور میاندیشید؛ کرزی برای خانواده و جریان استعماری خود.»
او افزود: «دوره کارمل از نظر خدمات اقتصادی، عدالت اجتماعی و نظم اداری قابل مقایسه با دوره کرزی نیست. میراث کرزی فساد و دزدی بود.»
تفاوتهای ساختاری پرچم و خلق
پدرام اختلاف میان دو جناح را چنین توضیح داد:
– خلق: پایگاه روستایی، قبیلهای، کمسواد، طرفدار مبارزه مسلحانه
– پرچم: پایگاه شهری، تحصیلکرده، تاجیکمحور، طرفدار مبارزات مسالمتآمیز و حضور در ساختارها بودند.
او گفت: «خلق پرچم را غیرانقلابی میدانست چون طرفدار جنگ نبود.»
عدالت قومی در دوره کارمل؛ تاجیکها و هزارهها از حاشیه به متن
پدرام گفت: «در دوره کارمل یک هزاره صدراعظم شد. این تصمیم از سر قومیت نبود، بلکه از نگاه عدالت اجتماعی و سوسیالیسم بود.»
او افزود که در دوره کارمل تاجیکها در سطوح مختلف قدرت حضور یافتند و این حضور طبیعی و غیرقومی بود. «حتی بسیاری نمیدانستند کارمل تاجیک است. نگاه قومی وجود نداشت.»
دوره کارمل؛ شکوفایی فرهنگی و ادبی
پدرام دوره کارمل را «درخشانترین دوره ادبیات فارسی در افغانستان» خواند و گفت: «از رزیاب تا پرتو نادری و باختری و پنجشیری، در این دوره کار و فعالیت ادبی کردند کانونهای نویسندگی فعال بودند. روزنامههای رسنی حزب خلق به زبان فارسی تا ۲۰۰ هزار نسخه چاپ میشد در حالی که به زبان پشتو فقط ۶ هزار نسخه منتشر می شد.»
قیامهای مردمی؛ محصول اشتباهات امین و اصلاحات شتابزده
پدرام گفت که قیامهای مردمی بیشتر واکنش به اصلاحات ارضی امین بود که کارمل با آن مخالف بود.
وی در کل علل قیام ها این موارد برشمرد؛«اصلاحات شتابزده، بیسوادی، تبلیغات مذهبی و مسائل اجتماعی مانند موسیقی و ازدواج، زمینه قیامها را فراهم کرد.»
جریان پرچم، خیبر و بدخشی
او گفت که ترور اکبر خیبر انگیزه کودتای ۷ ثور شد اما روشن نیست که توسط چه کسانی انجام شد. به گفته او کارمل و در کل جریان چپ پشت این ترور نبود. وی همچنین به اعدام بدخشی اشاره کرد و گفت که «اگر کارمل میبود، بدخشی اعدام نمیشد.»
چگونه مسئله قومی وارد حزب خلق و پرچم شد؟
پدرام راجع به این پرسش گفت: «اختلافات قومی محصول طرحهای بورژوازی و سرمایهداری بود. در دوره چانچه در دوره کرزی و غنی اقوام غیرپشتون عمداً پارچهپارچه شدند.»
او افزود که یک بحث هم در کنار طرح بروژوازی، نگرش سران شوروی از جمله گورباچف بود که نجیب را بهعنوان پشتون مطرح میکرد و این حمایت از دسته قومی سبب طرح مسئله شد. او به نقل و قولی از شهنواز تنی اشاره کرد مستقیم از شوروی برایش دستور حمایت از نجیب صادر شده است.
سرنوشت جریان چپ و درس های آن؟
پدرام :” پایان گفت: «سرمایهداری امروز حتی سوسیالدموکراسی را نمیپذیرد. اما جهان سرمایهداری باید تغییر کند. چپ نیاز به بازخوانی سیاست خود دارد.» او افزود که افغانستان ظرفیت تغییر از داخل را دارد و جریان چپ در کلیت امر میتواند دوباره وارد میدان مبارزه با استعمار و نظام سلطه سرمایه داری شود.
پدرام همچنین مخالفت خود را با هرگونه مداخله خارجی با توجه به اتفاقاتی چند دهه گذشته که در افغانستان بر اثر مداخلات خارحی افتاده بیان کرد.