یکی از اصحاب پیامبر (ص) که بیشتر از هر صحابی دیگری حدیث روایت کرده، ابوهریره است.
آمار احادیثی را که ابوهریره روایت کرده، ابن حزم ۵۳۷۴ و ذهبی ۵۳۷۰ حدیث میداند.
شاید در ذهن هر کدام مان سوال باشد که این ابوهریره کیست، اسم اصلیاش چیست، چرا بیشتر از دیگران روایت کرده و مرویات او چه قدر معتبر است.
در بارهی ابوهریره، دوسه روز قبل کتابی خواندم که به نظرم جالب آمد.
عنوان کتاب «ابوهریره: زندگینامه و مرویات» است. این کتاب توسط مهدی عسگری نوشته شده و موسسه فرهنگی طه در زمستان سال ۱۴۰۲ چاپ کرده است.
این کتاب در واقع به زندگی و مرویات ابوهریره میپردازد و یکسری نقدهایی را که بر روایات او وارد است مطرح میکند.
من در این یادداشت تلاش میکنم اهم نکاتی را که در این کتاب در بارهی ابوهریره مطرح شده است، با دوستان شریک کنم. آنچه در زیر میآید، نه نظریات شخصی من یا به معنای موافقت با آن، بلکه برگرفته از این کتاب است. هدف من از معرفی کتاب، آشنایی با نظریات دیگری است که در باب ابوهریره وجود دارد. امیدوارم، آنهایی که مخالف دیدگاه این کتاب هستند، نه با فحش و دشنام، بلکه منطقی نقدش کنند.
اسم اصلی و وجه تسمیه ابوهریره
اسم اصلی ابوهریره، در برخی منابع «عبدالرحمن بن صخر» ثبت شده و آمده است که او در دورهی جاهلیت «عبد شمس» نام داشت و پس از اسلام آوردن به «عبدالرحمن» یا «عبدالله» تغییر نام داد.
در بارهی نامش با قطعیت نمیتوان سخن گفت؛ زیرا در اسمش اختلاف است و برخیها تا ۱۸ قول در بارهی نام او ذکر کرده اند.
او از یمن و از قبیلهی دوس بوده است.
در بارهی اینکه چرا او را ابوهریره مینامیدهاند، روایات بسیاری است. در یکی از روایات از ابوهریره نقل شده که گفته است: «چند گوسفندی از قوم خویش را میچرانیدم و ماده گربه کوچکی داشتم شبها او را به روی درختی میگذاشتم و چون صبح میشد او را برمیداشتم و بازی میکردم و به این سبب مرا کنیهی ابوهریره دادند.»
در روایتی که خود ابوهریره راوی آن است آمده است که پیامبر اسلام (ص) نیز او را با همین کنیهاش صدا میکرده است.
کثرت نقل احادیث
یکی از دلایل اینکه ابوهریره بیشتر از دیگر اصحاب پیامبر مشهور است، کثرت نقل احادیث از او است. مثلا تعداد احادیثی که محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح البخاری از ابوهریره نقل کرده ۴۴۶ حدیث است. این در حالی است که تعداد کل احادیثی که حضرت ابوبکر (رض) روایت کرده به ۱۴۲ حدیث میرسد.
آنچه کثرت نقل احادیث از او را به یک مسالهی جنجالی مبدل کرده است این است که چگونه دیگرانی که سابقهی بیشتری از ابوهریره در اسلام دارند، به اندازهی او حدیث روایت نکردهاند.
تمام سالهایی که ابوهریره در مصاحبت پیامبر بوده، به روایتی ۳ سال و به روایت دیگری ۴ سال بوده است. این در حالی است که اصحاب دیگر پیامبر (ص) سالهای بیشتری با او مصاحبت داشتند و بسیار قبل از ابوهریره اسلام آورده بودند.
به نظر میرسد این پرسش در عصر خود ابوهریره نیز مطرح بوده و پاسخ او این بوده است که برادران مهاجر در آن زمان به خرید و فروش در بازارها مشغول و بودند و برادران انصار در کشاورزی. در این میان تنها او بوده که به سیریشکم خود قناعت کرده و همیشه در کنار پیامبر حاضر بوده و سخنان وی را حفظ میکرده است.
حضرت عمر و ابوهریره
افراط ابوهریره در نقل احادیث به حدی رسیده بوده است که خلیفه دوم به او امر میکند که دیگر حدیث روایت نکند و تهدید میکند که اگر به این امر ادامه دهد، او را به دوس تبعید خواهد کرد.
«در جای دیگر و در روایت دیگر ابوهریره میگوید: اگر در زمان عمر یا نزد عمر از احادیث سخن میگفتم، سرم را میشکست.»
رابطه با کعب الاحبار
کعب بن ماتع بن حمیری یمانی، یهودی بود که بعد از وفات پیامبر اسلام آورد. کعب بسیار به کتب یهود آگاه بود و در مجلسهای خود با اصحاب پیامبر برای آنها از کتب بنیاسراییل مطالبی را نقل میکرد.
ابوهریره نیز نشست و برخاستی با کعب داشته است.
این ارتباط و علاقه باعث گردیده است که ابوهریره بسیاری از اسراییلیات را به نام حدیث روایت کند.
رابطه با امویان
همچنان نویسندهی این کتاب میگوید که ابوهریره با امویان رابطه خیلی خوبی داشته است؛ به گونهای که به دربار حضرت معاویه رفت و آمد میکرده و در برخی موارد به حیث جانشین مروان در مدینه ایفای وظیفه میکرده است.
ارتباط او با امویان باعث گردیده است که او در برخی موارد متهم به جعل حدیث گردد.
البته نویسندهی این کتاب، نقدهای دیگری نیز بر ابوهریره وارد میکند که اینجا مجالی برای پرداختنش نیست.