در آستانهی سالروز میلاد خجسته پیامبر گرامی اسلام (ص)، شایسته است بار دیگر به چهرهی نورانی و سیرهی ماندگار آن حضرت بازگردیم. یکی از اهداف شوم امپریالیسم جهانی و مراکز استعماری، ارائهی چهرهای خشن از اسلام و پیامبر اکرم (ص) است؛ تبلیغاتی زهرآگین که میکوشد نسل جوان ما را از الگوگیری از شخصیت معصوم و مطهر رسول خدا بازدارد و جامعهی اسلامی را به ملتی بریده از تاریخ و فرهنگ خویش و دنبالهرو غرب بدل سازد.
بزرگداشت میلاد پیامبر اسلام، فرصتی است تا اهداف پنهان و آشکار استعمار را بشناسیم و به شبهاتی که علیه پیامبر رحمت (ص) ترویج میشود پاسخ گوییم؛ چرا که تنها با این بازشناسی میتوانیم جوانانمان را از دام تهاجم فرهنگی رها ساخته و آنان را به نسلی فرهیخته و مؤمن به ارزشهای اسلامی تبدیل کنیم.
پیامبر شمشیر یا پیامبر رحمت؟
یکی از پررنگترین تبلیغات غرب، معرفی پیامبر اسلام به عنوان «پیامبر شمشیر» است. شرقشناسان و خاورشناسانی که در خدمت مراکز استعماریاند، سالهاست با بودجههای کلان و کرسیهای دانشگاهی، همین نگاه تحریفشده را به جهان القا میکنند. هدف آنان دو چیز است:
۱. ترویج اسلامهراسی در غرب؛
۲. معرفی مسلمانان مجاهد به عنوان «تروریست» در داخل جهان اسلام.
این پروژه به قدری گسترده است که امروز آثار آن را هم در جوامع اسلامی و هم در غرب میتوان مشاهده کرد.
اسلامهراسی در غرب
نمونهای از این اسلامهراسی را سید حسین نصر، اسلامشناس ایرانی مقیم آمریکا، نقل میکند. او میگوید پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، سوار تاکسی شد و راننده هندیتبار با عمامهای بر سر، به او گفت: «نترس، من مسلمان نیستم!» و نصر پاسخ داد: «نترس، من مسلمان هستم.» این حکایت کوچک، عمق اسلامهراسی را نشان میدهد که در نتیجهی تبلیغات استعماری بر ذهن و روان مردم غرب سایه انداخته است.
اندیشمندانی چون برنارد لوئیس و ساموئل هانتینگتون آشکارا از «برخورد تمدنها» سخن گفتهاند و اسلام را رقیب اصلی تمدن غرب معرفی کردهاند. هانتینگتون حتی به سیاستمداران آمریکایی توصیه کرده بود که برای مهار تمدن اسلامی، باید از اتحاد آن با تمدنهای دیگر جلوگیری کرد.
تأثیر تبلیغات در جهان اسلام
از سوی دیگر، این تبلیغات منفی در جهان اسلام به رشد نوعی «مدگرایی عدم خشونت» منجر شده است. برخی جریانها به نام اسلام، عنصر جهاد را از اندیشه اسلامی حذف کرده و تنها به مبارزات مدنی دل بستهاند. در چنین خوانشی، مقاومتهای آزادیبخش چون حزبالله لبنان و حماس فلسطین نادیده گرفته میشود.
حال آنکه اسلامِ راستین، دین اعتدال است؛ نه دین خشونت، و نه دین تسلیم. در سیرهی پیامبر (ص)، همان اندازه که فراگیری دانش و دعوت به عقلانیت مورد تأکید قرار گرفته، آمادگی رزمی و دفاع در برابر زورگویان نیز لازم شمرده شده است. قرآن کریم، جهاد را در کنار تعقل مینشاند تا نشان دهد اسلام، دین جامع و متوازن است.
تناقض غرب
غربی که امروز خشونتپرهیزی را تبلیغ میکند، خود بزرگترین سرمایهگذار در صنعت اسلحهسازی و گسترش زرادخانههای اتمی است. آمارها نشان میدهد که بزرگترین ارتشها و بیشترین هزینههای نظامی در اختیار کشورهای غیرمسلمان است. تاریخ نیز گواهی میدهد که جنگ، بخش جداییناپذیر تمدن غرب بوده است. فیلسوفانی چون مارکس، سورل و حتی تاریخنگاری چون ویل دورانت، خشونت و جنگ را ابزار طبیعی حرکت تاریخ دانستهاند.
اسلام؛ دین رحمت و رهایی
اسلام، دین رهاییبخش و میانهرو است؛ نه دین خشونت و نه دین سازش در برابر ظلم. پیامبر اسلام (ص) اسوهی رحمت بود؛ هم آنان که به دنبال دانشاند را میستود و هم آنان که در میدان مقاومت در برابر ستم ایستادگی میکنند. او پیامبری بود که در دل میدان، برای آزادی انسانها ایستاد، اما هرگز جنگ را جز برای دفاع و رهایی انسانها تجویز نکرد.