محمد مُحق، نویسنده و پژوهشگر افغانستان، در یادداشتی تازه با تأکید بر اهمیت پذیرش تاریخ چندلایه کشور، هشدار داده است که افغانستان تنها زمانی میتواند هویت ملیِ مشترک و پایدار بسازد که «پذیرش» جایگزین «انکار» شود—پذیرش گذشته، پذیرش تنوع و پذیرش همه شهروندان.
الهام از مصر: هویتی که از فرعون تا مدرنیت یکپارچه است
محق با روایت تجربه خود در قاهره میگوید که در جریان نمایشگاه بینالمللی کتاب، سخنان دکتر جابر عصفور—نویسنده و روشنفکر نامدار مصری—برای او بسیار آموزنده بوده است.
به گفته او، عصفور توضیح داده بود که:«فرعونیت، عربیت، اسلامیت و مدرنیته عناصر عمده هویت مصری هستند.»
محق مینویسد در فرهنگ ما «فرعون» همیشه مفهومی منفی داشته، اما مصریان آن را بخشی از تاریخ درخشان خود میدانند.
او سپس تجربه سفر خود به شرمالشیخ در سال ۲۰۱۸ را یادآور میشود؛ جایی که در حضور رئیسجمهور مصر، ویدیوهایی درباره هویت ملی به نمایش درآمده بود که:
«هیچ بخشی از تاریخ را انکار نمیکرد؛ مصر فرعونی، یونانی، رومی، مسیحی، اسلامی، عربی و مدرن در ترکیبی همساز معرفی میشدند.»
محق با حسرت مینویسد:«آرزو کردم کاش در سرزمین ما نیز چنین رویکردی در پیش گرفته میشد و شاهد اینهمه نزاع نمیبودیم.»
پذیرش عمودی: آغاز تاریخ از هزاران سال پیش، نه ۵ قرن اخیر
محق تأکید میکند که برای ساختن هویت ملی در افغانستان باید تاریخ را کامل ببینیم:
«تاریخ کشور را نباید از پنج قرن اخیر یا چهارده قرن گذشته آغاز کرد؛ تاریخ ما از روزگار شکلگیری مدنیت در این خطه آغاز میشود.»
به باور او، این سرزمین روزی مهد ادیانی چون زرتشتی، هندویی، بودایی، میترایی و مانوی بوده و بعداً اسلام را پذیرفته است.
او اضافه میکند: «اگر چنین درکی از تاریخ میداشتیم، مجسمههای بودا انفجار داده نمیشد و آثار باستانی ما به بازارهای سیاه جهان راه نمییافت.»
پذیرش افقی: پایان دادن به تقسیمبندی اکثریت و اقلیت
محق قاطعانه مینویسد: «هیچکس بر هیچکس برتر نیست و هیچکس از هیچکس فروتر نیست. بحث اکثریت و اقلیت باید برای همیشه پایان یابد.»
او یادآور میشود که ترکیب جمعیتی افغانستان، مانند بسیاری از کشورهای جهان، طبیعی و رنگارنگ است.
از نگاه او: «مسلمانان، سیکها، هندوها، بهاییها و ناباوران از نظر حقوق شهروندی برابرند.»
او نام فهرستوار اقوام ساکن کشور—از پشتون و تاجیک و هزاره تا ازبیک و ترکمن و سادات و بلوچ و پشهای و پامیری و دیگران—را ذکر میکند و میگوید: «مهم نیست درصد کدام یک بیشتر یا کمتر است؛ همه در این خاک جایگاه برابر دارند.»
شعار کافی نیست—برابری باید در عمل دیده شود
محق تأکید میکند که هویت ملی تنها با گفتار ساخته نمیشود:
«باید زمینههای توسعه پایدار برای همه یکسان فراهم باشد؛ قندهار و خوست با بامیان و سمنگان تفاوت نداشته باشند.»
او میگوید تنوع قومی باید در همه نمادهای ملی بازتاب یابد:
«از سرود ملی تا پول رسمی، از پاسپورت تا نشان ملی، از شخصیتها و وقایع تاریخی تا صنایع دستی و جغرافیا.»
نظام آموزشی نیز باید به دانشآموزان بیاموزد که «پذیرش» یک فضیلت است و «ناآگاهی» سرچشمه دشمنی:
«تاجیک ما فرهنگ پشتون را نمیشناسد، پشتون ما از سنتهای هزاره آگاهی ندارد، و بسیاری از ما از فرهنگ هموطنان ازبیک، بلوچ و دیگران بیخبر هستیم.»
جمعبندی محق: هویت ملی از راه پذیرش ساخته میشود، نه حذف گذشته و حذف دیگران
محق در پایان نوشته خود میگوید: «با معرفت و درک روشن میتوانیم هویت ملی واحد و مستحکمی بسازیم و به شکافها پایان بدهیم.»