به مناسبت نخستین سالروز شهادت شهید سید حسن نصرالله (رح)
تاریخ امتها در بزنگاههای سرنوشتساز، سیمای حقیقی آنان را آشکار میسازد. هر جا که سلطه بیگانه سایه انداخته، فریاد آزادیخواهی از ژرفای وجدان ملتها برخاسته و سنت الهی مقاومت شکل گرفته است. در این میان، دو تجربه معاصر ــ مقاومت اسلامی لبنان به رهبری شهید سید حسن نصرالله و جهاد ملت افغانستان در برابر اشغالگران شرق و غرب ــ درخشانترین صفحات این دفترند. پیوند این دو تجربه، نه صرفاً برای روایت گذشته، بلکه بهمثابه چراغ راه آینده امت اسلامی، اهمیت راهبردی دارد.
شهید سید حسن نصرالله، مردی بود که اندیشهاش در میدان عمل تجسم یافت. او استقلال را نه یک شعار مقطعی، بلکه «روح امتها» میدانست. در نگاه او، آزادی و استقلال دو بال پرواز انسان و جامعه به سوی عزت بودند. مقاومت برای او یک «گزینه سیاسی» نبود؛ بلکه ضرورتی الهی و فریضهای قرآنی بود.
او همزمان با نبرد مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی، بر خودکفایی فرهنگی، اقتصادی و هویتی تأکید میکرد. استقلال در اندیشه او تنها رهایی خاک از حضور دشمن نبود، بلکه رهایی روح و اندیشه از سلطه بیگانه بود. از همین رو، حزبالله لبنان را از یک جریان محلی به نیرویی منطقهای و اثرگذار بدل ساخت و موازنه قدرت خاورمیانه را دگرگون کرد.
افغانستان در قرون متمادی، جولانگاه تهاجمات بیگانگان بود؛ اما این سرزمین همواره با روح استقلالخواهی شناخته شد. شکست ارتش بریتانیا، فروپاشی هیمنه شوروی و فرار ارتش امریکا، سه گواه بزرگند که ایمان و غیرت این ملت، سد نفوذ هر امپراتوری است.
جهاد مردم افغانستان در دهه ۸۰ میلادی، نه تنها استقلال کشور را بازگرداند، بلکه معادلات جهانی جنگ سرد را تغییر داد.
مقایسه راهبردی مقاومت لبنان و افغانستان
۱. پایه اعتقادی مشترک
هر دو تجربه بر ایمان دینی استوار بودند. نصرالله مقاومت را فریضه شرعی میدانست و مجاهدان افغان نیز جهاد را تکلیف الهی برای پاسداری از دین و عزت.
۲. مردم؛ پشتوانه اصلی
مقاومت لبنان بر دوش مردم جنوب و بقاع بالید و جهاد افغانستان با پشتیبانی گسترده مردم مجاهد توانست اشغالگران را شکست دهد.
۳. مدیریت منابع محدود
چه در برابر ارتش اسرائیل و چه در برابر شوروی ، مقاومت نشان داد که ایمان و ابتکار، سلاحی برتر از زرادخانههای مدرن است.
۴. پیامدهای جهانی
پیروزی حزبالله در سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶، هیمنه اسرائیل را شکست و نقشه سیاسی خاورمیانه را تغییر داد. پیروزی افغانستان بر شوروی، امپراتوری شرق را فروپاشاند.
نقاط افتراق
انسجام رهبری در لبنان، تفرقه در افغانستان: حزبالله تحت رهبری واحد نصرالله منسجم بود، در حالیکه افغانستان از تشتت گروهها و رهبران آسیب دید.
محور منطقهای در برابر ماهیت محلی: نصرالله مقاومت را در چارچوب محور منطقهای تعریف کرد، اما جهاد افغانستان غالباً در مرزهای ملی محدود ماند.
تحلیل راهبردی
این دو تجربه پیام واحدی دارند: اشغالگری محکوم به شکست است و قدرت حقیقی در ایمان، استقلالخواهی و مردممحوری نهفته است. اما تفاوتها نشان میدهد که بدون رهبری منسجم و همافزایی منطقهای، مقاومت در معرض فرسایش و عقبگرد قرار میگیرد.
قرآن کریم این سنت الهی را چنین بیان میکند:
«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء: ۱۰۵).
رسالت امروز امت اسلامی
یاد و نام شهید سید حسن نصرالله و تجربه مقاومت افغانستان، امانتی است بر دوش امت اسلامی. این امانت، ما را به سه وظیفه فرا میخواند:
۱. همگرایی منطقهای برای مقابله با پروژههای سلطه.
۲. تربیت نسل آگاه و مؤمن که استقلال را گوهر هویت خود بداند.
۳. ایستادگی در برابر هرگونه سلطه بیگانه در عرصههای نظامی، فرهنگی و سیاسی.
نتیجهگیری
شهادت سید حسن نصرالله، نه پایان یک مسیر، بلکه آغاز فصلی تازه در تاریخ مقاومت است. او نماد این حقیقت شد که خون شهیدان، بذر بیداری و آزادی است. پیوند اندیشه مقاومت در لبنان و افغانستان، نشان میدهد که هر ملتی اگر به کرامت خویش ایمان داشته باشد، دیر یا زود بر فراز قله آزادی خواهد ایستاد.
امروز امت اسلامی باید این تجربهها را سرمایهای راهبردی سازد تا راه رهایی همه ملتهای مظلوم هموار گردد. خون سید حسن نصرالله و هزاران شهید افغانستان و لبنان، همچنان فریاد میزند: آزادی تقدیر ملتهای مؤمن است، و اشغالگری، سرنوشت محتوم شکست.
#کمپین_شهادت_سید