دیروز یک فایل صوتی منسوب به ملا هبتالله، رهبر طالبان، از «تلویزیون ملی» تحت مدیریت این گروه منتشر شد که وی در آن، با اشاره به انتقادات کشورهای غربی از سیاستهای زنستیزانهی طالبان، ادعا کرده است که غرب میان حیوانات و زنان و تفاوت قایل نیست.
او در این فایل صوتی، غرب را نماینده شیطان و گروه طالبان را نماینده خدا خوانده و خطاب به کشورهای غربی گفته است که «۲۰ سال با شما جنگیدیم، ۲۰ سال دیگر نیز خواهیم جنگید» تا «بر زمین شریعت را تطبیق کنیم.»
من پیش از این نیز چندین سخنرانی منسوب به ملا هبتالله، از جمله سخنرانی او در نشست بزرگ علمای طالبان در کابل را شنیدهام. او در آن سخنرانی خود نیز تاکید کرده بود که «مبارزه ما با کفار بر سر جایگاه و پول نه، بلکه روی دیدگاه و عقیده بود که اکنون هم خاتمه نیافته و تا قیامت ادامه خواهد داشت.»
آنچه از لابلای سخنان ملا هبتالله دانسته میشود این است که او خود را درگیر نوع جنگ کیهانی میداند. جنگ کیهانی با مبارزه با اشغال تفاوت دارد. در دومی، وقتی نیروهای اشغالگر از کشور بیرون شوند، جنگ نیز پایان مییابد. اما جنگ کیهانی نبرد با یک نیروی اشغالگر مشخص نیست، بلکه یک درگیری ماوراءالطبیعی میان خیر و شر/بدی و خوبی است که فقط با حذف و نابودی دشمن از پهنهی گیتی پایان مییابد و بس.
محققی به نام مارک یوگنزمیر کتابی نوشته، که زیر عنوان «تروریسم در اندیشه یکتاپرستی» به فارسی ترجمه شده است.
این کتاب حاصل تحقیق میدانی و مصاحبههای او با رهبران گروههای تروریستی مانند «هویت مسیحی» در امریکا، گروههای تندرو سیکها در هندوستان، گروه آم شینریکو در جاپان و رهبران جناحهای تندرو یهودی در اسراییل است. او در این کتاب یکی از عناصر مشترک همه گروههای تندرو مذهبی در همه فرهنگها و تمدنها را اعتقاد به جنگ کیهانی میخواند.
او برخی از ویژیگیهای یک جنگ کیهانی عبارت از این موارد میداند:
اعتقاد به تضاد مطلق
معتقدان جنگ کیهانی، مناسبات موجود میان نیروها در جهان را در چارچوب دو مفهوم متضاد مطلق درک میکنند: خیر و شر/دیو و فرشته. یا به تعبیر ملا هبتالله: نمایندگان خدا و نمایندگان شیطان.
ضدیتی که میان این نیروها وجود دارد، مطلق است و امکان هیچ نوع سازشی وجود ندارد. به باور آنها، هر کسی مخالف نظرشان باشد، دشمن است و با دشمن نمیتوان سازش کرد، بلکه باید نابودش شود.
تلقی تعامل بهمثابه خیانت
از دیگر ویژهگیهای چنین جنگی، این است که هواداران آن هر نوع سازش و میانهروی را خیانت تلقی کرده و کسانی را تمایل به تعامل داشته باشند، دشمنتر از دشمن اصلی میدانند. قتل اسحاق رابین، نخستوزیر اسراییل، به دست یک تندرو یهودی با این توجیه صورت گرفت که توافقنامه او با یاسر عرفات خیانت به یهودیت و آرمان تشکیل دولت یهودی است.
تضاد با دولتها
هبتالله در سخنرانی خود در «نشست بزرگ علما» در کابل، رهبران جهان اسلام را سرزنش کرد که شایستهگی مدیریت جوامع اسلامی را ندارند.
سخنان او درباره رهبران کشورهای اسلامی، بازتابدهنده نوع نگاه تمام گروههای تندرو و افراطی نسبت به دولتها در سراسر جهان است. همه گروههای تروریستی در سراسر جهان و در تمام فرهنگها با دولتهای مستقر خصومت داشته و آنها را وابسته به جبهه شر در نبرد کیهانی میدانند. به همین دلیل این گروهها وظیفه و مسوولیت خود میدانند که در همهجا به نمادهای دولتی حمله کنند.
دشمنانگاری غیرنظامیان
هواداران جنگ کیهانی معتقدند که در دنیا هیچ آدم بیطرفی وجود ندارد. بیطرفی اساساً خیانت به جنگ مقدس و بهنحوی همدستی با نیروهای شریر است. به همین دلیل گروههای تروریستی مذهبی بهراحتی به کشتار غیرنظامیان متوسل میشوند.
اعتقاد به پایانناپذیری جنگ کیهانی
هواداران جنگ کیهانی همچنان معتقدند که درگیری میان نیروهای خیر و شر از ازل وجود داشته و تا ابد ادامه دارد. آنها به قدرتمندی دشمن اهمیت نمیدهند و به پیروزی زودهنگام نمیاندیشند. بلکه میپندارند نفس مشارکت در چنین جنگی برای آنها حس ارزشمندی میدهد و عزت نفسشان را تقویت میکند
زنستیزی
تمام باورمندان به جنگ کیهانی و در همه فرهنگها، نخستین نشانه فساد جوامع به دست نیروهای شرارتپیشه و سکولار را بیبندوباری جنسی و آزادیهای بانوان میدانند. یک جامعه منزه و پاکیزه از منظر آنها، جامعهای متشکل از مردان است. به همین دلیل، آنها جماعتهای مردانه را تشکیل میدهند و بانوان را به انجمنهای خود راه نمیدهند.
در میان این جماعت گاهی آن قدر «عشق رفیقانه» و پیوند مستحکم دوستی برقرار میشود که حتا شماری از وجود روابط جنسی میانشان صحبت میکنند.
خلاصه اینکه تمام آنچه را که مارک یوگنزمیر به عنوان مولفههای اعتقاد به جنگ کیهانی میخواند، ملا هبتالله نیز در سخنرانیهای خود به آنها تاکید میکند.
او جدال طالبان با دنیا را جدال «نمایندگان خدا با نمایندگان شیطان (تضاد مطلق) تعریف کرده و آزادی بانوان را مساوی با بیبندوباری جنسی تلقی کرده و از پایانناپذیری جنگ خود با کفار سخن گفته و هر گونه تعامل با جهان را ممتنع اعلام میکند.
اعتقاد ملا هبتالله به جنگ کیهانی، عمدهترین تفاوت او با رهبران کابلنشین طالبان است. رهبران کابلنشین طالبان، جنگ ۲۰ سالهی این گروه با آمریکا را یک جنگ ضداشغالگری میدانند و معتقداند که با خروج غرب از افغانستان، این جنگ نیز پایان یافته است. آنها به همین دلیل، همواره در سخنرانیهای خود بر ضرورت تعامل با دنیا تاکید میکنند و حتا از اروپا و آمریکا میخواهند که سفارتخانههای خود را در کابل بازگشایی کنند.
اما ملا هبتالله جنگ طالبان با غرب را یک جنگ کیهانی میداند و معتقد است که این نبرد هنوز ادامه دارد و پایان نیافته است.
با توجه به این موضوع، میتوان گفت که اختلافات کابل و قندهار، اختلافات مبنایی است و احتمال اینکه این دو جریان در درازمدت نتوانند با هم همکاری کنند، خیلی زیاد است.