برنامه کافه_پرسش پایگاه خبری تحلیلی روایت این هفته میزبان دکتر محیالدین مهدی، پژوهشگر و نویسنده و نماینده پیشین پارلمان افغانستان بود. وی در این برنامه به فعالیتها، کارکردها، بیان دیدگاه و خاطرات خود در ۴۰ سال گذشته و بهویژه همراهی با قهرمان ملی در دوران جهاد و مقاومت اشاره کرده و از تلاشهای امروزش در راستای ایجاد نظام فدرالی سخن گفت.
مبارزات دکتر مهدی: از طبابت تا سیاست
دکتر مهدی در نخست با بیان سالهای مبارزاتیاش گفت که با پایان دانشکده طب در کنار آمرصاحب به جهاد پیوست. او مسئولیتهای مختلفی از جمله معاونت سفارت افغانستان در دوشنبه و سخنگویی جبهه متحد را بر عهده داشته و در ۲۰ سال جمهوریت در راستای عدالت و برابری تلاش کرده و در دوره ۱۶ هم نماینده مجلس انتخاب شده بود.
وی در پاسخ به پرسشی راجع به بیان خاطره از آمرصاحب مسعود گفت: «در ورسج و در منطقه قوندز رفتیم نزد آمرصاحب و یک قومندان از خاطرات کشتن آهو که آمرصاحب را مهمان کرده بود، قصه میکرد و این که ۲۸ آهو را کشته است. آمرصاحب از کشتن ۲۸ آهو بسیار ناراحت شد و در جواب این قومندان گفت: «تسبیح د گردنت و خودت مجاهد و ادعای صوفیگری هم داری. کاری بسیار نادرستی کردی و تو نمیدانی که نسلکشی کردی». به گفته وی آمرصاحب حتی از همین گوشت آهو که برایش آماده کرده بودند، نخورد و مجلس را ترک کرد».
تحلیل جنگ و اتهامات جنگافروزی علیه آمرصاحب
دکتر مهدی در ادامه به پرسشی راجع به این که آیا اتهامات جنگافروزی بر آمرصاحب درست است، گفت: «جنگ در دوران پسا پیروزی مجاهدین تحمیل شده بود. البته نوع مبارزه را دولتها تعیین میکنند نه مبارزین. اگر دولت صدای همه را بشنود و جناحها به گفتگو تن دهند و راه صلح را در پیش گیرند، جنگی اتفاق نمیافتد.» به گفته وی، یک نمونهاش حزب پکک است که اسلحهاش به دلیل این که فضای جنگ فعلاً در ترکیه مقدور نیست، و راه صلح را گرفت.
به گفته دکتر مهدی، که سالها در کنار قهرمان ملی بوده: «آمرصاحب خشونت در فطرتش نبود. هیچجا شاهد نبودهایم که آمرصاحب دستور قتل عام داده باشد. البته دیدگاههای یکجانبه به خاطر بهرهبرداری سیاسی در اتهام به آمرصاحب مطرح شده که نیاز به نقد دارد.»
مسیر فرهنگی و سیاسی دکتر مهدی
وی در پاسخ به این که با خواندن رشته پزشکی اما رو به سیاست آورده و چرا، گفت: «من پزشکی خواندم اما طبیب حرفهای با مطب نبودهام، یعنی طبابت عملی زیاد انجام ندادهام و همواره دستم میلرزید. البته در سیاست علاقهمند هستم اما میخواهم به عنوان انسان فرهنگی شناخته شوم. در ۳۰ سال هر شب یک صفحه تولید محتوا دارم و حدود ۴۰ جلد کتاب نوشتهام که نصف چاپ و نصف هم چاپ نشده است. کتاب را دوست دارم و به نوشتن علاقهام است. بحث سیاست بر اساس یک وجیبه بوده و البته ضرور نیست که همه سیاسی باشند.»
وی در ادامه به مبارزات و مسیر مبارزاتیاش در زمینه سیاسی و فرهنگی گفت: «یکی از ممیزات کشور داشتن مرز مشخص است که البته در افغانستان یک شمار از هموطنان مرز (دیورند) را قبول ندارند. این مسئله منجر به چالشها و نقض حقوق اقوام و گروهها و مذاهب شده است. بنا این یک دغدغه است. ما در طی این مدت و امروز سر نام کشور بحث داریم و این که انگلیس و خارجیها چه ظلم کلانی را در حق ما کردهاند که نام یک قوم را بر جغرافیای کلان تحمیل نمودهاند. به گفته وی یک سرزمین را با نامی مسما کرده که گرفته شده از یک بخش کوچک زیستگاه یک قوم در کشور است نه همه و این چالش را خلق کرده است. بنا این گرایشها و چالشها ما را به مبارزه دعوت میکند.»
چالشهای هویتی و نام افغانستان
وی در ادامه در استدلال مبارزات خود برای تامین عدالت و نقد نام افغانستان که چرا گذاشته شده، گفت: «سادهترین تعریف ملت، شادیها و غمهای مشترک داشته باشیم که ما در کشور چنین چیزی نداریم. بنا در چنین شرایطی است که دنبال مبارزه هستیم.» دکتر مهدی تصریح کرد که مشکل برای نام افغانستان این است که در سال ۷۲۳ هجری قمری در تاریخ نامه هرات صیفی هروی برای اولین بار نام افغانستان ظاهر میشود نه برای کشوری که امروز بر آن تحمیل شده، بلکه جای زیست یک قوم در میانه مرز پاکستان با کشور ما. به گفته او در دوران انگلیس این نام تعمیم داده شد به تمام جغرافیای کشور و مخصوصاً در دوران عبدالرحمن تطبیق شد. به گفته دکتر مهدی، نامی که گذاشته شده (افغانستان) برخواسته از زیستگاه یک قوم بوده است و تحمیل شده است بر اقوام دیگر و افغان خواندن ما را با گذشته تاریخیمان از رودکی و مولوی تا سلسلههای تاریخ قطع میکند. بنا اساس بیعدالتی از کلمه افغان است.
وی در ادامه پیشنهاد کرد که کشور دو نام شود: «خراسان و افغانستان زیرا به گفته وی در واژه خراسانی همه مردم خود را میبینند. زیرا بحث قومی ندارد. در بار تاریخی و فرهنگی نیز خراسان همه اقوام را شامل است. همچنین زبان فارسی بینالمللی و بین الزبانی است و تاریخ و شعر را این سرزمین حتی اقوام دیگر به همین زبان سرودهاند. وی افزود: شما به علامه اقبال نگاه کنید که در زمان حذف زبان فارسی اما شعر میگوید. همین طور خوشحال خان ختک بزرگترین شاعر پشتو به زبان فارسی شعر گفته است.»
رابطه زبان فارسی و بنیادگرایی
وی با استدلال تاریخی گفت: «هم از نظر سیاسی، شاهان پشتون تا افضل خان در مهرشان نام خراسان است. همین طور اکثریت مردم پشتون فارسی میدانند.»
وی در پاسخ به پرسشی راجع به این که میان تضعیف فارسی و بنیادگرایی رابطه وجود دارد؟ گفت: «بین این دو کاملاً رابطه دارد. تا زمانی که در میان جامعه پنجگنج و عطار و … بود هیچ جا جنگ و خشونت نیست. از عطار و سعدی هیچ نکته خشونتآمیز نیست. اما وقتی در کتاب پشتو مینویسند که «زه پشتون یم و زمونژ کار مردانگی ده!» این خودش توهین است به دیگران زیرا وانمود میکند که دیگر اقوام مردانگی ندارند.»
تحقق فدرالیسم و آینده افغانستان
وی راجع به تحقق فدرالیسم هم که امکانش است؟ گفت: «در تعریف فدرالیسم، نظام فدرالی در کشور و بین اقوامی است که نمیتوانند از هم جدا شوند. این برای افغانستان کاملاً منطبق است.» به گفته دکتر مهدی، امروز طالبان به عنوان پشتونها و ۹۴ درصد پستهای دولتی و سیاستشان از قومیت تا مذهب که حنفی میگویند اما حنفی هم نیستند… همه را نفی کردهاند. در چنین شرایط است که ما میگوییم فدرالیسم برقرار شود. به گفته او بعضیها واهمه دارند از فدرالی شدت؛ اما این نظام نه تنها منجر به تجزیه نمیشود، بلکه وحدت میشود. در حالی که رژیم طالبان کشور را به تجزیه میبرد نه نظام فدرالی.
وی تأکید کرد که هویت مستقل اقوام و زبان فارسی و مذهب شیعه و زبان ترکی و ازبکی امروز در سیطره طالبان در خطر است. به گفته او در نظام طالبان، اسلام در خطر نیست، بلکه زبان فارسی، حقوق اقوام و مناسبات فرهنگی منهای دین در خطر است.به گفته وی، بنا اجازه داده شود تشیع آزاد باشد و ازبکها و پشتونها و تاجیکها… هر کدام فرهنگ و کارهای خود را انجام دهند.
نگاه به سیاستهای امریکایی در افغانستان
او با توجه به اظهارات مقامات امریکایی راجع به حضور مجدد در افغانستان گفت: «اگر امریکا تصمیم بگیرد که برگردد، البته خوشبینی ما اصلاً معنا ندارد. قطعا طالبان را بیرون میکند، اما با این سوال مواجه میشویم که جایگزین طالبان که و چه نوع نظامی باشد؟ آن وقت مانند دور اول سقوط طالبان و پسا بن، چنانچه خلیل زاد پیش قدم شد و گفت که کشور از پشتونها است. بعد با همین طرح سلاح را از مقاومت گرفت و شرایط امروز پیش آمد، دوباره به همان شرایط اول برمیگردیم. بنا ما از امریکا نخواستیم که فدرالی بیاورد و چنین بکند بلکه پیشنهاد کردیم که به خاطر در دور باطل نیفتیم. این پیشنهاد متوجه مردم و نسل جوان است تا کشورهای دیگر.»
وی در ادامه در پاسخ به این که چرا امریکا بر ساختار متمرکز در پسا بن تأکید داشت و نقش خلیل زاد چقدر پررنگ بود؟ گفت: خلیل زاد نقش عمده را داشت. به نقل از یک مقام مهم که در نشستی مهم بوده، خلیل زاد در جلسه وزارت خارجه امریکا علنی گفته است که اقتدار از پشتونها است و اکثریت هستند و اما گروههای مختلف سلاح بدست آوردند و امریکا اولین کاری میکند قدرت را پشتون ها بازگرداند و سلاح را از اینها بگیرد.
به گفته دکتر مهدی، در کنار تلاشهای امثال خلیل زاد، دانش غربیها یک دانش تاریخی است و از شرق افغانستان میآید. یعنی براساس همان پروژه استعماری که از هند آمدند و بعد شرق افغانستان که با پشتونها اولین بار غربیها برخوردند. بنا اطلاع آنان بر همین مبنا است که فقط پشتونها را میبینند. به گفته وی باید همین رویکرد و ذهنیت را تغییر داد در نزد کشورهای غربی.
وی در ادامه به پرسشی راجع به این که نگاه پشتون محور آیا نزد امریکا تغییر کرده؟ گفت: «نخیر، این نگاه یک نگاه تاریخی است و از همان کتابهای قرون پیشین میگیرند و کاری کلانی هم نشده که ذهنیت غرب و امریکا را تغییر داده باشد.»
وی در ادامه به ساختار طالبان تاخته و گفت که دین برای طالبان یک روکش است. وسیلهای است برای فریب توده پشتون و ملاهای ما و حتی روشنفکران ما و اقوام دیگر. پشتونوالی میگوید که زن محدود شود نه اسلام. بنا این نکات را باید در نظر گرفته و تلاش کنیم که این ذهنیت را تغییر دهیم.
چالشهای فدرالیسم و آینده تاجیکان
وی در پاسخ به این که دلیل مخالفت آمرصاحب با فدرالیسم در اوایل دقیق بود؟ گفت: «در اوایل پیروزی جهاد، طرح فدرالی از سوی آیتالله پروانی داده شد اما در حکومت اسلامی این طرح رد شد. به گفته اما در انتهای پیروزی مجاهدین، آمرصاحب قطعاً از این طرح و نظام حمایت میکرد.»به گفته وی، مشکل اصلی در زمان مجاهدین این بود که مجاهدین وقتی کابل را گرفتند، هیچ برنامهای برای پیاده کردن نداشتند. یعنی همان تفکر اسلامی بود که عملی کردنش دشوار و دیگر هیچ چیزی وجود نداشت که متمایز از حکومتهای گذشته باشد. البته آمرصاحب تصور نمیکرد که مشکل در داخل مجاهدین به وجود آید. بنا این برداشت از اسلام سیاسی کافی نبود. البته ذهنیت آمرصاحب در اواخر مقاومت و پس از آن که اروپا آمد، قطعاً به سمت انتخابات و دموکراسی بیشتر متمایل شد. وی در ادامه گفت که این صحبتها قطعاً زیر سؤال بردن آمرصاحب نیست زیرا او محصول زمانش است و کسی نمیتواند ملامت کند.
وی در پایان راجع به این که پراکندگی جغرافیای تاجیکان در نظام فدرالی سبب تضعیف آنان نمیشود؟ گفت: «تاجیک در تمام ولایات است. به گفته وی، اوّلاً طرح مجمع فدرال خواهان یک طرح نهایی نیست. دوماً در این طرح به ۱۲ ایالت با موازنه اکثریت قومی لحاظ شده. البته بازهم میشود روی این موارد کار کرد.»