محمدتقی شوریده شیرازی، شاعر پرآوازه زبان فارسی، در شیراز ایران چشم به جهان گشود و زندگی خود را در قرن چهاردهم هجری شمسی سپری کرد. از کودکی با دشواریهای فراوان روبهرو شد؛ نابینایی او در هفت سالگی به دلیل بیماری آبله، مسیر زندگیاش را دگرگون کرد و در سن نه سالگی پدرش را از دست داد. سرپرستی او بر عهده کاکایش گذاشته شد، اما این محدودیتها هیچگاه مانع شور و علاقه او به یادگیری و شعر نشد.
روی بنمایی و دل از من شوریده ربایی
تو چه شوخی که دل از مردم بی دیده ربایی
حسن گویند که چون دیده شود دل برباید
تو بدین حسن دل از دیده ونادیده ربایی
خاطر خلق بدین روی پریوار ستانی
طاقت جمع بدین موی پریشیده ربایی
آن که او را نتوان دل به دو صد شیوه ربودن
تو بدین روی خوش وخوی پسندیده ربایی
تو که خود فاش توانی دل یک شهر ربودن
دل شوریده روا نیست که دزدیده ربایی
این غزل شوریده شیرازی ترکیبی از احساس عاشقانه و تجربه نابینایی اوست. او با واژههای بدیع و تصاویر زنده، تأثیر حضور معشوق بر دلها را نشان میدهد. در عین حال، اشاره لطیف به ناتوانی خود در دیدن زیباییها دارد و توانسته با زبان ظریف و پرشور، هم شور عاشقانه و هم تجربه انسانی نابینایی را به خواننده منتقل کند.
شوریده از هوش سرشار و حافظه قوی برخوردار بود و با وجود نابینایی، به تحصیل علوم ادبی و شعرپردازی پرداخت. استعداد او در شاعری به سرعت در جامعه ادبی شناخته شد و جایگاهی ویژه یافت. سفر به تهران در سال ۱۳۱۱ قمری نقطه عطفی در زندگی او بود؛ او با ورود به دربار ناصرالدین شاه و سپس مظفرالدین شاه، القاب «مجدالشعرا» و «فصیحالملک» را دریافت کرد و مالک قریه بورنجان در فارس شد. شوریده در اواخر عمر، تولیت افتخاری آرامگاه سعدی را بر عهده گرفت و در تعمیر آن مشارکت داشت.
ویژگیهای شعری او طیف گستردهای را در بر میگرفت؛ از قصیده و غزل گرفته تا طنز و مطایبه. توانایی ویژه او در استفاده از کلمات عامیانه و اصطلاحات مردم فارس، شعرهایش را با طراوت و نزدیکی به زندگی روزمره همراه میکرد.
آثار برجسته او شامل دیوان غزلیات و غزلیات «آذر» است و نگارش کتابهایی چون «کشفالمواد» و «نامه روشندلان» نیز بر اعتبار او افزود. شوریده همچنین کلیات سعدی را با همکاری میرزا محمود ادیب تصحیح و چاپ کرد.
هرچه کنی بکن مکن ترک من ای نگار من
هر چه بری ببر مبر سنگدلی به کار من
هر چه هلی بهل مهل پرده به روی چون قمر
هر چه دری بدر مدر پرده اعتبار من
هر چه کشــی بکش مکش باده به بزم مدعی
هر چه خوری بخور مخور خون من ای نگار من
هر چه دهی بده مده زلف به باد ای صنم
هر چه نهی بنه منه پای به رهگــــذار من
هر چه بری ببر مبر رشته الفت مـرا
هر چه کنی بکن مکن خـانه اختیار من
هر چه روی برو مرو راه خلاف دوستی
هر چه زنی بزن مزن طعنه به روزگار من
شوریده شیرازی با شاعران همعصر خود ارتباط نزدیکی داشت و به مکاتبه و مشاعره میپرداخت. او با صبوری خراسانی، ملکالشعرای بهار، ایرج میرزا و وحید دستگردی در تبادل شعر و اندیشه بود و همین ارتباطات باعث تعمیق نگاه ادبی و گستردگی سبک او شد. در دربار، او انجمنی به نام «دارالادب» تأسیس کرد تا شاعران، ادیبان و علاقهمندان شعر در عصرهای جمعه گرد هم آیند؛ حاضران این انجمن چهرههایی چون آصفالدوله، میرزا محمود ادیب و حافظالقوا بودند.
زندگی شخصی شوریده نیز سرشار از شور و زیبایی بود. او در حدود پنجاه سالگی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج شش فرزند بود. نخستین فرزند او، حسین، الهامبخش شعری شد که شوریده با شوری وصفناپذیر سرود و مورد تحسین ملکالشعرای بهار قرار گرفت.
همخوابه من دوش برایم پسری زاد
نور بصری بهر من ِ بیبصری زاد
این کلبهٔ ویرانهٔ من باغچهای گشت
زآن باغچه سروی شد و زان سروبری زاد
از گریه او شب همه شب، دوش نخفتم
پیداست زشوریده که شوریدهتری زاد
شوریده را استاد قصیدهسرایی میدانند، اما در غزل و طنز و مطایبه نیز مهارت داشت. استفاده از واژگان شیرازی و نگاهی ظریف، شوخ و لطیف به مسائل اجتماعی، شعر او را جذاب و انسانی کرده است. روابط دوستانه او با ایرج میرزا، با تبادل اشعار پرشور و گاه طنز، نمونهای از تأثیر متقابل شعر و دوستی میان شاعران همعصر است.
اثرهای مهم شوریده، شامل دیوان غزلیّات، آذر، کشفالمواد و نامه روشندلان در کنار تصحیح کلیات سعدی، جایگاه او را در ادبیات فارسی تثبیت کرده است. سبک او ترکیبی از شور و احساس، دقت در واژگان و ارتباطی نزدیک با زندگی روزمره مردم فارس بود. شوریده شیرازی با این زندگی و آثارش، نمونهای از شاعر متعهد به شعر، مردم و فرهنگ ایران باقی مانده است.
شوریده عشق عمیقی به سعدی داشت و سالها در مرمت آرامگاه او کوشید.
شوریده شیرازی در ربیع الثانی سال ۱۳۴۵هجری قمری درگذشت و در کنار سعدی شیرازی به خاک سپرده شد. شعری که برای سنگ قبر خود سروده بود، بر مزارش حک شد:
چون برین در، سر و کار است به رحمانِ رحیم
نه امیدم به بهشت است و نه بیمم ز جحیم