پنج سال از ترور سردار قاسم سلیمانی میگذرد. کارنامه او به عنوان فرمانده شاخه قدس سپاه پاسداران ایران نشان میدهد که وی سالها در میدانهای آتش و خون حضور فعال داشت و با وجود ایمان و اعتقاد قلبی به دین اسلام، به افکار و عقاید دینی و مذهبی دیگران احترام میگذاشت. در دهه ۹۰ شمسی و ظهور داعش در سوریه و عراق، وی همان گونه که برای آزادسازی مناطق شیعه نشین تلاش، برنامهریزی و فداکاری میکرد، به همان اندازه برای مناطق سنی، ایزدی و مسیحی نشین از خودگذشتگی و رشادت نشان میداد. اگر به حلقه دوستان او در یک دهه اخیر عمرش نگاه کنیم، میبینیم که در لبنان، سوریه و عراق حلقه یاران او را مسلمان، مسیحی، زرتشتی، شیعه، سنی، ایزدی، علوی و… تشکیل میدادند.
یکی از جملات مشهور سردار سلیمانی که در فضای مجازی هم زیاد منتشر شده است، سخنان ایشان در خصوص مسئله شیعه و سنی در فلسطین است که میگویند: «نود و نه درصد مردم فلسطین سنی هستند. ما امروز از فلسطین چه میخواهیم؟ دنبال منافع شیعی هستیم؟ خیر اتفاقاً اگر کسی در فلسطین به دنبال راه اندازی بساط شیعه گری باشد ما با او کار نمیکنیم. خود من با او کار نمیکنم…»
این سخنان شاید نشان از نگاه تاکتیکی به مسئله وحدت از نگرش شهید سلیمانی را نشان دهد، اما مروری بر خاطرات افراد نزدیک به شهید القدس نشان میدهد که ایشان مانند رهبران ایران وحدت را یک باور و نه یک تاکتیک میدانست.
بعضیها در طیف محدود، متأثر از اندیشههای رادیکال، شاید اینگونه پندارند که نگرش سردار سلیمانی معطوف به شیعهگری و حمایت از این مذهب و مکتب استوار بود؛ در حالیکه بر عکس، نگاه سلیمانی با توجه به عملکرد او فراشیعی و حتی فرا اسلامی بود. آنانکه خطر وجودی داعش و گروههای تروریستی به خوبی درک کرده و میکنند، به درستی میدانند که داعش و گروههای تروریستی به هیچ عنوان نماینده اهل سنت نیستند. مبارزه با داعش و گروههای افراطی تکفیری، مهمترین اقدامی بود که سلیمانی انجام داد؛ زیرا همه دیدیم که داعش پدیده تروریستی بود که به هر جا تسلط پیدا کرد؛ هیچکس از خشونت و بربریت آنها در امان نماندند. این گروه آن قدر وحشی و غیرانسانی بودند که حتی پدید آورندگان آنها (آمریکاییها) حاضر نشدند آنها را گردن بگیرند. به همین جهت برای سرکوب آنها اقدامات نظامی روی دست گرفتند. برای نابودی چنین پدیده غیرانسانی سردار سلیمانی از جان خود مایه گذاشت. تا ملتهای منطقه را از دست فتنه بزرگ داعش نجات دهد. مقاومتی که در سوریه بر علیه افراط گرایان سلفی بویژه داعشی که به هیچکس رحم نمیکرد، با محوریت سردار سلیمانی صورت گرفت به وضوح باعث تضعیف افراط گرایی سلفی- وهابی در کل جهان اسلام شد. اگر چنین اتفاقی نمیافتاد و اگر داعش بر این جغرافیا مسلط میشد، امکان داشت دامنهٔ افراط گرایی سلفی محدودهٔ بسیار وسیعتری را درگیر کند و بیشتر از امروز تبعات آن جهان اسلام را متأثر سازد.
حالا مگر مبارزه با گروههای تکفیری به معنی سنی ستیزی است؟
اینجا لازم است که به نامه سردار سلیمانی به صاحب خانهای در ابوکمال شبی را در آنجا گذرانده اشاره کنیم. سلیمانی در متن نامه به زبان عربی به صاحب خانه میگوید که «بنده و ما بسیار به اهل سنت همهٔ جهان کمک کردیم. بنده شیعه هستم و شما اهل سنت. البته بنده نیز به نحوی سنی هستم چون ما به سنت رسولالله (ص) معتقدیم و ان شاءالله در تلاشیم گام در مسیر ایشان بگذاریم. و شما نیز به نحوی شیعه هستید چون اهل بیت علیهم السلام را دوست دارید. بنده از کتاب قرآن و صحیح بخاری و کتابهای دیگری که در خانهٔ شما بود متوجه شدم شما متدین هستید. اولا عذرمیخواهم و امیدوارم ما را ببخشید که بدون اجازه از خانهتان استفاده کردیم. ثانیاً اگر خانهتان خسارتی دیده است حاضریم خسارتش را بدهیم. از سوی خودمان و شما با قرآن کریم استخاره کردیم و جواب استخاره آیات مبارک سورهٔ فرقان در صفحات ۳۶۱ و ۳۶۲ بود. امیدوارم این آیات را بخوانید و دربارهٔ آنها بیاندیشید همانگونه که ما اندیشیدیم. بنده در خانهٔ شما نماز خواندم و دو رکعت نیز به نیت شما خواندم و برای عاقبتبهخیریتان دعا کردم».
باید گفت که کسانی که موج ضدیت با مکتب و اندیشه سردار سلیمانی را پیگیری میکنند و میخواهند از او چهره ای صرفاً شیعی به اهل سنت در افغانستان معرفی کنند؛ خواسته یا ناخواسته زمینه تفرقه و ناامنی هر چه بیشتر در کشور خودشان را فراهم میسازند
نکته دیگر که باید متوجه بود، شهید سلیمانی در طول عمر ۴۰ ساله جهادی خود در هر جا که مسولیت داشته است؛ چه داخل ایران و چه بیرون ایران، هرگز بهطور یکجانبه مبتنی بر شیعه گرایی عمل نکرده است. کسانیکه دنبال این حقیقت هستند، میتوانند به کارنامه او در داخل ایران (سیستان و بلوچستان؛ کرمان؛ کردستان عراق؛ مناطق عرب اهل سنت و همچنین در بیرون ایران در عراق، فلسطین، سوریه، و دوره جهاد و مقاومت اول در افغانستان نگاه کنند و ببیند که نگرش سلیمانی مگر غیر از همراهی با اهل سنت و اتحاد شیعه و سنی بوده است!؟
سردار سلیمانی؛ به عزت امت اسلامی میاندیشید و شیعه و سنی در این مقام برایش تفاوتی نداشت. سلیمانی به همان پیمانه که به حزبالله شیعی کمک میکرد بیش از آن به گروههای اهل سنت در فلسطین کمک و همراهی کرده بود. همانگونه که با سید حسن نصرالله دوست و همراه بود با شهید هنیه و سنوار و زیاد نخاله و دیگران دوست و همنوا بود. جلوههای وحدتی و امتی در زندگی او موج میزد.
سردار سلیمانی در همایشی در سال ۱۳۹۴ در کرمان ایران راجع به کمک ایران به اهل سنت منطقه و بویژه فلسطین، سوریه گفت: تکفیر و تکفیری، آتش در خانه برادران سنی است و کسانی که آن را خلق کردند، فکر میکردند با این حادثه جمهوری اسلامی و شیعه زانو خواهد زد. وی تصریح کرد: امروز حریم انسانیت در جهان اهل سنت توسط گروههای تکفیری بیش از هر جای دیگری، مورد هجوم قرار گرفته است.
سلیمانی همان زمان راجع به توطئه اختلاف افکنی و ایران هراسی در منطقه گفت که: آیا این یک کار ماجراجویانه است که جمهوری اسلامی مالا و جانا از مسلمان دفاع کند و این عیب است که جمهوری اسلامی در برابر گروهی بایستد که در یک منطقه ۲ هزار زن جوان را بین خود خرید و فروش میکنند و آنها را در یک مصیبت سنگین دچار کردهاند.
وی گفت: آیا این عیب بزرگی است که جمهوری اسلامی در برابر ضد مسلمانان ایستاده و جلوی تخریب مساجد مسلمانان و تخریب مکانهای مسلمانها میایستد. وی افزود: «ما در کدام کشور اسلامی تلاش کردهایم که برادران سنی را شیعه کنیم و بر عکس همواره جان ما سپر سنیها بوده است.»