سازمان ملل متحد در ۲۴ اکتوبر ۱۹۴۵، پس از پایان جنگ جهانی دوم به هدف ایجاد صلح پایدار و جلوگیری از تکرار فجایع جنگ تاسیس شد. اساسنامه سازمان ملل متحد که در کنفرانس سانفرانسیسکو تدوین و به تصویب ۵۰ کشور رسید، چهار هدف اصلی را برای این نهاد بینالمللی برشمرده است. ۱- حفظ صلح و امنیت بینالمللی ۲- توسعه روابط دوستانه میان ملتها ۳- همکاری در حل مسایل بینالمللی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی ۴- ارتقاء احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه بدون تمایز بر اساس نژاد، جنسیت، زبان یا مذهب .
این هدفها در چارچوب شش ارگان اصلی سازمان ملل شامل مجمع عمومی، شورای امنیت، دیوان بینالمللی دادگستری، شورای اقتصادی و اجتماعی، دبیرخانه و شورای قیمومت قرار گرفتهاند. اساسنامه سازمان ملل، بهعنوان سندی الزامآور بر تعهد کشورهای عضو به رعایت اصولی همچون برابری حاکمیت، عدم مداخله در امور داخلی کشورها، حل و فصل مسالمتآمیز اختلافها و ممنوعیت استفاده از زور تاکید دارد.
با وجود هدفهای بلند پروازانه، سازمان ملل در عمل در مواجهه با بحرانهای جهانی و نقضهای گسترده حقوق بشر ناکام بوده است. در بحران غزه، علیرغم گزارشهای متعدد از نقض حقوق بشر و کشتار غیرنظامیان، سازمان ملل نتوانست اقدام مؤثری برای توقف خشونتها انجام دهد. در جنگ اوکراین نیز، شورای امنیت به دلیل وتوی کشورهای دایمی، از انجام اقدامهای مؤثر بازماند و در بحران سوریه نیز، سازمان ملل در جلوگیری از استفاده از سلاحهای شیمیایی و کشتارهای گسترده ناتوان بود.
در افغانستان، پس از بازگشت طالبان به قدرت، نقض حقوق زنان و دختران، محدودیتهای شدید بر آزادیهای فردی و سرکوب اقلیتها ادامه یافت. سازمان ملل با وجود صدور قطعنامهها و گزارشهای متعدد، نتوانست اقدام مؤثری برای توقف این نقضها انجام دهد. گزارشهای اخیر نشان میدهند که طالبان از سیستم قضایی برای سرکوب زنان استفاده کرده و قوانین حمایتی را به حالت تعلیق درآوردهاند.
در زمینه بحرانهای انسانی، سازمان ملل در مقابله با قحطیها و بحرانهای انسانی در کشورهای مختلف نیز ناکام بوده است. با وجود افزایش تعداد آوارگان و نیاز به کمکهای بشردوستانه، منابع مالی و برنامههای حمایتی سازمان ملل بهطور قابلتوجهی کاهش یافته است که نشاندهنده ناتوانی در پاسخگویی به بحرانهای جهانی است.
رهبران جهانی نیز بارها از ناکارآمدی سازمان ملل در ایفای وظایف خود انتقاد کردهاند. دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا، در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۲۵، سازمان ملل را به دلیل ناتوانی در متوقف کردن جنگها و حل بحرانها، از جمله بحران اوکراین، سازمانی ناکارآمد خواند و عملکرد آن در بحران غزه را نیز مورد انتقاد قرار داد.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، نیز در سخنرانی خود در سپتامبر ۲۰۲۵، بهطور مستقیم به ناکارآمدی شورای امنیت اشاره کرد و آن را «شورای امنیت ناکارآمد» خواند، چرا که قادر به متوقف کردن جنگها و حل بحرانها نیست.
رهبران کشورهای خاورمیانه، از جمله مصر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و عمان، نیز در سخنرانیهای خود در سپتامبر ۲۰۲۵، از بیعملی جهانی و ناکارآمدی سازمان ملل در بحران غزه انتقاد کردند و آن را شکست جمعی خواندند .
در زمینه بحرانهای زیستمحیطی، امانویل ماکرون، رییسجمهور فرانسه، سازمان ملل را به دلیل عدم توانایی در مقابله با بحران اقلیمی مورد انتقاد قرار داد و از کشورهای عضو خواست تا اقدامهای مؤثرتری انجام دهند.
سازمان ملل متحد نهادی است که فلسفه تاسیس آن ریشه در آرمانهای صلح، عدالت و حقوق بشر دارد، اما تجربه چند دهه گذشته نشان داده که در مقابله با بحرانهای جهانی و نقض بزرگ حقوق بشر، توان کافی نداشته است. بحران غزه، اوکراین، سوریه و افغانستان نمونههایی آشکار از ناکارآمدی سازمان هستند که انتقادهای رهبران جهانی را به دنبال داشته است. با این حال، برنامههای بشردوستانه و زیرساختهای سازمان ملل غیرقابل انکار است. بنابراین، مسیر منطقی این است که سازمان ملل با اصلاحات عمیق در ساختار و عملکرد خود، تمرکز بر بحرانهای انسانی و حقوق بشری را بازسازی کند و نقش واقعی خود را به جایگاه شایسته بازگرداند؛ کاری که هم برای بشریت ضروری است و هم برای اعتبار نهادهای بینالمللی حیاتی.