افغانستان در یک قرن پسین، همواره میدان تلاقی اندیشهها و کارزارهای سیاسی ـ نظامی با ایدئولوژیهای گوناگون بودهاست؛ از مارکسیسم تا اخوانیسم، از کمونیسم تا فیودالیسم، و از دموکراسی تا امارت اسلامی که با قرائتی افراطی و قبیلهای از دین، امروز نیز بر سکان قدرت تکیه زده است.
در این سدهی پرآشوب، تحولات سیاسی یکی پس از دیگری بر بستر این سرزمین رخ داد؛ گاه به اشارت بیگانگان و گاه به ارادهی آزادیخواهانهی فرزندان مسلمان افغانستان علیهی سلطه و اشغال کمونیستی ـ سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی. همین فراز و فرودها، شخصیتهایی را در کورهی سوزان مبارزه پروراند که نهتنها افغانستان، بلکه جهان اسلام و تاریخ معاصر بشریت بر خرد، تدبیر، دانش و مقاومت آنان میبالد.
اگر افغانستان در صد سال اخیر لحظهای کوتاه اما؛ اصیل از حاکمیتِ برخاسته از متن مردم را تجربه کرده باشد، بیگمان آن دوره، دوران زعامت و رهبری اسلامی ـ علمی پروفیسور استاد برهانالدین ربانی است؛ رهبری که با دانش دینی، بینش سیاسی و خرد اعتدالی خویش، الگویی ماندگار از رهبری انسانی و اسلامی بر جای گذاشت. از همین رو، بر نسل نو افغانستان ـ نسلی که هنوز بار سنگین مهاجرت و رنج آوارگی را بر دوشهای خستهی خویش میکشند، فرض و از واجبات است که شخصیت استاد ربانی را با دقت مطالعه کنند و کاریزمای رهبری، اعتدال دینی، نگاه فلسفی و فهم تاریخی او را چراغ راه خویش در مسیر مبارزه برای آزادی و آزاد زیستن قرار دهند.
پروفیسور برهانالدین ربانی، فرزند محمد یوسف، در ۲۹ سنبله ۱۳۱۸ خورشیدی در فیضآباد، مرکز ولایت بدخشان، چشم به جهان گشود و در سال ۱۳۹۰ خورشیدی، به دست پیک صلحی که نقاب دشمن بر چهره داشت، به شهادت رسید.
چهرههایی که در تاریخ جهان فراتر از مرزهای جغرافیایی ماندگار شدهاند، اندکاند. امروز اگر در کنار نلسون ماندلا، مهاتما گاندی، چهگوارا، سید قطب، محمد مرسی یا فیدل کاسترو از رهبران اثرگذار جهان یاد میشود، بیتردید استاد ربانی نیز در شمار بلندترین قلههای تاریخ معاصر جهان اسلام قرار دارد؛ سپیدار بلند و استوار که در برابر طوفانها قامت راست کرد و با اندیشه و عمل خویش، راهی تازه برای ملت و مردم خویش گشود. او نه برای قدرت، بلکه برای خدا، مردم و نهضت جوانان مسلمان به پا خاسضت و با یاران وفادارش، سنگ بنای حرکتی نو را گذاشت، با این حال ویژگیهای شخصیتی او در یک مقالهی قابل بحث نیست؛ اما در این جستار میکوشم، به چند مهم از بارزترین خصوصیات و ویژگیهای استاد شهید، نگاه مختصر داشته باشم؛
۱. عالم بودن
استاد ربانی عالمی آگاه و عامل بود؛ کسی که هم از شریعت و فقه اسلامی آگاهی عمیق داشت و هم مقتضیات زمان را درک میکرد. جایگاهش در میان علمای جهان اسلام و احترامی که اندیشمندان مسلمان برای او قائل بودند، نشاندهندهی عمق دانش و منزلت علمیاش است.
۲. تدبیر و مدیریت بحران
یکی از شاخصترین خصوصیات او، تدبیر در دشوارترین شرایط بود. یارانش روایت میکنند که استاد حتی در تنگناترین لحظات، عنان اراده را از کف نمیداد و اندیشمندانه برای حل مشکلات میاندیشید. او در بحرانها نه تنها رهبری سیاسی، بلکه روان آرامبخش یارانش بود.
۳. خودباوری و اعتماد به نفس
ربانی در تمام مراحل مبارزه، بر خودباوری تأکید داشت. او همواره به شاگردان و یارانش توصیه میکرد که به ارزشهای اسلامی و مردمی خود تکیه کنند و عزت و پیروزی را در استقلال فکری و ایمانی بجویند.
۴. حلم و شکیبایی
او در کنار علم، مرد حلم و بردباری بود. حتی در برابر دشنامها و دشمنیها، خویشتنداری میکرد و صبورانه از کنار نفرتها میگذشت. این خوی بردبارانه، او را در دلها محبوب و در چشم دشمنان بزرگ میساخت.
۵. گذشت و بخشش
استاد ربانی از معدود رهبران افغانستان بود که تا آخرین لحظههای حیات، اصل عفو و بخشش را شعار و عمل خویش قرار داد. او حتی در اوج قدرت، مخالفان و دشمنان را تحقیر نکرد و روح انتقامجویی را در رفتار سیاسیاش راه نداد.
۶. تربیت نسل جوان
استاد به آموزش و پرورش جوانان اهتمام ویژه داشت. جملهی مشهورش «دروازهی ارگ را میبندم؛ اما دروازهی مکتب و مدرسه را هرگز!» نشاندهندهی اولویت علم در اندیشهی اوست. او استعدادهای نهفته را کشف میکرد و آنان را برای تحصیل به مراکز علمی جهان معرفی مینمود. همچنین تأکید داشت که نسل جوان نباید از سیاست فاصله بگیرد؛ زیرا اگر جوانان در سیاست حضور نداشته باشند، میدان به دست بیگانگان و فرصتطلبان خواهد افتاد.
۷. اعتدال در اندیشه و دین
او دین را ابزاری برای وحدت و آزادی میدانست، نه برای حذف و انحصار. همین نگاه اعتدالی، او را در زمرهی رهبران مصلح و آیندهنگر جهان اسلام قرار داد.
۸. مشورت و خرد جمعی
استاد ربانی اهل استبداد رأی نبود.
در تصمیمگیریها به آرای یاران و اندیشمندان توجه میکرد و بر اساس خرد جمعی حرکت مینمود.
۹. ایمان به عدالت اجتماعی و آزادی
او آزادی را عطیهی الهی و عدالت اجتماعی را سنگ بنای جامعهی اسلامی میدانست و برای تحقق آنها رنجها و سختیهای بسیار کشید.
۱۰. استقلال سیاسی و جهادی
استاد هرگز اجازه نداد مبارزهاش وابسته به بیگانگان شود. همواره استقلال جهاد و مقاومت خویش را حفظ کرد و همین استقلال، عزت و مشروعیت نهضتش را تضمین نمود.
۱۱. نرمزبانی و صمیمیت گفتار
او سخنوری دانا و متین بود. خطابههایش با ترکیب عقل، ایمان و احساس، هم دل مخاطبان عام را میربود و هم اندیشمندان را به تفکر وامیداشت.
۱۲. روحیهی وحدتطلبی
ربانی در پی آن بود که شکافهای قومی و مذهبی افغانستان را با پرچم اسلام و عدالت پر کند و ملتی پراکنده را به سوی وحدت رهنمون گردد.
۱۳. بینش فلسفی و عرفانی
او تنها یک سیاستمدار نبود؛ بلکه اهل فلسفه، عرفان و اندیشه بود. همین بینش عمیق، به رهبری او معنویت و افقی گستردهتر میبخشید.
۱۴. شجاعت اخلاقی
او حقیقتگو بود، حتی اگر به ضررش تمام میشد. هیچگاه اصول را فدای مصلحتهای زودگذر نکرد و شجاعت اخلاقی را در کردار سیاسی به نمایش گذاشت. و نیز صدها برجستگیی دیگری که از استاد ربانی شهید، یک رهبر بیبدیل و یک پیشوای خردمند ساخت…
در واقع میراث استاد ربانی، تنها یک دولت اسلامی در مقطع کوتاه تاریخ افغانستان نیست؛ بلکه منظومهی فکری، اخلاقی و سیاسی است که نسلها را به سوی اعتدال، عدالت و آزادی فرا میخواند. امروز اگر جوانان این سرزمین بخواهند از گردابهای افراطیت، استبداد و عقبماندگی رهایی یابند، باید دوباره به اندیشه، سیره و میراث استاد ربانی بازگردند؛ زیرا او نمونهی یک رهبر مسلمانِ عالم، مدبر، بردبار، آزاداندیش و عدالتخواه بود.