دکتر محییالدین مهدی، پژوهشگر تاریخ و نماینده پیشین پارلمان، در یادداشتی تازه دربارهی مناقشهی تاریخی خط دیورند، دیدگاهی متفاوت و مستند ارائه کرده است. او میگوید برخلاف تصور عمومی، آنچه امروز «خط دیورند» نامیده میشود، تنها یک معاهده نیست، بلکه دو قرارداد، دو مرز و دو امضا در سال ۱۸۹۳ میلادی وجود داشته است.
دکتر مهدی در مقدمهی این یادداشت مینویسد:
«سخن در بارهی خط دیورند بسیار است؛ و من آنچهرا که در این باره میدانستم، در فصل هفدهم کتاب خراساننامه یا شمسالتواریخ نوشتهام. درینجا به مناسبت بالا گرفتن سروصداهای پسین در این باره، معلومات مختصر زیر را با دوستان شریک میسازم.»
به گفتهی او، «سِر مارتیمر دیورند»، وزیر خارجهی دولت هند بریتانوی، در روزهای ۱۱ و ۱۲ نوامبر ۱۸۹۳ میلادی، به ترتیب دو معاهدهی جداگانه را با امیر عبدالرحمنخان، پادشاه افغانستان، امضا کرده است.
«در ۱۱ نوامبر ۱۸۹۳م، دیورند به نمایندگی از دولت روسیهی تزاری، سندی را برای تعیین مرز میان بدخشان افغانستان و بدخشان روسیه امضا کرد. این خط از پامیر آغاز و پس از طی ۱۳۰۰ کیلومتر، در ملتقای رود آمو با رود کوکچه پایان مییابد. اما آنانی که مذمتِ “خط دیورند” را ورد زبان دارند، هیچگاه از این خط یاد نمیکنند.»
او در ادامه توضیح میدهد که معاهدهی دوم، که معمولاً از آن بهعنوان «خط دیورند» یاد میشود، در ۱۲ نوامبر همان سال امضا گردید و مرز جنوبی افغانستان را از پامیر تا بلوچستان مشخص ساخت — مرزی به طول ۲۶۰۰ کیلومتر که از دید تاریخی و قومی پیچیدگیهای فراوان دارد.
به گفتهی دکتر مهدی، هولدیچ، سرمهندس کمیسیون تعیین حدود مرزی در دولت هند بریتانوی، این خط را به پنج بخش تقسیم کرده بود:
۱. پارهی پامیر–بدخشان (۳۸۰ کیلومتر)؛ جدایی بدخشان از چترال.
۲. پارهی نورستان (حدود ۱۰۵ کیلومتر)؛ میان نورستان افغانستان و نورستان هند بریتانوی.
۳. قطعهی کنر (۸۰ کیلومتر)؛ از ورود رود چترال تا خروج رود کابل.
۴. وزیرستان–تخت سلیمان (۸۰۰ کیلومتر)؛ ناحیهی گستردهی پشتوننشین.
۵. بلوچستان (۱۲۰۰ کیلومتر)؛ از دروازگی تا کوه ملکسیاه، مرز مشترک افغانستان، ایران و هند بریتانوی.
او با اشاره به ترکیب قومی این مناطق میگوید:
«باشندگان دو سوی این خطوط، از بدخشانیها و نورستانیها گرفته تا پشتونها، بلوچها و براهوییها، در واقع بخشی از یک حوزهی فرهنگی و تاریخی مشترکاند.»
دکتر مهدی تأکید میکند که موضوع دیورند، صرفاً یک اختلاف سیاسی یا مرز استعماری نیست، بلکه باید آن را در بستر تاریخی قرن نوزدهم و در تعامل میان سه قدرت بزرگ آن زمان — افغانستان، روسیه تزاری و بریتانیا — درک کرد.
«مسئلهی خط دیورند، برخلاف آنچه در شعارها تکرار میشود، تنها محصول ارادهی یکجانبهی بریتانیا نبود. دو دولت در دو روز، دو سند امضا کردند و از همانجا دو خط جداگانه بهوجود آمد.»
این پژوهشگر تاریخ در پایان نوشتهی خود تلویحاً از ناآگاهی عمومی دربارهی این واقعیت انتقاد کرده و گفته است:
«آنانی که امروز از خط دیورند مینالند، کمتر میدانند که ما دو معاهدهی دیورند داریم، دو خط دیورند و دو امضا؛ و شناخت درست از این حقیقت، نخستین گام در فهم منصفانهی تاریخ مرزهای افغانستان است.»