اگر آمریکا واقعاً حامی صلح در غزه است، چرا تمام قطعنامههای آتشبس سازمان ملل توسط همین کشور وتو شده است؟
سخنرانی اخیر دونالد ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل، بیش از آنکه یک موضع دیپلماتیک باشد، نمایش بیسابقهای از سیاست دروغ و فریب بود. از ادعای پایاندادن به هفت جنگ و تلاش برای آتشبس در غزه، تا متهمکردن سازمان ملل به تأمین مالی مهاجرت غیرقانونی و روایتهای اغراقآمیز نظامی، همه نشان داد که چگونه رهبران نظام سلطه میتوانند حقیقت را تحریف کنند، فجایع را وارونه جلوه دهند و وجدان جهانی را بفریبند.
اما پرسش بنیادین این است: اگر آمریکا واقعاً حامی صلح در غزه است، چرا تمام قطعنامههای آتشبس سازمان ملل توسط همین کشور وتو شده است؟ پاسخ روشن است: آمریکا نه میانجی صلح، بلکه بزرگترین مانع آن است.
دروغهای بزرگ ترامپ و واقعیتهای تلخ
۱. آتشبس در غزه
ترامپ مدعی شد واشنگتن همیشه طرفدار آتشبس بوده و «این حماس است که مخالفت میکند». حال آنکه بیش از ۱۷۰ هزار شهید و زخمی در غزه محصول مستقیم حمایت نظامی، مالی و سیاسی آمریکا از اسرائیل است. هر بار که سازمان ملل آتشبس را پیشنهاد داد، این آمریکا بود که وتو کرد.
۲. پایان جنگها
ترامپ ادعا کرد که «هفت جنگ را پایان داده است»؛ اما با حضور او، جهان وارد دوره تازهای از بیقانونی و آشوب شد. از افغانستان تا سوریه، از عراق تا اوکراین، ردپای مستقیم و غیرمستقیم واشنگتن در همه فجایع دیده میشود.
۳. اتهام به سازمان ملل
ترامپ، سازمان ملل را متهم به حمایت از مهاجرت غیرقانونی کرد؛ در حالی که دبیرکل همین سازمان هشدار داد: «جهان در پرتگاه نابودی و بیقانونی است.» این تضاد، نماد شکاف میان واقعیت تلخ و تبلیغات فریبکارانه است.
۴. ادعاهای نظامی علیه ایران
ترامپ با افتخار از حمله به تأسیسات هستهای ایران سخن گفت، در حالی که این اقدام همزمان با جریان مذاکره میان تهران و واشنگتن رخ داد. آمریکا میز مذاکره را هدف گرفت؛ نمادی آشکار از تروریسم دولتی.
میز مذاکره؛ هدف تازهٔ تروریسم دولتی
رخداد دوحه (۲۰۲۵) نمونهای عریان از این منطق است. رهبران حماس برای بررسی طرح آتشبس گردهم آمده بودند، اما با حمله اسرائیل (با چراغ سبز آمریکا) هدف قرار گرفتند. چندین عضو تیم امنیتی قطر و نمایندگان مقاومت شهید یا زخمی شدند. پیام روشن بود: نظام سلطه حتی صلح را برنمیتابد.
همین سیاست در افغانستان نیز دیده شد؛ تهدید ترامپ به «اشغال دوباره بگرام» نشانهای از همان تفکر سلطهگر است که حتی پس از شکست، همچنان به اشغال و فشار میاندیشد.
راهبرد استکبار: جنگسازی و صلحکشی
سیاستهای آمریکا الگویی روشن دارد:
- جنگ میسازد تا سلاح بفروشد.
- آتشبس را وتو میکند تا کشتار ادامه یابد.
- میز مذاکره را هدف میگیرد تا صلحی شکل نگیرد.
- رسانهها را به خدمت میگیرد تا جلاد را قربانی و قربانی را جلاد نشان دهد.
به این معنا، آمریکا نهتنها عامل جنگهای معاصر، بلکه مهندس استمرار آن است.
پیامدهای جهانی؛ جهان در پرتگاه نابودی
- بیاعتمادی به نهادهای بینالمللی: تحقیر سازمان ملل و وتوهای مکرر آمریکا مشروعیت این نهاد را زیر سؤال برده است.
- قطببندی خطرناک قدرتها: رفتارهای آمریکا، چین، روسیه، ایران و محور مقاومت را بههم نزدیکتر کرده و جهان را به سمت رویارویی تمامعیار سوق داده است.
- فروپاشی ارزشها: حقوق بشر، آزادی و عدالت دیگر ارزش واقعی نیستند؛ بلکه ابزار تبلیغاتی برای فریب ملتها شدهاند.
راهبرد رهایی؛ چه باید کرد؟
۱. افشاگری مستند: ملتهای مستقل باید در برابر سیاست دروغ، روایتهای مستند خود را جهانی کنند.
۲. دیپلماسی فعال: ائتلافهای نوین منطقهای میتوانند وزن وتوی آمریکا را در سازمان ملل به چالش بکشند.
۳. تقویت مقاومت و استقلال: تنها ملتهایی که بر پای خود ایستادهاند توانستهاند از سلطه آمریکا عبور کنند.
۴. جبهه جهانی عدالتخواهان: همانگونه که آمریکای لاتین با استعمار مقابله کرد، جهان اسلام میتواند با وحدت و مقاومت، سلطه واشنگتن را به چالش بکشد.
نتیجهگیری
ترامپ شاید دروغگویی در سیاست را به اوج رسانده باشد، اما واقعیت عریان جهان دروغهای او را رسوا کرده است:
- عامل اصلی جنگها، کشتارها و ویرانیها خود آمریکا است.
- از غزه تا افغانستان، از عراق تا سوریه، هیچ فاجعهای نیست که واشنگتن در آن نقش نداشته باشد.
امروز جهان در پرتگاه نابودی ایستاده است؛ نه بهخاطر مقاومت ملتها، بلکه بهخاطر سیاستهای سلطهجویانه آمریکا. تنها راه رهایی، بازگشت به حقیقت، شناخت دوست و دشمن، و ایستادن بر مدار استقلال و عدالت است.