چند روز پیش روزنامهی «ال پاییس» اسپانیا در گزارشی نوشت که ممنوعیت کشتِ خشخاش در افغانستان، زنگ هشدار برای کاهش عرضهی افیون و مشتقات آن را در اروپا به صدا درآورده است.
این روزنامه به نقل از یکی از مقامات اسپانیا نوشت که اگر از کشتِ خشخاش در افغانستان جلوگیری شود، احتمال دارد که هزاران تن در اروپا بمیرند.
هنگامی که این خبر را میخواندم، سرنوشت المناک معتادانی که در زیر پل سوخته، در غرب کابل، تجمع میکردند، به یادم آمد.
وقتی از پل سوخته در غرب کابل میگذشتی، میدیدی که صدها پیر و جوان و زن و مرد در زیر آن، در میان کثافتها و آشغالها، با موهای ژولیده و لباسهای چرکین خوابیدهاند و هیرویین مصرف میکنند.
این جوانان در چه زمانی معتاد شدند؟
من از روستایی میآیم که بیشتر از هزار خانواده در آن زندگی میکنند. تا پیش از سال ۲۰۰۱، در این روستا فقط چند تن معدود، به تعداد انگشتان یک دست، معتاد به حشیش بودند. تا آن زمان، ما هیچ کسی را سراغ نداشتیم که هیرویین مصرف کند. اما در سالهای اخیر جمهوریت، در همین روستا در هر خانواده یک یا دو تن به هیرویین معتاد شده بودند.
البته اعتیاد به مواد مخدر در سالهای جمهوریت تنها در روستای ما افزایش نیافت، بلکه به یک معضل جدی در سراسر افغانستان مبدل شد. آمارها نشان میدهد که در دورهی جمهوریت در کشور ما نزدیک به ۳ میلیون معتاد وجود داشت. یعنی در طی این سالها بیشتر از ۱۲ درصد نفوس افغانستان به مواد مخدر معتاد شده بودند. بیش از چهل درصد معتادان را نیز زنان تشکیل میدادند.
شاید بپرسید که چرا پس از تهاجم آمریکا به افغانستان، آمار اعتیاد در کشور افزایش یافت؟
اینجا است که باید به نقش غرب در افزایش کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان اشاره کرد.
ما دوگونه غرب داریم: یکی غرب فرهنگی است و دیگری غرب سیاسی. شما اگر کتابهای لیبرالها و نیولبیرالهایی مانند کارل پوپر، فردریش فون هایک، آیزایا برلین و فوکویاما و هانتینگتون را بخوانید، فقط با غرب فرهنگی آشنا میشوید. غربی که در آن دموکراسی، کثرتگرایی، لیبرالیسم حاکم است و شعار حقوق بشر و حقوق زن سر میدهد و خود را مدافع آزادی و برابری میخواند. رسانهها نیز فقط همین غرب را معرفی میکنند.
اما غرب سیاسی، چیزی دیگری است. غرب سیاسی، جایی است که تاریخش با استعمار و استثمار ملتها، بهرهکشی از آنها، تجاوز نظامی، حمایت از تروریسم و تجارت مواد مخدر گره خورده است. آنهایی که شیفتهی غرباند، شاید خیلی دوست نداشته باشند که با این چهرهاش آشنا شوند. اما خوب است به یاد بیاوریم انگلستانی که خود را وارث جان لاک و جان استوارت میل و شکسپیر میخواند و خاستگاه آزادیهای سیاسی میداند، دوبار با چین بر سر تجارت تریاک وارد جنگ شد. این جنگها میان بریتانیا و چین در اواسط قرن نزدهم صورت گرفت.
این جنگها را به خاطر آن «جنگ تریاک» مینامند، که وقتی چین از تجارت تریاک که توسط تاجران بریتانیایی صورت میگرفت، ممانعت کرد، میان دو کشور جنگ در گرفت.
اولین جنگ تریاک میان این دو کشور در سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۴۲ میلادی، و دومیناش نیز در میان سالهای ۱۸۵۸ تا ۱۸۶۰ اتفاق افتاد.
در بارهی وقوع نخستین جنگ تریاک میگویند که کمپانی هند شرقی در آنسالها، سالانه ۱۰ هزار تن چای از چین به بریتانیا وارد کرده و در عوضش تریاک به آن کشور صادر میکرد. ارزیابیها نشان میدهد که تا سالهای ۱۸۳۰ میلادی حدود ۴ تا ۱۲ میلیون شهروند چین به تریاک معتاد شده بودند. وضعیت به اندازهای وخیم شد که امپراتور چین علیه تجاران مواد مخدر اعلام جنگ کرد و دستور توقف این تجارت را صادر نمود.
در پی حملهی چینیها به کشتیهای حامل تریاک و ضبط آنها، بریتانیا حدود ۴ هزار سرباز و ۱۶ کشتی جنگی به چین اعزام کردند و یک جنگ سه ساله را آغاز کردند.
اگرچه جنگهای تریاک میان چین و بریتانیا در قرن نزدهم اتفاق افتاد، اما این غربیها هنوز که هنوز است دست از تجارت مواد مخدر نبرداشتهاند. در دورهی حضور غربیها بود که افغانستان به بزرگترین صادرکننده تریاک به جهان تبدیل شد. ویکیلیکس در سال ۲۰۱۰ یکسری اسنادی را فاش کرد که نشان میداد سازمان سیا در افغانستان در حوزه تجارت مواد مخدر فعال است. در سال ۲۰۱۴، گزارش دیگری توسط سازمان دیدبان حقوق بشر منتشر شد که حاکی از نقش ایالات متحده آمریکا در تجارت مواد مخدر در افغانستان بود. این گزارش نشان میداد که ایالات متحده آمریکا با گروههای شورشی که در تجارت مواد مخدر فعال هستند، همکاری دارد.
جالب است که غربیها، طوری که در گزارش روزنامه «ال پاییس» اسپانیا آمده است، هنوز بیشرمانه با ممنوعیت کشت مواد مخدر در افغانستان مخالفت میکنند و میگویند که این امر باعث مرگ و میر هزاران تن در اروپا میگردد. اینکه این تجارت کثیف باعث اعتیاد میلیونها شهروند افغانستان گردیده است، هیچ اهمیتی برای شان ندارد.
اگر میخواهید با غرب سیاسی آشنا شوید، به این سیاستهای کثیف آمریکا و متحدانش نگاه کنید، نه به کتابهای پوپر و آیزایا برلین.