چکیده
در این نوشته تا حدی تلاش شده تا از حقیقت که به گونهی ناخواسته از زبان ترمپ، رئیس جمهور آمریکا برآمده، به گونه تحلیلی پردهبرداری شود و چهرهی واقعی مدافعان البته مدافعان خود خواندهی حقوقبشر، حقوق اطفال، آزادی، صلحطلبی و… به نمایش گذاشته شود.
به دیوانهگیهای ترمپ نباید تعجب کرد، بلی! تعجبی در کار نیست. سخن ترامپ در مورد تغییر نام «وزارت دفاع» به «وزارت جنگ»، نه یک شوخی سیاسی، بلکه اعترافی ناخواسته به ماهیت واقعی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکاست.
تاریخ معاصر گواه آن است که آمریکا هرگز مدافع واقعی آزادی و حقوق بشر نبوده، بلکه جنگ و سلطهجویی را در پوشش شعارهای زیبا به پیش برده است.
در برابر این منطق قدرتمحور غرب، منطق اسلام قرار دارد که جنگ را تنها در محدوده مشروعیت الهی برای رفع فتنه، دفاع از مظلوم و اقامه عدالت، جایز میداند. بدینسان، تفاوت بنیادین میان اسلام و غرب در غایت جنگ آشکار میشود: یکی در پی حق و عدالت است و دیگری در پی سلطه و سرمایه.
حقیقت این است که آنچه امروز ترامپ به زبان آورده و سخن از تغییر نام «وزارت دفاع» به «وزارت جنگ» میزند، در واقع بیان آشکار همان ماهیتی است که سالها در پوشش و نقاب دفاع پنهان شده بود.
امریکا هیچگاه «وزارت دفاع» به معنای واقعی آن نداشته است؛ چرا که از تأسیس این نهاد تا امروز، سیاست عملی آن نه دفاع از ملت خویش، بلکه حمله، اشغال، سرکوب و گسترش دامنه نفوذ اقتصادی و سیاسی غرب در سراسر جهان بوده است.
اگر به اوراق کتب تاریخی نگاه کنیم، به این موضوع بسیار به خوبی پی میبریم که از ویتنام و عراق گرفته تا افغانستان و سوریه، از کودتاهای خاموش در آمریکای لاتین گرفته، تا مداخلههای مستقیم و غیر مستقیم آن در خاورمیانه، همه و همه نشان میدهد که این وزارت در حقیقت همان «وزارت جنگ» بوده است؛ جنگی که نه برای دفاع از آزادی و کرامت بشر، بلکه برای تأمین منافع سرمایهداری جهانی و تقویت سلطه نظامی امریکا بر بالای کشورهای ضعیف، عقبمانده و در کل کشورهای جهان سوم به راه انداخته شده است.
جنگی که با نامهای قشنگ چون دفاع از حقوق بشر، آزادی فردی، حقوق زنان، دموکراسی و… توسط غربیها به رهبری آمریکا به راه انداخته شده، نهتنها برای اهداف و حقوق یاد شده در بالا نبوده و نیست. بلکه در واقعیت و عمل برعکس آن بوده و میباشد.
آزادی و دموکراسیِ که غربیها ادعای آنرا دارند حتی در خود آمریکا جنبهی تطبیقی و عملی نداشته/ندارد و اگر عملی هم شود دردی را دوا نمیکند. بخاطریکه اگر با ذرهبین هم نشانههای پدیدآورنده و تطبیق کنندهی عدالت و برقرار کنندهی نظم اجتماعی در جوامع بشری را در نظام سیاسی دموکراسی و آثار رفاه و آسایش مردم را در نظام اقتصادی سرمایهداری جستجو کنیم، به جرأت گفته میتوانم که به انداز سر سوزن هم یافته نمیتوانیم.
اگرچه امریکا سالهاست جنگ را به نام دفاع پیش میبرد، اما امروز خود پرده را کنار میزند؛ حقیقت آن است که دفاع بهانه بود و جنگ، اصلِ ماجرا. واقعیت این است که امریکا از ابتدا تا امروز با زبان جنگ و سلطه سخن گفته، و تغییر نام «وزارت دفاع» به «وزارت جنگ»، تنها پردهبرداری از همان ماهیت اصلیست.
از نگاه اسلام، چنین تعریفی از جنگ اساساً مردود است. قرآن و سنت «قتال» یا «جهاد» را تنها در محدوده مشروعیت الهی جایز میدانند که شامل موارد ذیل اند: رفع فتنه، دفاع از مظلوم، اقامه عدالت و حراست از امت اسلامی.
جنگ در اسلام ابزاری برای توسعهطلبی، تجاوز به سرزمین دیگران یا غارت منابع آنان نیست؛ بلکه وسیلهای است برای پاسداری از حقیقت و دفع ظلم. این همان تفاوت بنیادین است میان منطق اسلام و منطق غرب. به گفتهی شاعر: «ببین تفاوت راه از کجاست تا به کجا؟»: یکی در پی اقامه عدالت الهی و دیگری در پی تحمیل اراده و انباشتن سرمایه.
از همینرو اگر امروز امریکا بهطور رسمی چهرهی واقعی «وزارت دفاع» را که در اصل و واقعیت امر «وزارت جنگ» است، آشکار نموده، این نه یک تغییر شکلیست و نه هم جای تعجب و شاخ درآوردن. بلکه اعترافیست ناخواسته به ماهیت حقیقی نظام سلطهگر. چنین تحولی، پرده از نفاق سیاسی برمیدارد و فرصتی است برای ملل مظلوم که میان شعار و عمل این قدرت جهانی تمایز بگذارند.
همانگونه که همه میدانیم و مثل آفتاب برایم مان روشن است، جنگطلبی، زورگویی، استعمار و زیادتخواهی در سرشت و طبیعت غربیها بیاندازه زیاد بوده/هست و خواهی نخواهی آنها به این کار خود ادامه میدهند.این کار ترمپ، پرده از حقیقتی برمیدارد که سالهاست در ذات سیاست خارجی امریکا جاریست. بزرگان میگویند: هرچه به اصل خود بر میگردد. امریکا هم این روزها به رهبری ترمپ در حال بازگشت به سوی اصل خود است.
چند سال پیش یکی از تلویزیونهای افغانستان یک اعلان بازرگانی یا فکر کنم آگاهی دهی کمپاین واکسین فلج اطفال (پولیو) را همه روزه به دست نشر میسپرد که در آن آگاهی پیرمردی در کنار نواسههایش نشسته بود و در ابتدا آنها نصیحت میکرد بعداً از فواید و خوبیهای اين واکسین برایشان تعریف میکرد و سپس خطاب به بینندهها چنین میگفت: «چه برف باشه، چه باران باشه، چه طوفان، من به کار خود (آگاهی دهی به مردم در مورد اهمیت و ارزش واکسین فلج) ادامه میدهم.»
حالا آمریکا هم قسمیکه میبینیم، به سرکردهگی و رهبری ترمپ، همین شعار را نقشه و رهنمای راه خود قرار داده و گویا به طور غیر مستقيم می گويد:«چه برف باشه، چه باران باشه، چه طوفان، من به کار خود (جنگ، بینظمی و کشتن افراد بیگناه) ادامه میدهم.»چون جنگ و بینظمی در دنیا تأمین کنندهی منافع آمریکا و جهان غرب است.
نتیجه
نتیجه نهایی آن است که تفاوت منطق اسلام و منطق سرمایهداری غرب در همینجاست: اسلام قتال را برای حق میخواهد، اما امریکا جنگ را برای قدرت. مقولهی معروفِ داریم که میگه: مرده یا میت را که خدا زد در کفن …خرابی میکند. تغییر دادن نام «وزارت دفاع» به «وزارت جنگ» به فرمان رئیس جمهوری آمریکا، درستترین مصداق همین مقوله است.
تغییر نام «وزارت دفاع» به «وزارت جنگ»، اگرچه شکلی و سمبولیک معلوم میشود، اما در واقع پرده از حقیقت دیرینهای برمیدارد؛ حقیقتی که نشان میدهد چرخه ظلم و سلطه نمیتواند پایدار بماند.
در نهایت، این حقیقت تاریخی روشن است که هیچ قدرتی حتی امریکا با همه وسایل، امکانات، زرادخانهها و لشکرهایش نمیتواند چرخه ظلم را تا ابد ادامه دهد. به قول شاعر: چراغ ظلم ظالم تا دم محشر…
سنت الهی بر این است که باطل هر کَسی و از هرجایی باشد رفتنی است و سلطهی جنگطلبان، هرچند قدرتمند باشند، چیزی جز شکست و زوال نیست و نظامهای مستبد و ظالم در طول تاریخ پایدار نبوده و نخواهد ماند.