اخیرا سفر ویتنی رایت، بازیگر فیلمهای بزرگسال به افغانستان کرده، واکنشهای زیادی را به همراه داشته است. این بازیگر فیلم های مستهجن در ویدئوهای که منتشر کرده دیده میشود که از هرات تا کابل، مزار شریف و بامیان سفر نموده و از این مناطق دیدن کرده است. او حتی در تصاویری که منتشر کرده، در جاهای با سلاح سربازان ت.البان عکس گرفته است.
از اینکه گروه ت.البان به این بازیگر فلمهای مستهجن چگونه ویزا صادر کرده و در افغانستان هم او را گرامی داشته… و اینکه آیا از حرفهای معلومات نداشته یا داشته این موارد به کنار؛ اما اصل حرف و نقد و سوال این است که ت.البان در عین زمان که زنان خارجی را شهر به شهر گردش می دهند، بر زنان کشور چرا شدیدترین محدودیت را وضع کرده اند؟
اگر به بیش از سه سال سلطه طالبان نگاه کنیم، بارها تصاویری از زنان خارجی منتشر شده که طالبان زنان آنان را بسیار تحویل گرفته و حتی تا بلند مرتبهترین و زن ستیزترین ترین مقام اجرایی شان مقامات زن خارجی را به حضور پذیرفته اند. در حالیکه این گروه پس از تسلط بر افغانستان در سال ۲۰۲۱، سیاستهای سختگیرانهای را علیه زنان افغان اعمال کردهاند که به محرومیت آنها از بسیاری از حقوق اولیه منجر شده است. این محدودیتها شامل ممنوعیت تحصیل دختران در مدارس و دانشگاهها، ممنوعیت کار زنان در بسیاری از حوزهها، محدودیت در رفتوآمد بدون همراهی یک محرم مرد، و حتی ممنوعیت حضور زنان در پارکها و اماکن عمومی است. این اقدامات نه تنها زندگی روزمره زنان افغان را تحت تأثیر قرار داده، بلکه باعث شده است که افغانستان به یکی از سختترین کشورها برای زندگی زنان تبدیل شود.
اما در سوی دیگر همانطور که گفتیم، در طول بیش از سه سال گذشته، گزارشهای متعددی وجود دارد که نشان میدهد طالبان از زنان خارجی، از جمله دیپلماتها، روزنامهنگاران و فعالان بینالمللی، با احترام و بدون اعمال محدودیتهای مشابه پذیرایی کردهاند. برای مثال، در دیدارهای رسمی با نمایندگان زن کشورهای خارجی، طالبان هیچ محدودیتی برای حضور یا تعامل آنها قائل نشدهاند. این دوگانگی در رفتار طالبان با زنان افغانستانی و زنان خارجی، انتقادات زیادی را برانگیخته است. اما این دوگانگی در رفتار طالبان را می شود در چند نکته خلاصه کرد:
اول_ تصویرسازی مثبت بینالمللی برای مقبولیت: گروه طالبان برای اینکه جهان با این گروه تعامل کند و سلطه این گروه را به رسمیت بشناسد، سعی دارد تصویری معتدلتر از خود به جامعهی بینالملل ارائه دهند تا بتوانند مشروعیت بیشتری کسب کنند و تحریمهای بینالمللی را کاهش دهند. پذیرایی از زنان خارجی بخشی از این استراتژی است تا نشان دهند که طالبان قادر به تعامل با جهان خارج هستند. در حالیکه تفکر طالبانی ذاتا یک تفکر بسته و زن ستیزانه است.
دوم: در زمینه محدودیت بر زنان کشور بر عکس استقبال از زنان خارجی، ناشی از اعمال سیاست حلقه اصلی طالبان برای دیکته تفکر افراطی شان است. همین سیاست سبب اختلاف گسترده درونی در داخل این گروه شده چنانچه عباس استانکزی مجبور به خروج از افغانستان گردید. یعنی فشارهای داخلی و ایدئولوژیک از سوی حلقه رهبری طالبان و جناح وفادار به رهبر این گروه در داخل افغانستان، باعث شده است که طالبان نتوانند در سیاستهای داخلی بر عکس خارجی در برابر زنان خود انعطاف نشان دهند.
سوم: تفاوت در نگرش به زنان خارجی و زنان افغانستان نکته دیگر در تفکیک رفتار این گروه است. زیرا طالبان زنان خارجی را به عنوان نمایندگان کشورهای دیگر میبینند و رفتار با آنها را بخشی از دیپلماسی بینالمللی میدانند. در حالی که زنان افغانستان را تحت قوانین داخلی و تفسیر خاص خود از شریعت قرار میدهند. بنا رفتار این گروه با زنان خارجی و داخلی ناشی از همین تفسیر رای آنان متفاوت است.
چهارم: این دوگانگی در رفتار طالبان نشاندهندهی یک استراتژی سیاسی حسابشده است. از یک سو، طالبان سعی دارند با اعمال سیاستهای سختگیرانهی داخلی، پایگاه حمایتی خود را در میان گروههای تندروی داخلی حفظ کنند. از سوی دیگر، با رفتار متفاوت با زنان خارجی، سعی دارند تصویری معتدلتر از خود به جامعهی بینالملل ارائه دهند تا بتوانند مشروعیت بیشتری کسب کنند و تحریمهای بینالمللی را کاهش دهند.
با این حال، این استراتژی نه تنها باعث افزایش انتقادات بینالمللی شده است، بلکه اعتبار طالبان را در داخل افغانستان نیز زیر سؤال برده است. بسیاری از اتباع کشور، به ویژه زنان، این دوگانگی در رفتار طالبان را نشانهای از بیعدالتی و تبعیض و اجرای سیاست های زن ستیزانه این گروه میدانند.
علاوه بر این، این سیاستها باعث شده است که افغانستان از نظر اقتصادی و اجتماعی بیشتر منزوی شود، زیرا بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی حاضر به همکاری با طالبان در چنین شرایط نیستند.
پنجم: نکته آخر و جمع بندی اینکه رفتار طالبان با زنان افغانستان و زنان خارجی نشاندهندهی یک تناقض آشکار در سیاستهای داخلی و خارجی آنها است. در حالی که طالبان سعی دارند با پذیرایی از زنان خارجی، تصویری معتدلتر از خود ارائه دهند، سیاستهای سختگیرانهی داخلی آنها علیه زنان افغانستان، نشاندهندهی عدم تعهد واقعی به حقوق بشر و برابری جنسیتی است. این دوگانگی نه تنها باعث افزایش انتقادات بینالمللی شده است، بلکه زندگی میلیونها زن افغانستان را تحت تأثیر قرار داده است. تا زمانی که طالبان به این تناقضها پایان ندهند، افغانستان همچنان با چالشهای جدی در زمینهی حقوق بشر و توسعهی اجتماعی مواجه خواهد بود.