در جهانی که هر روزه لباسی تازه بر قامت کهنهٔ خویش میپوشاند، نسلی روی صحنه آمده که از همان ابتدا به او لقب «نجاتبخش آینده» دادهاند. اما زیر این نقاب باشکوه، شکافی عمیق پنهان است؛ شکافی که نه تنها آینده را میبلعد، بلکه معنای بودن را هم فرو میپاشاند. من بهعنوان دختری که همواره به اسطورههای دروغین و نقشهای از پیش تعیینشده شوریدهام، این نسل را نه به عنوان «قربانی صرف»، بلکه به عنوان آینهٔ تمامنمای تضادهای زمانه میبینم؛ نسلی که در میانهٔ وعدههای توخالی، تنهایی دیجیتال و فشارهای نامرئی، با چشمانی گودافتاده و ذهنی خسته، ایستاده است. این