در سرزمینی که صدای پرندهای در قفس، دل بسیاری را به وجد میآورد، فریاد انسان در بند کمتر شنیده میشود. افغانستان امروز، سرزمینی است که مردمانش در قفسهایی نامرئی اما سختتر از آهن گرفتار شدهاند. قفسی از فقر، تبعیض، جهل تحمیلی، و بیمهری. مردم این سرزمین، همچون پرندگان اسیر، آواز نمیخوانند برای شادی، بلکه ناله میکنند از درد. نالهای که شنیدنش نه شوق میآفریند و نه لذت؛ تنها باید اشک بر گونه انسان جاری کند… و این اندوه جانکاه را می شود از سه رهگذر در جغرافیایی نفرین شدهای به نام افغانستان به صورت فشرده تری بیان نمود؛ اول: