تاریخ معاصر افغانستان شاهد چهرههایی است که در میان غبار جنگ و بحرانهای سیاسی، به اهمیت «کار فرهنگی» به عنوان عاملی برای تابآوری و هویتسازی پی برده بودند. احمد شاه مسعود، استراتژیست برجستهی دوران جهاد و مقاومت، نمونهای بارز از چنین رهبری بود. درک او از مبارزه، فراتر از فتح قلمروی جغرافیایی بود و قلبها و اذهان را نیز در بر میگرفت. این مقاله با نگاهی به فعالیتها و اندیشههای فرهنگی او، درپی پاسخ به این پرسش است که مسعود چگونه و با چه ابزارهایی فرهنگ را به عنوان سلاحی نرم در مسیر اهداف خود به کار بست؟ مبانی